پاسخ اجمالی:
از نظر پيامبر اكرم(ص) از همه نزديكتر به ايشان در روز قيامت، كسانى هستند كه چهار صفت را دارا باشند: كسى كه راستگوتر از همه باشد، در حفظ امانت از همه قويتر باشد، اخلاقش از همه بهتر باشد و از همه به مردم نزديكتر باشد.
پاسخ تفصیلی:
در روایتی از پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) آمده: «قَالَ رَسُولُ اللهِ(صلى الله عليه و آله و سلم): إنَّ أَقرَبَكُمْ مِنِّى غَداً وَ أَوْجَبَكُمْ عَلَىَّ شَفَاعَةً أَصْدَقُكُمْ لِلْحَدِيثِ وَ أدّيكُمْ لِلاَمَانَةِ وَ أَحْسَنُكُمْ خُلْقاً وَ أَقْرَبُكُمْ مِنَ النَّاسِ»(1)؛ (پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) فرمودند: نزديكترين شما نسبت به من در روز قيامت و شفاعت شوندهترين شما كسانى هستند كه راستگوتر در گفتار، امانتدارتر، خوشخُلقتر و به مردم از همه نزديكتر باشند).
شرح حديث:
پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) مطابق اين حديث مىفرمايد: در روز قيامت افراد با ايمان و نيكوكار به تناسب اعمالى كه دارند، به من نزديك مىشوند؛ ولى از همه نزديكتر به من در قيامت كسانى هستند كه داراى چهار صفت باشند؛ هم چنين در قيامت براى همه شفاعت مىكنم و شفاعت من بيشتر شامل كسانى است كه اين چهار صفت را دارا باشند:
1. كسى كه راستگوتر از همه باشد.
2. كسى كه در حفظ امانت از همه قويتر باشد.
3. كسى كه اخلاقش از همه بهتر باشد.
4. كسى كه از همه به مردم نزديكتر باشد.
در قرآن مجيد و روايات اسلامى اعمال خير بسيارى بيان شده است؛ ولى پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) از ميان اعمال خير اين چهار مورد را انتخاب فرموده است. مسأله صدق گفتار و اداى امانت، اساس زندگى بشر است كه اگر اين دو باشد، زندگى بشر مرتّب و منظّم است و اگر نباشد انواع مشكلات در جامعه حاكم شده و در نتيجه جامعه به هرج و مرج كشيده مىشود. اگر مردم صادق و امانتدار باشند دنيا بهشت مىشود و اگر نسبت به هم بىاعتماد و دروغگو باشند، جهنّم مىشود.
منشأ بسيارى از بدبختىها دروغ است؛ كسانى كه اكنون ادّعاى طرفدارى از حقوق بشر را دارند، خودشان ناقض حقوق بشرند؛ چرا كه در ادعاى خود دروغ مىگويند. اگر واقعاً اين دو اصل - كه دو ستون اجتماع است - زنده شود ديگر مشكلى نخواهد بود.
علىرغم اينكه بسيارى از بيمارىها ريشهكن شده؛ ولى بيمارىهاى روانى در دنيا در حال گسترش است؛ شايد روزى فرا رسد كه يك انسان سالم در دنيا از نظر فكر و روان پيدا نشود. كتابهاى مختلفى در مورد بيمارىهاى روانى نوشته شده و داروهاى آرامبخش بسيارى توليد شده است؛ ولى فايدهاى ندارد. وقتى انسان هميشه دغدغه اين را داشته باشد كه مبادا در حقّ او خيانت شود و يا به او دروغ گفته شود، ديگر آرامشى نخواهد داشت؛ امّا اگر امانتدارى حاكم باشد آرامش نيز حاكم مىشود.
افزايش پروندههاى دادگسترى و طلاقها با آمارهاى تكان دهنده، به خاطر دروغ و خيانت است.
دو عامل ديگر كه باعث جلب محبّت مىگردد، حُسن خُلق و نزديكى و ارتباط با مردم است. آيا نزديكىِ فيزيكى و جسمانى مراد است و يا نزديكى روحى؟
روشن است كه مراد، نزديكى به عواطف و درك مشكلات مردم است. بعضى فكر مىكنند كه ديگران هيچ مشكلى ندارند و فقط خودشان داراى مشكل هستند.
مشكلات مردم گاهى فردى است و گاهى اجتماعى كه بايد به مردم نزديك شد و براى رفع مشكلات آنها كوشيد. گاهى مصيبت زده است و نياز به آرامش خاطر دارد و يا بيمار است و نياز به روحيه و اميدوارى دارد و يا مشكل اقتصادى دارد و يا با همسايه و فرزند خود مشكل دارد كه بايد پا در ميانى كرد؛ پس بايد به سراغ مردم رفت تا از مشكلاتشان با خبر شده و در رفع آنها تلاش خود را انجام دهيم.
بعد از انقلاب كارهايى صورت گرفته است كه بايد مردم را به آن تشويق كرد. ستاد ديه، جمعيّت بيماران كليوى و بيماران سرطانى و جشن نيكوكارى و عاطفهها - كه در آغاز هر سال تحصيلى [و انتهاي هر سال شمسي] در جريان است - و يا برنامههايى كه براى حمايت از يتيمان درست شده است. اين كارها دو فايده دارد: يكى خدمت به جامعه انسانى و ديگرى تبليغ دين است. وقتى كه پيامبرِ اين دين، چنين مىفرمايد چنين دينى جاذبه پيدا مىكند.
امّا به يك معضل بزرگ هم بايد اشاره كنيم و آن اينكه در عصر و زمان ما وهّابيّت با بىرحمى و خونريزى باعث شده است كه تعليمات اسلامى چهره منفورى پيدا كند. آنها عقايد عجيبى دارند كه مىگويند هر كس كه مشرك شد، خون، مال و عِرضش مباح است. حال از نظر آنها مشرك كيست؟ «محمّد بن عبدالوهّاب» در كتابش مىگويد: كسى كه بگويد: «يَا رَسُولَ اللهِ إشْفَعْ لِى عِنْدَ اللهِ» مشرك است؛ با چنين طرز فكرى خون بىارزش شده و چه بلاهايي كه بر سر انسانها مى آورند.
حدود هشتاد سال قبل هم به كربلا حمله كردند و بسيارى از زنها و بچّهها را كشتند. اينها چهره اسلام را در دنيا خراب كردند به طورى كه در غرب به مسلمانان به ديده تروريست نگاه مىكنند.
ما بايد بگوييم كه اسلام آن نيست كه وهّابىها مىگويند؛ بلكه آنها يك اقليّت و افرادى گرفتار اشتباه و تعصّب هستند. اسلام آن است كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) مىفرمايد، سراسر عاطفه و محبّت؛ شاهد آن هم، يك صد و سيزده سوره قرآن است كه با بسم الله و عطوفت و رحمت عامّه و خاصّه شروع مىشود و فقط يك سوره در مورد خشونت است. پس اسلام دين محبّت و عاطفه است، حتّى در برخورد با مشركان هم دستور به محبّت مىدهد.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.