پاسخ اجمالی:
شاید تعبیر «تجدید شرایع» در اینجا درست نباشد و به جای آن شایسته تر است که از ترکیب «تجدید رسالت» استفاده کنیم؛ زیرا همه پیامبران از سوی یک خدا مبعوث شده اند و هر شریعتی تکمیل کننده شریعت سابق می باشد و اگر اختلافی وجود داشته مربوط به روش ها و امور فرعی و جزئیات هست.
مهمترین عوامل تجدید رسالت یکی تحريفهايى است كه در تعليمات و كتب مقدّس پيامبران رخ مى داده است و دیگری تغيير و تكامل شرايط زندگى انسانها و نيازمندى بشر به رهنمايى نوين می باشد تا اینکه خاتم پيامبران گذارنده آخرين آجر كاخ مستحكم رسالت باشد.
مطالعه چگونگی پیدایش جوامع و حرکت آنها از اجتماعات ساده و بسیط به جوامع پیچیده، و نیاز به قانون گذاری های متناسب با آن پیچیدگی، می تواند ما را برای درک ضرورت چنین تشریع های جدیدی یاری کند.
پاسخ تفصیلی:
وقتی تاریخ ادیان را مطالعه می کنیم و با بعثت انبیاء مختلف با شرایعی متفاوت از همدیگر مواجه می شویم، ممکن است این سؤال به ذهن مان برسد که علت تعدد این شرایع چیست؟ مگر همه آنها منشأ واحد الهی ندارند؟
آیا بهتر نبود بجای تجديد و تعدد شرایع، یک شریعت به صورت تدریجی و پله پله تکمیل می گشت؟
وحدت شرایع در اصول و کلیات
پیش از هر چیز تذکر این نکته ضروری به نظر می رسد که شاید در این بحث به خصوص، تعبیر «تجدید شرایع» درست نباشد و به جای آن بهتر و دقیق تر است که از اصطلاح «تجدید رسالت» استفاده کنیم. زیرا پیامبرانی که صاحب شریعت بودند در اصول و کلیات با شرایع سابق یکی بودند؛ چرا که همه پیامبران از سوی یک خدا مبعوث شده اند و مأموریت همه آنها یکی بوده است. آنها فقط به تناسب زمانی که مبعوث می شدند احکامی که در شریعت سابق دچار تحریف شده یا به فراموشی سپرده شده یا هنوز به صورت کامل بیان نشده بود را بیان می کردند.
بر این اساس و همان طور که در خود سؤال نیز مطالبه شده، هر شریعتی تکمیل کننده شریعت سابق می باشد، اما نه آن شریعت تحریف شده یا مورد اختلاف واقع شده ای که در دست بشر آن روزگار بود، بلکه انبیای بعدی تکمیل کننده آن شریعت راستینی بوده اند که در اختیار پیامبران پیشین بوده است. در حقیقت همه پیامبران برای رسیدن به یک مقصود گام بر می دارند و اگر اختلافی وجود داشته مربوط به روش ها و امور فرعی و جزئیات هست؛ لذا خداوند در قرآن می فرماید: «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهيمَ وَ مُوسى وَ عيسى»(1)؛ ([خداوند] برای شما دینی قرار داد که قبلا به نوح توصیه شده بود و اکنون بر تو وحی کردیم و به ابراهیم و موسی و عیسی نیز توصیه کردیم).
مهم ترین دلایل تجدید رسالت و نزول کتاب جدید
بعد از روشن شدن وضعیت شرایع آسمانی نسبت به همدیگر، در مورد اینکه چرا پیامبران الهی هر یک کتاب آسمانی جدیدی داشتند و به تعبیری با رسالت جدیدی مبعوث می شدند نیز سؤالاتی ممکن است وجود داشته باشد. در پاسخ می گوییم که برای این موضوع عوامل متعددی وجود دارد که به دو عنوان از مهمترین آنها اشاره می کنیم:
الف. تحریف کتب و آموزه های انبیای پیشین:
يكى از مهمترین علل تجديد رسالت و ظهور پيامبران جديد، تحريف و تبديل هايى است كه در تعليمات و كتب مقدّس پيامبران رخ مى داده است و به همين جهت آن كتابها و تعليمات، صلاحيّت خود را براى هدايت مردم از دست مى داده اند. غالباً پيامبران احيا كننده سنن فراموش شده و اصلاح كننده تعليمات تحريف يافته پيشينيان خود بوده اند.
گذشته از انبيائى كه صاحب كتاب و شريعت و قانون نبوده و تابع يك پيغمبر صاحب كتاب و شريعت بوده اند - مانند همه پيامبران بعد از ابراهيم تا زمان موسى و همه پيامبران بعد از موسى تا عيسى - پيامبران صاحب قانون و شريعت نيز بيشتر مقرّرات پيامبر پيشين را تأييد مى كرده اند. در واقع ظهور پياپى پيامبران تنها معلول تغيير و تكامل شرايط زندگى و نيازمندى بشر به پيام نوين و رهنمايى نوين نيست، بلکه بيشتر معلول نابودی ها و تحريف و تبديل هاى كتب و تعليمات آسمانى بوده است.(2)
این روند تجدید بعثت انبیای الهی ادامه داشت، تا اینکه بشر به آن سطح از بلوغ فناوری و اجتماعى رسید كه توانست [با استفاده از ابزاری که در اختیار دارد مثل صنعت چاپ و کتابت و حفظ آیات و احادیثی که در تفسیر آنها بیان می شود و...] حافظ و نگهبان مواريث علمى و دينى خود باشد و خود به نشر و تبليغ و تعليم و تفسير آن بپردازد. در چنین شرایطی خداوند خاتم پیامبران را با قرآن که از همه جهت کامل است فرستاد و خود نیز - چنان چه در آیه ای بدین گونه به آن تصریح کرده که: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»(3)؛ (ما خود اين كتاب را فرود آورديم و هم البتّه خود نگهبان آن هستيم) - از تحریف آن جلوگیری کرد. در چنین شرایطی امر تجدید شرایع متوقف شد.
ب. تکامل حیات و شرایط زیستی انسان ها:
یکی دیگر از عوامل مهم در تجدید رسالت ها، تغيير و تكامل شرايط زندگى انسانها و نيازمندى بشر به پيام نوين و رهنمايى نوين می باشد. بشر در ادوار اولیه، زندگی بسیار ساده ای داشته و هرگز به احکام پیچیده در ابواب مختلف مثل قضاوت و معاملات و... نیاز نداشته است و به مرور با شکل گیری اجتماعات بزرگ و گسترش اختلافات بشر به مجموعه جدیدی از احکام برای هدایت و پایان دادن به اختلافات نیاز پیدا کرده است.
لذا در آیه 213 سوره بقره می خوانیم: «كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ»؛ (مردم [در آغاز] يك دسته بودند، [و تضادى در ميان آنها وجود نداشت. بتدريج جوامع و طبقات پديد آمد و اختلافات و تضادهايى در ميان آنها پيدا شد، در اين حال] خداوند، پيامبران را برانگيخت، تا مردم را بشارت و بيم دهند و كتاب آسمانى، كه به سوى حق دعوت مى كرد، با آنها نازل نمود، تا در ميان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داورى كند...).
زمانی زندگى بشر و اجتماع او ساده بود، فطرتها دست نخورده و انگيزه هاى هوى و هوس و اختلاف و كشمكش در ميان آنها ناچيز بود. مردمان خدا را طبق فرمان فطرت مى پرستيدند و وظايف ساده خود را در پیشگاه او انجام می دادند. این مرحله اول زندگانی انسانها یعنی احتمالا بازه زمانی مابین دوران آدم و نوح بوده است.
سپس زندگى انسانها شكل اجتماعى به خود گرفت و مى بايد هم چنين شود؛ زيرا انسان براى تكامل آفريده شده و تكامل او تنها در دل اجتماع تامين مى گردد (و اين مرحله دوم زندگى انسانها بود).
ولى به هنگام ظهور اجتماع، اختلافها و تضادها به وجود آمد چه از نظر ايمان و عقيده و چه از نظر عمل و تعيين حق و حقوق هر كس و هر گروه در اجتماع و در اينجا بشر تشنه قوانين و تعليمات انبياء و هدايتهاى آنها گشت تا به اختلافات او در جنبه هاى مختلف پايان دهد (اين مرحله سوم بود). (در اينجا خداوند پيامبران را برانگيخت تا مردم را بشارت دهند و انذار كنند)؛ «فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ».(4)،(5)
به تدریج (در مراحل بعدی) خداوند پیامبران متعددی را به همراه کتاب های آسمانی فرستاد تا انسان ها بر اساس رهنمودهای آنها حکم کنند و دچار اختلاف نگردند، اما برخی با تفسيرهاى نادرست تعليمات انبياء و كتب آسمانى و تطبيق آنها بر خواسته هاى شخصی شان، پرچم اختلاف را بار ديگر برافراشتند [و چه بسا دست به تحریف کتب آسمانی می زدند].(6)
در چنین شرایطی لازم است آنچه برای سعادت بشر مورد نیاز است به صورت مرحله به مرحله و به تناسب سطح تکامل انسانها، توسط پیامبران ارائه شود تا جایی که بشر به مرحله اى از بلوغ فكرى و فرهنگى برسد كه بتواند با استفاده مستمر از اصول و تعليماتى كه نبى خاتم به طور جامع در اختيار او گذارده راه را ادامه دهد بى آنكه احتياج به شريعت تازه اى داشته باشد.
اين درست به آن مى ماند كه انسان در مقاطع مختلف تحصيلى در هر مقطع نياز به معلم و مربى جديد دارد تا دورانهاى مختلف را بگذراند، اما هنگامى كه به مرحله دكترا رسيد و مجتهد و صاحب نظر در علم يا علوم مختلفى گرديد در اينجا ديگر به تحصيلات خود نزد استاد جديدى ادامه نمى دهد، بلكه به اتكاء آنچه از محضر اساتيد پيشين و مخصوصا استاد اخير دريافته، به بحث و تحقيق و مطالعه و بررسى مى پردازد، و مسير تكاملى خود را ادامه مى دهد، و به تعبير ديگر نيازها و مشكلات راه را با آن اصول كلى كه از آخرين استاد در دست دارد حل مى كند، بنا بر اين [تا رسیدن به این مرحله لازم است بشر این سیر تکامل را بپیماید، اما بعد از گذراندن این سیر] لزومى ندارد كه با گذشت زمان همواره دين و آئين تازه اى پا به عرصه وجود بگذارد (دقت كنيد).
به تعبير ديگر انبياى پيشين براى اينكه انسان بتواند در اين راه پر نشيب و فرازى كه به سوى تكامل دارد پيش برود هر كدام قسمتى از نقشه اين مسير را در اختيار او گذاردند، تا اين شايستگى را پيدا كرد كه نقشه كلى و جامع تمام راه را، به وسيله آخرين پيامبر از سوى خداوند بزرگ، در اختيار او قرار بگیرد.(7)
محافظت از شریعت و مسأله امامت
توجه به جایگاه هدایتگری انبیای الهی ما را به این نقطه رهنمون می کند که حل همه مشکلات و مسائل جدید نیاز به هدایت گری افراد آگاه به اصول تعلیمات خاتم انبیا دارد و همین امر لزوم وجود امام معصوم و حجج الهی را در هر زمان اقتضا می کند؛ چنانکه در روایات به این نکته نیز اشاره شده است؛ از جمله از امام باقر(عليه السلام) و امام صادق(عليه السلام) نقل شده است كه فرمودند: «كُلّ امامٍ هادِىُ كُلِّ قَوْمٍ فى زَمانِهِ» و در تعبير ديگرى: «كُلُّ امامٍ هادٍ لِلْقَرْنِ الَّذى هُوَ فيه»(8)؛ (هر امام [معصومى] هدايت گر براى زمان خود است) يا (هدايت گر اقوامى است كه در زمان او زندگى مى كنند).(9)
بنابراین روشن می شود که نو به نو شدن آو محافظت کردن از موزه های هدایتگرانه شریعت در برابر انحراف، حتی در زمان خاتمیت نیز از چه اهمیت والایی برخوردار است.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.