پاسخ اجمالی:
به گفته «لسان العرب» واژه «شُعوب» در اصل به معنى جمع و تفريق است، و يا اصلاح و افساد است و به گفته راغب در مفردات هر دو مفهوم در آن جمع است. به همين دليل «شِعب» به قبيله اى مى گويند كه از يك طائفه بزرگ جدا شده و هم حالت جمعى دارد و هم حالت جدائى. زیرا ريشه اصلى آن به معنى درّه كوه است كه از آن طرف كه در سمت كوه قرار دارد، جمع شده و از طرفى كه به پائين مربوط است گسترش يافته و جدا مى شود.
پاسخ تفصیلی:
«شُعُوْب» به گفته بعضى جمع «شَعْب» (بر زون صعب) و به گفته بعضى ديگر جمع «شِعْب» (بر وزن فِعل) مى باشد در حالى كه بعضى ديگر، مانند: «مجمعالبحرين» معتقدند جمع اولى «شعوب» و جمع دومى «شعاب» است و به هر حال به گفته «لسان العرب» در اصل به معنى جمع و تفريق است، و يا اصلاح و افساد است. اين به خاطر آن است كه ريشه اصلى آن به معنى درّه كوه است كه از آن طرف كه در سمت كوه قرار دارد، جمع شده و از طرفى كه به پائين مربوط است گسترش يافته و جدا مى شود و به گفته «راغب» در «مفردات» هر دو مفهوم در آن جمع است. به همين دليل «شِعب» به قبيله اى مى گويند كه از يك طائفه بزرگ جدا شده است (هم حالت جمعى دارد و هم حالت جدائى).
بعضى نيز گفته اند «شعوب» در مورد طوائف عجم گفته مى شود، و «قبائل» در مورد طوائف عرب.(1) و نيز به همين دليل «تَشَعب» هم به معنى پراكندگى مى آيد و هم اجتماع، هم اصلاح و هم افساد.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.