پاسخ اجمالی:
اولا: این حکم، حکم موردی بود و پیامبر درباره همان حکم خاص مجاز به پیمان شکنی بود. ثانیا: پیامبر اسلام بعد از ظهور نشانه های خیانت از طرف مقابل، به عنوان ضد حمله ای پیش دستانه، مأمور به نقض عهد می گردد و موظّف است که این نقض پیمان را به طرف مقابل اعلام کند. ثالثا: طرف پیمان پیامبر یهودیانی بودند که به گواهی تاریخ، همواره به بهانه های گوناگون پیمان شکنی می کردند. بنابراین پیامبر اسلام به پیمان شکنی یکجانبه و بدون مقدّمه مکلّف نشده است، بلکه به هوشیاری و عدالت در برابر پیمان شکنی مکلّف شده است.
پاسخ تفصیلی:
اوّلا: این اجازه مربوط به پيمانی مشخص با يهودیان پيمان شکن مدینه است و شامل همه پيمان هایی که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) با گروه ها و قبایل مختلف منعقد کرده بود، نمی شود.
ثانیا: دلیل این اجازه با بررسی دقیق متن این آیه و آیات قبل و بعد از آن و همچنین با نگاهی به تاریخ سیاه عهد شکنیهای یهود مدینه روشن می شود.
نگاهی به آیات این اجازه در قرآن
خداوند در ضمن آیات 55 -58 سوره انفال می فرماید: «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ عَاهَدتَّ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَهُمْ لَا يَتَّقُونَ * فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِم مَّنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ * وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوْمٍ خِيَانَةً فَانبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَىٰ سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ»؛ (به یقین، بدترین جنبندگان نزد خدا، کسانى هستند که کافر شدند و ایمان نمى آورند * همان کسانى که از آنها پیمان گرفتى؛ سپس هر بار عهد و پیمان خود را مى شکنند؛ و [از پیمان شکنى و خیانت،] پرهیز ندارند. * اگر آنها را در [میدان] جنگ بیابى، آنچنان به آنها حمله کن که گروهى که پشت سر آنها هستند، پراکنده شوند؛ شاید متذکّر گردند [و عبرت گیرند]! * و هرگاه [با ظهور نشانه هایى،] از خیانت گروهى بیم داشته باشى بطور عادلانه پیمان با آنها را لغو کن؛ زیرا خداوند، خائنان را دوست نمى دارد).
در این آیات، به گروهی از دشمنان اسلام که در طول تاریخ پر ماجراى پیامبر(صلى الله علیه وآله) ضربات سختى بر مسلمین وارد کردند، اشاره می شود؛ این گروه، همان یهود «مدینه» بودند که مکرر با پیامبر(صلى الله علیه وآله) پیمان بستند و پیمان خویش را ناجوانمردانه شکستند. این آیات، روش محکمى را که پیامبر با این گروه پیمان شکن باید در پیش گیرد بیان مى کند، روشى که مایه عبرت دیگران و رفع خطر این گروه گردد.
نخست آنها را بى ارزش ترین موجودات زنده این جهان معرفى کرده مى گوید: (بدترین جنبندگان نزد خدا کسانى هستند که راه کفر پیش گرفتند و همچنان به آن ادامه مى دهند و به هیچ رو ایمان نمى آورند)؛ «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللّهِ الَّذینَ کَفَرُوا فَهُمْ لایُؤْمِنُونَ».
تعبیر به «الَّذینَ کَفَرُوا» شاید اشاره به این باشد که بسیارى از یهود مدینه قبل از ظهور پیامبر اسلام طبق آنچه در کتب خود دیده بودند نسبت به وى اظهار علاقه و ایمان مى کردند، بلکه مبلّغ او بودند و مردم را براى ظهورش آماده مى ساختند. ولى پس از ظهورش چون منافع مادى خویش را در خطر دیدند به کفر گرائیدند و آن چنان در این راه سرسختى نشان دادند که هیچ امیدى به ایمان آنها نبود، آن چنان که قرآن مى گوید: «فَهُمْ لایُؤْمِنُونَ».
پس از آن مى گوید: (اینها همان کسانى بودند که با آنها عهد و پیمان بستى که لااقل بى طرفى را رعایت کنند و در صدد آزار مسلمانان و کمک به دشمنان اسلام نباشند، ولى آنها هر بار پیمان خود را مى شکستند)؛ «الَّذینَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ یَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فی کُلِّ مَرَّة». نه از خدا شرم مى کردند «و نه از مخالفت فرمان او پرهیز داشتند» و نه از زیر پا گذاردن اصول انسانى پروا مى نمودند «وَ هُمْ لایَتَّقُونَ».
تعبیر به «یَنْقُضُونَ» و «لایَتَّقُونَ» که فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد؛ و همچنین تعبیر به «فی کُلِّ مَرَّة» دلیل بر این مى باشد که آنها کراراً پیمان خود را با پیامبر(صلى الله علیه وآله) می شکستند.
در آیه بعد طرز برخورد با این گروه پیمان شکن، بى ایمان و لجوج را چنین بیان مى کند که: (اگر آنها را در میدان جنگ بیابى، اسلحه به دست گیرند و در برابر تو بایستند آن چنان آنها را در هم بکوب که جمعیت هائى که در پشت سر آنها قرار دارند عبرت گیرند، پراکنده شوند و عرض اندام نکنند)؛ «فَإِمّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِی الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ».
«تَثْقَفَنَّهُمْ» از ماده «ثَقْف» (بر وزن سقف) به معنى درک کردن چیزى از روى دقت و با سرعت است، اشاره به این که باید از موضع گیرى هاى آنها به سرعت و با دقت آگاه شوى و پیش از آن که تو را در یک جنگ غافلگیرانه گرفتار کنند، مانند صاعقه بر سر آنها فرود آئى!
«شَرِّد» از ماده «تَشرید» به معنى پراکنده ساختن توأم با اضطراب است، یعنى آن چنان به آنها حمله کن که گروه هاى دیگر از دشمنان و پیمان شکنان متفرق گردند و فکر حمله را از سر بیرون کنند.
این دستور به خاطر آن است که: دشمنان دیگر و حتى دشمنان آینده، عبرت گیرند، و از دست زدن به جنگ خوددارى کنند. و همچنین آنها که با مسلمانان پیمانى دارند و یا در آینده پیمانى خواهند بست از نقض پیمان خوددارى کنند (و شاید همگى متذکر شوند)؛ «لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ».
و در آیه بعد مى افزاید: (و اگر آنها در برابر تو در میدان حاضر نشدند ولى قرائن و نشانه هائى از آنها ظاهر شده است که در صدد پیمان شکنى هستند و بیم آن مى رود که دست به خیانت بزنند و پیمان خود را بدون اعلام قبلى یک جانبه نقض کنند، تو پیش دستى کن، و به آنها اعلام نما که پیمانشان لغو شده است)؛ «وَ إِمّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْم خِیانَةً فَانْبِذْ إِلَیْهِمْ عَلى سَواء».
مبادا بدون «اعلام الغاء» پیمانشان به آنها حمله کنى؛ (زیرا خداوند خائنان و کسانى که در پیمان خویش، راه خیانت در پیش مى گیرند دوست نمى دارد)؛ «إِنَّ اللّهَ لایُحِبُّ الْخائِنینَ».
گر چه در آیه فوق به پیامبر اجازه داده شده که در زمینه ترس از خیانت و پیمان شکنى دشمن، پیمان آنها را لغو کند ولى روشن است این ترس بدون دلیل نخواهد بود، حتماً در زمینه اى است که آنها مرتکب اعمالى مى شوند که نشان مى دهد در فکر پیمان شکنى و زد و بند با دشمن و حمله غافلگیرانه هستند، این مقدار از قرائن و علائم اجازه مى دهد که پیامبر(صلى الله علیه وآله) پیمان آنها را لغو شده اعلام کند.
جمله «فَانْبِذْ إِلَیْهِمْ» از ماده «نَبْذ» به معنى افکندن و یا به معنى اعلام کردن است؛ یعنى: پیمان آنها را بسوى آنها بیفکن و الغا کن و لغو آن را اعلام نما!
تعبیر به «عَلى سَواء» یا به این معنى است: همان گونه که آنها پیمان خویش را عملاً لغو کرده اند تو هم از طرف خودت آن را لغو کن، این یک حکم عادلانه و متساوى است.
و یا این که به معنى اعلام کردن به یک روش واضح، بى پیرایه و خالى از هر گونه خدعه و نیرنگ است.
به هر حال آیه فوق در عین این که به مسلمانان هشدار مى دهد: سعى کنند مورد حمله پیمان شکنان قرار نگیرند رعایت اصول انسانى را در حفظ تعهدات و یا الغاى پیمان ها به آنها گوشزد مى نماید.(1)
تاریخ عهد شکنیهای یهود مدینه
پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) در ابتدای ورود به مدینه به خوبى آگاه بود تا اوضاع داخلى سر و سامان پيدا نكند و يهوديان را با خود متحد و هماهنگ نسازد و سرانجام، وحدت سياسى در مقر حكومت خود به وجود نياورد هرگز نهال اسلام در اين محيط پرورش نخواهد يافت و هرگز نخواهد توانست به تفكر دربارۀ بت پرستان شبه جزيره عربستان بپردازد. ایشان می دانست تا در مقر فرماندهى اش امنیت حكم فرما نباشد دفاع در برابر دشمنان خارجى ميسر نخواهد بود. به همين دلايل آن حضرت پیمانی عمومی را به نام «پیمان مدینه» داير بر وحدت مهاجر و انصار نوشت و يهوديان مدينه نيز آن را امضا كردند. در این پیمان یهود و مسلمانان در حکم یک ملّت بودند و امضاء کنندگان آن موظّف بودند که از مدینه دفاع کرده و به دشمنان مدینه کمک نکنند. بنابراین قرارداد آيين و ثروت یهود طى شرايطى محترم شمرده شد.(2)
تعاليم عالى اسلام و حسن اخلاق و سلوک پيامبر سبب شد كه روز به روز بر تعداد مسلمانان افزوده گردد و نيروى نظامى و اقتصادى و سياسى آنها قوى تر و نيرومندتر شود. اين پيشرفت روزافزون، اضطراب و ولوله عجيبى در محافل مذهبى يهود پديد آورد. آنان در ابتدا چنين مى پنداشتند که با تقويت پيامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) مى توانند او را به سوى خود بكشانند و هرگز تصور نمى كردند كه روزى قدرت او مافوق قدرت يهوديان و مسيحيان مى شود. از اين رو شروع به كارشكنى كردند و با پيش كشيدن سؤال هاى پيچيده مذهبى خواستند عقيده مسلمانان را به پيامبر متزلزل سازند. امّا اين نقشهها، هيچ گونه تأثيرى در صفوف فشرده مسلمانان ايجاد نكرد. قسمت مهم اين مجادله ها در سورۀ بقره و سورۀ نساء آمده است. با مطالعۀ آيه هاى دو سورۀ مزبور، به شدتِ عناد و لجاجت گروه يهود پى برده می شود.(3)
علاوه بر آن یهودیان در موارد مختلف و در حوادث متعددی این پیمان را نقض کردند؛ آنها در همان سال اول هجرت به فكر افتادند كه به آتش اختلاف و نفاق كهنه دامن بزنند و جنگهاى ١٢٠سالۀ اوسيان و خزرجيان را كه در سايۀ ايمان و اسلام و برادرى و برابرى از بين رفته بود تجديد كنند، تا سرانجام در قواى داخلى مسلمانان جنگ و خونريزى آغاز شود و جملگى طعمۀ آتش جنگ هاى داخلى شوند (4) ولی این توطئه با بصیرت و برادری ای که میان مسلمانان وجود داشت به نتیجه نرسید.
بعد از غزوه بدر در سال دوم هجرت يهوديان قبيلۀ «بنى قنیقاع» که به عنوان قدرتی اقتصادی در مدینه زندگی می کردند بيش از همه در بيم و هراس بودند و بيش از همه به دست و پا افتاده، جنگ سرد تبليغاتى را با نشر شعارهاى زننده و اشعار توهين آميز آغاز كردند و عملا پيمانى را كه با پيامبر(صلی الله علیه وآله) بسته بودند زير پا نهادند. علاوه بر آن با توطئه ای علیه زنی مسلمان موجب بی آبرویی او در بازار مدینه شدند و جوان مسلمانی را که به حمایت از آن زن برخاسته بود به طور دسته جمعی و با کیفیتی بسیار فاجعه بار کشتند. البته این کار نهایتا موجب شد پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) و مسلمانان آنها را که در میان دژهای خود پناه گرفته بودند مجبور به ترک مدینه و کوچیدن به شام کنند.(5)
بعد از غزوه احد نیز یهودیان بنی النضیر که در دل از پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) خشمگین بودند، می خواستند با توطئه ای شیطانی، پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) را که برای سرکشی های معمول نزدشان رفته و در نزدیکی قلعه شان استراحت می کرد به قتل برسانند، اما آن حضرت با وحی الهی از این توطئه مطلع شدند و آنجا را ترک کردند. سرنوشت آنها نیز چیزی شبیه سرنوشت بنی قنیقاع بود.(6)
در کنار این توطئه ها یهودیان بنی قریظه در محاصره مدینه در غزوه خندق نیز با مشرکین همدست بودند. آنها پیمان نامه ای را که با پیامبر اسلام امضا کرده بودند، نقض کردند و در حالی که مسلمانان با تهدیدی بیرونی یعنی مشرکان رو به رو بودند، مقدمات خیانت و ضربه زدن به اسلام را از داخل فراهم کردند و با غارت بازار مدینه، زنان و کودکان را مرعوب ساختند. علاوه بر آن قصد داشتند که به سپاه احزاب (مشرکین) که به خاطر طولانی شدن محاصره مدینه، از کمبود آذوقه رنج می برد، بیست شتر خرما برسانند که مسلمانان این آذوقه ها را توقیف کردند.(7)
به هر حال آنچه از این نقل های تاریخی و دیگر منابع به دست می آید این است که عده زیادی از یهودیان مدینه هیچ گاه به بندهای پیمان نامه ای که با پیامبر امضا کرده بودند متعهد نبوده و همواره به فکر ضربه زدن به کیان مسلمانان برمی آمده اند، امّا با این حال و همان طور که دیدیم آیه 58 سوره انفال در عين اينكه به مسلمانان هشدار مى دهد سعى كنند كه مورد حمله پيمان شكنان قرار نگيرند رعايت اصول انسانى را نیز در حفظ تعهدات و يا ملغی کردن پيمان ها به آنها گوشزد مى كند.(8)
با توجّه به آنچه از قرآن و تاریخ بر می آید، می توان گفت، پیامبر اسلام به پیمان شکنی یکجانبه و بدون زمینه مکلّف نشده است، بلکه به هوشیاری و عدالت دربرابر پیمان شکنی یهود مدینه مکلّف شده است.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.