پاسخ اجمالی:
در بسیاری از منابع تاریخی و حدیثی معتبر اهل سنت مانند مستدرک حاکم، تفسیر ابن کثیر، روایاتی از زبان حضرت علی(ع) نقل شده که می فرمود:« پیش از آن که مرا از دست بدهید از من بپرسید». هم چنین طبری از آن حضرت نوشته که می فرمود: «اى مردم از من بپرسید، به خدا سوگند از اخبار آینده تا روز قیامت از من نمى پرسید مگر این که پاسخ گویم، از کتاب خدا بپرسید، به خدا قسم آیه اى در آن نیست مگر این که من مى دانم که آیا از شب نازل شده یا روز». در واقع چنین درخواستی از مردم نشان از فضل علمی امام علی(ع) دارد.
پاسخ تفصیلی:
در منابع اهل سنت روایات بسیارى با این مضمون از امام على(علیه السلام) وارد شده که حضرت فرمودند: «از من بپرسید قبل از آنکه مرا از دست بدهید»؛ به عنوان نمونه: حاکم در مستدرک مى گوید: على(علیه السلام) در بالاى منبر با صداى بلند مى گفت:
«سلونی قبل أن لا تسألونی ، ولن تسألوا بعدی مثلی»(1)؛ ( پیش از آن که مرا از دست بدهید از من بپرسید که پس از من کسى مثل من نخواهید یافت که از او بپرسید) .
و ابن کثیر در تفسیر خود با دو طریق مختلف حدیثى را از آن حضرت نقل کرده که فرمود:
«لا تسألونی عن آیة فی کتاب الله تعالى ولا سنّة عن رسول الله(صلى الله علیه وآله) إلاّ أنبأتکم بذلک»(2)؛ ( از هیچ آیه اى از قرآن و از سنّتى از پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله)، از من نخواهید پرسید مگر این که پاسخ آن را مى دهم) .
و محبُّ الدین طبرى در «الریاض النظرة» نوشته: آن حضرت مى فرمود: «سلونی ، والله لا تسألونی عن شیء یکون إلى یوم القیامة إلاّ أخبرتُکم ، و سلونی عن کتاب الله ، فوالله ما من آیة إلاّ وأنا أعلم أبلیل نزلت أم بنهار فی سهل أم فی جبل»(3)؛ ( اى مردم از من بپرسید، به خدا سوگند از اخبار آینده تا روز قیامت از من نمى پرسید مگر این که پاسخ گویم، و از کتاب خدا بپرسید ، به خدا قسم آیه اى در آن نیست مگر این که من مى دانم که آیا از شب نازل شده یا روز، در دشت نازل شده یا کوه) .
ابو نعیم اصفهانى در «حلیة الأولیاء» مى نویسد على(علیه السلام) مى گفت: «والله ما نزلت آیة إلاّ وقد علمتُ فیم اُنزلت ، وأین اُنزلت ، إنّ ربّی وهب لی قلباً عقولاً ولساناً سؤولاً»(4)؛ ( سوگند به خدا آیه اى نازل نشده مگر این که من مى دانم که درباره چه کسى و در کجا نازل شده است; زیرا پروردگارم به من قلب بسیار گیرا و زبان بسیار گویا عنایت کرده است) .
و یا مى فرمود: «سلونی قبل أن تفقدونی ، سلونی عن کتاب الله ، وما من آیة إلاّ وأنا أعلم حیث اُنزلت بحضیض جبل أو سهل أرض ، وسلونی عن الفتن فما من فتنة إلاّ وقد علمتُ من کسبها ومن یُقتل فیها»؛ (پیش از آن که مرا از دست بدهید از من بپرسید، از کتاب خدا بپرسید و آگاه باشید که آیه اى نیست مگر این که جاى نزول آن را مى دانم؛ در کوه یا سرزمین هموار. و از آشوبها و فتنه ها بپرسید که فتنه اى نیست مگر این که من مى دانم که چه کسى آن را به پا خواهد کرد و چه کسى در آن کشته خواهد شد) . این روایت را احمد امام حنبلى ها نقل کرده و گفته است : از او مانند این سخن زیاد نقل شده است(5) . و نیز نقل شده آن حضرت در حالى که زره پیامبر را به تن ، شمشیرش را حمایل ، و عمامه آن حضرت را به سر نهاده بود بالاى منبر کوفه نشسته و پیراهن خود را بالا زده و فرمود :
«سلونی قبل أن تفقدونی؛ فإنّما بین الجوانح منّی علم جمّ ، هذا سفط العلم ، هذا لعاب رسول الله(صلى الله علیه وآله)، هذا ما زقّنی رسول الله(صلى الله علیه وآله)زقّـاً زقّـاً؛ فوالله لو ثُنِیتْ لی وسادة فجلستُ علیها لأفتیتُ أهل التوراة بتوراتهم ، وأهل الإنجیل بإنجیلهم ، حتّى یُنطق الله التوراة والإنجیل فیقولان : صدق علیٌّ قد أفتاکم بما اُنزل فیَّ وأنتم تتلون الکتاب أفلا تعقلون»؛ ( از من بپرسید پیش از آن که مرا از دست بدهید . همانا در سینه ام دانش فراوان است ، این صندوقِ عطر دانش است ، این شیره دانش پیامبر خداست ، این دانشى است که پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) دانه دانه در سینه من قرار داده است . به خدا سوگند ! اگر کرسى دانش براى من نهاده شود و من بر آن تکیه زنم هر آینه پاسخ اهل تورات را با توراتشان و پاسخ اهل انجیل را با انجیلشان مى دهم تا این که خداوند تورات و انجیل را به سخن در آورد و آن دو بگویند : على راست مى گوید ، همانا پاسخ شما را با آنچه در من نازل شده است داد ، آیا شما که کتاب را مى خوانید تعقّل نمى کنید) . این حدیث را شیخ الاسلام حموى در فرائد السمطین به نقل از ابو سعید روایت کرده است(6) .
ابن حجر در صواعق به نقل از سعید بن مسیّب گفته: به جز على بن ابى طالب هیچ یک از اصحاب نگفته است : «سلونی»(7)؛ ( از من بپرسید) .
ضمناً قابل ذکر است: پیش از مولاى ما امیرمؤمنان(علیه السلام) برادر و پسر عموى او پیامبر بزرگوار اسلام(صلى الله علیه وآله) بارها و بارها مى فرمود : «سلونى عمّا شئتم»؛ ( از هر چه مى خواهید از من بپرسید) و یا فرمود: «سلونی سلونی» و یا: «سلونی ولا تسألونی عن شیء إلاّ أنبأتُکم به»(8)؛ (از من بپرسید ، شما از مسئله اى نخواهید پرسید مگر این که پاسخش را مى گویم) ، ما در تاریخ به جز آن دو بزرگوار کسى را سراغ نداریم که خود را در معرض پیچیده ترین و سخت ترین مسائل و پرسشهاى فراوان قرار دهد ، و در مجامع علمى با صداى بلند و شجاعانه بگوید : «سلونی»؛ (از هر چه مى خواهید بپرسید) . و در مقابل همه سؤالات جوابى به درستى بدهد.
و پس از آن دو بزرگوار، اَحدى این سخن را بر زبان نراند مگر این که مفتضح شده ، و با دست خود پرده از جهل فراگیرش برداشته است.(9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.