پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) در ارتباط با اولویت انجام واجبات بر تحصیل روزی می فرماید: «خدا روزى شما را تضمين كرده و به انجام واجبات امر فرموده، بنابراين نسبت به واجبات كوشا باشيد». این در حالى است كه بسيارى از مردم وظايف اصلى خود را فراموش کرده اند و گويا تحصيل رزق بر آنان فرض شده، و البته این سخن منافاتی با فعالیت اقتصادى ندارد. آنگاه مى فرمايد: «به نيكى مبادرت ورزيده و از فرارسيدن مرگ بترسيد، زيرا اميدى به بازگشت عمر نيست». از این رو عقل مى گويد نسبت به امور غیر قابل بازگشت سخت گير باشید.
پاسخ تفصیلی:
از آن جا كه تلاش براى معاش و حرص و آز براى تحصيل روزى، يكى از عوامل مهم غفلت و بيگانگى از انجام فرائض الهى و پرداختن به خودسازى و تهذيب نفس است، امام علی(ع) در بخشی از خطبه 114 نهج البلاغه به این نكته اشاره دقيقى كرده و مى فرمايد: (بدانيد خداوند روزى را براى شما تضمين كرده و شما را به انجام واجبات امر فرموده، بنابراين نبايد نسبت به آنچه براى شما تضمين شده، در برابر آنچه بر شما واجب شده است كوشاتر باشيد)؛ «قَدْ تَكَفَّلَ لَكُمْ بِالرِّزْقِ وَ أُمِرْتُمْ بِالْعَمَلِ؛ فَلاَ يَكُونَنَّ الْمَضْمُونُ لَكُمْ طَلَبُهُ أَوْلَى بِكُمْ مِنَ الْمَفْرُوضِ عَلَيْكُمْ عَمَلُهُ».(1)
و به عبارت روشن تر دو چيز در برابر ما وجود دارد يكى تحصيل روزى است و ديگرى انجام فرائض الهى. اوّلى را خداوند براى ما تضمين فرموده و دوّمى را بر عهده ما گذارده است بنابراين تمام همّت ما بايد مصروف دوّمى شود در حالى كه قضيه بر عكس است و بسيارى از مردم تمام تلاش و كوشش و دقت و فكر خودرا به صورت حريصانه اى صرف تحصيل معاش مى كنند و وظايف اصلى انسانى و الهى خودرا به دست فراموشى مى سپارند.
سپس در ادامه اين سخن مى فرمايد: (با اين كه به خدا سوگند! آن چنان در اين موضوع براى مردم شك و ترديد حاصل شده و با يقين به هم آميخته كه گويى آنچه تضمين شده يعنى تحصيل رزق بر شما فرض شده، و آنچه واجب گرديده يعنى انجام اوامر الهى از شما برداشته شده است)؛ «مَعَ أَنَّهُ وَ اللهِ لَقَدِ اعْتَرَضَ الشَّكُ، وَ دَخِلَ(2)الْيَقِينُ، حَتَّى كَأَنَّ الَّذِي ضُمِنَ لَكُمْ قَدْ فُرِضَ عَلَيْكُمْ، وَ كَأَنَّ الَّذِي قَدْ فُرِضَ عَلَيْكُمْ قَدْ وُضِعَ عَنْكُمْ».
آنچه در عبارت بالا آمده شبيه چيزى است كه مولا اميرمؤمنان على(عليه السلام)در مقايسه طلب علم و طلب مال بيان فرموده. در حديثى از آن حضرت مى خوانيم: «اَيُّهَا النّاسُ اِعْلَمُوا أنَّ كَمَالَ الدِّيْنِ طَلَبُ الْعِلْمِ وَ الْعَمَلِ بِهِ، ألا وَ إنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ أوْجَبَ عَلَيْكُمْ مِنْ طَلَبِ الْمَالِ إنَّ الْمَالَ مَقْسُومٌ مَضْمُونٌ لَكُمْ قَدْ قَسَّمَهُ عَادِلٌ بَيْنَكُمْ وَ ضَمِنَهُ وَ سَيَفِي لَكُمْ وَ الْعِلْمُ مَخْزُونٌ عِنْدَ أَهْلِهِ وَ قَدْ اُمِرْتُمْ بِطَلَبِهِ مِنْ أَهْلِهِ فَاطْلُبُوهُ»(3)؛ (اى مردم! بدانيد، كمال دين فرا گرفتن دانش و عمل به آن است. آگاه باشيد! دانش آموختن، از طلب مال، بر شما واجب تر است، چرا كه مال تقسيم و براى شما تضمين شده و خداوند عادل آن را در ميان شما قسمت كرده و ضمانت فرموده و به زودى براى شما وفا مى كند، ولى علم، به اهلش سپرده شده و شما مأمور شده ايد، از اهلش آن را فراگيريد پس لازم است آن را طلب كنيد).
شك نيست كه منظور از عبارات فوق اين نيست كه مردم فعاليت هاى مثبت اقتصادى خودرا متوقف كنند و تلاش براى زندگى آبرومندانه را كنار بگذارند و يا برنامه هاى اقتصادى جامعه تعطيل شود يا به كُندى گرايد بلكه هدف اين است كه از حرص و آز و دنياپرستى و افزون طلبى كه انسان را از علم و دانش و معنويّت دور مى سازد باز ايستند.
در ادامه اين سخن براى يك نتيجه گيرى منطقى و روشن امام(عليه السلام) ساعات عمر و روزى ها را با يكديگر مقايسه كرده مى فرمايد: (حال كه چنين است در عمل به نيكى ها مبادرت ورزيد و از فرارسيدن ناگهانى سرآمد عمر بترسيد، زيرا اميدى به بازگشت عمر نيست آن گونه كه اميد به بازگشت «روزى» مى باشد، آنچه امروز از روزى ها از دست مى رود ممكن است فردا افزوده شود ولى آنچه ديروز از عمر گذشته است امروز اميدى به بازگشتش نيست!)؛ «فَبَادِرُوا الْعَمَلَ، وَخَافُوا بَغْتَةَ(4)الاْجَلِ، فَإنَّهُ لاَ يُرْجَى مِنْ رَجْعَةِ الْعُمُرِ مَا يُرْجَى مِنْ رَجْعَةِ الرِّزْقِ. مَا فَاتَ الْيَوْمَ مِنَ الرِّزْقِ رُجِيَ غَداً زِيَادَتُهُ، وَ مَا فَاتَ أَمْسِ مِنَ الْعُمُرِ لَمْ يُرْجَ الْيَوْمَ رَجْعَتُهُ».
آرى! (اميد به آينده است و نوميدى از گذشته!)؛ «الرَّجَاءُ مَعَ الْجَائِي، و الْيَأْسُ مَعَ الْمَاضِي».
به راستى اين منطق بسيار روشن و گويايى است كه ساعات عمر به هيچ قيمتى قابل بازگشت نيست در حالى كه متاع دنيا و مواهب آن در هر شرايطى قابل بازگشت و جبران است بنابر اين عقل و خرد مى گويد انسان بايد نسبت به چيزى كه قابل بازگشت نيست سخت گير و حساس باشد، نه امورى كه اگر امروز از دست رفت فردا ممكن است به دست آيد در حالى كه غالب مردم بر خلاف اين اصل اساسى گام برمى دارند و با از دست رفتن كمى از دنيايشان فريادشان به آسمان بلند مى شود در حالى كه به خاطر از دست رفتن روزها و هفته ها و ماه و سال ها، كمتر تأسف مى خورند و اين عجيب است. و اين كه مى بينيم امام عليه السلام در اين خطبه و خطبه هاى ديگر بارها روى اين مطلب يا شبيه آن تأكيد مى كند به همين خاطر است.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.