پاسخ اجمالی:
این شاعر مصرى معاصر، آتش زدن عمر به خانه وحى، و جسارت او نسبت به صدیقه طاهره و على بن ابی طالب(ع) را از فضائل عمر مى داند و مى گوید: «عمر به علی گفت: خانه ات را مى سوزانم و تو را در آن زنده نمى گذارم، اگر بیعت نکنى، و این در حالى بود که دختر مصطفى در آن خانه بود. کسى غیر از ابوحفص (عمر) نمى توانست این سخن را دربرابر تکسوارِ (اولادِ) عدنان (جدّ اعلاى پیامبر) و حامى آنان بگوید».
پاسخ تفصیلی:
شاعر مصرى معاصر(1)، آتش زدن عمر به خانه وحى، و جسارت او نسبت به صدیقه طاهره و على بن ابیطالب(علیهما السلام) را از فضائل عمر مى داند آنجا که مى گوید:
«وقولة لعلىٍّ قالها عُمرُ *** أکرِم بسامعها أعظِم بملقیها
حرّقتُ دارَکَ لا اُبقی علیک بها *** إن لم تبایعْ وبنتُ المصطفى فیها
ما کان غیرُ أبی حفص یفوهُ بها *** أمامَ فارسِ عدنان وحامیها»
(وگفتارى به على که آن را عمر گفت، گفتارى که شنونده اش را گرامى دار و گوینده اش را بزرگ بشمار: خانه ات را مى سوزانم و تو را در آن زنده نمى گذارم، اگر بیعت نکنى، و این در حالى بود که دختر مصطفى در آن خانه بود. کسى غیر از ابوحفص (عمر) نمى توانست این سخن را دربرابر تکسوارِ (اولادِ) عدنان (جدّ اعلاى پیامبر) وحامى آنان بگوید ) .
واقعاً مایه تأسف است که: گروهى از مصریان در اوایل سال (1918) در اجتماع بزرگى به خواندن قصیده عمریّه پرداختند، و جراید آن را در تمام دنیا منتشر کردند، و بزرگان مصر چون احمد امین، احمد زین، ابراهیم ابیارى(2)، على جارم، على امین(3)، خلیل مطران(4)، مصطفى دمیاطى بک(5)، و دیگران(6) به انتشار دیوانى با این شعر، و تشکّر از شاعرى با این شعور! مى پرداختند.
و دیوان شاعر و به ویژه قصیده عمریّه وى را چند بار تجدید چاپ مى کردند و شارح آن ، دمیاطى در ذیل بیت (حرّقتُ دارَکَ لا اُبقی علیک بها....) مى نویسد :
منظور این است که ساکن بودن دختر پیامبر در آن خانه باعث نمى شود که على از دست عمر محفوظ بماند.
و نیز مى نویسد(7) :
و در روایت ابن جریر طبرى، از جریر، از مغیره از زیاد بن کلیب نقل شده است: عمر بن خطّاب به سوى خانه على رفت و در آن جا طلحه و زبیر و گروهى از مهاجرین بودند ، پس گفت : «والله لأحرقنَّ علیکم أو لتخرجنَّ إلى البیعة»؛ (سوگند به خدا ! خانه را با شما مى سوزانم ، مگر آنکه براى بیعت خارج شوید). پس زبیر در حالى که شمشیر کشیده بود به او حمله کرد ، ولى شمشیر از دستش افتاد و به او حمله کردند و او را گرفتند .
اگر زیاد در سند روایت، زیاد حنظلى ابو معشر کوفى باشد، موثَّق است و ظاهراً طبرى(رحمه الله) بر این روایت اعتماد کرده است .
جاى تعجّب است که آتش زدن خانه کسانى که به حکم آیه «ذوى القربى» و حدیث «ثقلین» احترامشان پس از پیامبر(صلى الله علیه وآله) از اوجب واجبات است در چشم برخى فضیلت محسوب شده و به آن افتخار مى کنند.(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.