پاسخ اجمالی:
واژه «از خود بیگانگی» در طول تاریخ، گاه مفهومی با بار ارزشی مثبت داشته، ولی غالباً معنایی با بار ارزشی منفی و ضدّ ارزش داشته است. این واژه نزد پیروان «هگل» یعنی «باور»، «فوئرباخ» و «هس»، مفهومی سکولار پیدا کرده است. آنچه امروزه در محافل علمی و فرهنگی مطرح و در اینجا مدّ نظر است، کاربرد منفی آن است، گرچه این عنوان در محافل معنوی و عرفانی به معنای از خود گذشتن و به حق و اصل شدن آمده و از این جهت بار ارزشی و حقیقی به خود گرفته است.
پاسخ تفصیلی:
واژه «از خود بیگانگی» در طول تاریخ، گاه مفهومی با بار ارزشی مثبت داشته، ولی غالباً معنایی با بار ارزشی منفی و ضدّ ارزش داشته است. این واژه نزد پیروان «هگل» یعنی «باور»، «فوئرباخ» و «هس»، مفهومی «سکولار» پیدا کرده است. آنچه امروزه در محافل علمی و فرهنگی مطرح و در اینجا مدّ نظر است، کاربرد منفی آن است، گرچه این عنوان در محافل معنوی و عرفانی به معنای از خود گذشتن و به حق و اصل شدن آمده و از این جهت بار ارزشی و حقیقی به خود گرفته است.
وجه مشترک این سه متفکّر در زمینه رابطه دین و «از خود بیگانگی» آن است که هر سه، دین را موجب «از خود بیگانگی» بشر می دانند و معتقدند که بشر زمانی خویشتن خویش را باز می یابد که دین را کنار گذارد و تا دین بر اندیشه بشری حاکم است «از خود بیگانگی» گریبان گیر آدمی است. این سخن، دقیقاً نقطه مقابل بینش ادیان آسمانی، به ویژه اسلام و قرآن در مسأله «از خود بیگانگی» است.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.