پاسخ اجمالی:
«سِجِلْ» از ماده سَجْل (بر وزن سَطْل) به معناى دلو بزرگ و پر از آب است و ريشه آن را به معناى «جمع كردن و ذخيره نمودن براى ريختن و منتشر ساختن»، دانسته اند. به همين دليل به دلو بزرگ «سَجْل» گفته مى شود و «سِجِلّ» (با كسر سين و جيم و تشديد لام) به اوراقى كه مطالب را روى آن مى نويسند و گاه آن را به صورت «طومار» به هم مى پيچند، گفته اند و در اين صورت تعبير «طى السجل» گفته مى شود. آری در آستانه قيامت، تمام آسمان ها به هم پيچيده مى شوند، همان گونه كه در آغاز به صورت توده واحدى بوده اند.
پاسخ تفصیلی:
از جمله تعبيراتي كه مربوط به «مقدمات قيامت» است تعبيري است كه در سوره «انبياء» آيه 104 بعد از اشاره به قسمتى از پاداش نيكوكاران و كيفرهاى بدكاران آمده است: «يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ کَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ کَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعيدُهُ وَعْداً عَلَيْنا إِنَّا کُنَّا فاعِلينَ»؛ (روزى كه ما آسمان را همچون طومارى در هم مى پيچيم، سپس همان گونه كه آفرينش را آغاز كرديم آن را باز مى گردانيم، اين وعده اى است كه ما داده ايم و قطعاً آن را انجام خواهيم داد). «سِجِلْ» از ماده سَجْل (بر وزن سَطْل) به معناى دلو بزرگ و پر از آب است و ريشه آن را به معناى «جمع كردن و ذخيره نمودن براى ريختن و منتشر ساختن»، دانسته اند. به همين دليل به دلو بزرگ «سَجْل» گفته مى شود و «سِجِلّ» (با كسر سين و جيم و تشديد لام) به اوراقى كه مطالب را روى آن مى نويسند و گاه آن را به صورت «طومار» به هم مى پيچند، گفته اند و در اين صورت تعبير «طى السجل» گفته مى شود. بعضى نيز بر اين باورند كه سِجلّ به معناى كتاب هايى است كه احكام قضايى و صورت دعاوى و مانند آن در آن نوشته و جمع آورى مى شود و لذا تسجيل به معناى ثبت كردن و قرار دادن و اثبات نمودن آمده است.(1)
به هر حال ظاهر آيه اين است كه در پايان جهان و آستانه قيامت، تمام آسمان ها به هم پيچيده مى شوند، همان گونه كه در آغاز به صورت توده واحدى بوده اند و اين چيزى است كه در علم امروز نيز به آن تصريح شده كه عالم هستى در آغاز به صورت توده واحدى بوده سپس به عللى كه درست نمى دانيم به سرعت به دور خود به گردش درآمد و بر اثر نيروى گريز از مركز اجزاى آن از هم دور مى شوند و هم اكنون عالم در حال گسترش است، ولى احتمالا بعد از رسيدن به حد نهايى گسترش، بازگشت شروع مى شود و بار ديگر با سرعت به سوى مركز جهان حركت مى كنند و سرانجام به هم مى پيچند و توده واحدى را تشكيل مى دهند و اين، پايان نظام اين جهان است. بار ديگر حركت نوينى آغاز مى گردد و زمين و آسمان جديدى به وجود مى آيد كه جهان ديگرى را تشكيل مى دهد. طبق اين معنا هيچ نيازى به اين كه آيه را به صورت بيان كنايى تفسير كنيم نداريم، هرچند بسيارى از مفسّران به سراغ معانى كنايى رفته اند، شايد به خاطر اين جهت كه اين تفسير در آن زمان مطرح نبوده است. ولى به هر صورت جمع شدن آسمان ها به معناى نابودى مطلق آنها و از ميان رفتن عالم ماده نيست، چرا كه قرآن با صراحت در آيات متعدد مى گويد انسان ها از قبرها برمى خيزند و استخوان هاى پوسيده لباس حيات در تن مى پوشند و خاك هاى حاصل از پوسيدن بدن ها باقى مى ماند و جمع مى شود و حيات نويى را آغاز مى كند.
از آنچه گفته شد مفهوم تعبير ديگري در مورد قيامت نيز روشن مي شود. اين تعبير كه فقط يك بار در قرآن مجيد در سوره ابراهيم، آيه 48 آمده است، اشاره به انتقام الهى از ظالمان و مجرمان است، مى فرمايد: (آن در روزى واقع مى شود كه اين زمين به زمين ديگر و آسمان ها [به آسمان ديگرى] مبدل مى شوند: «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّمواتُ». نخست همه در هم پيچيده مى شوند، سپس معمار عالم هستى طرحى نوين مى ريزد و زمين و آسمان تازه اى را در مرحله اى بالاتر و والاتر آن گونه كه طبيعت روز قيامت است ابداع مى كند.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.