پاسخ اجمالی:
اشعّه معنوى نامرئى وجود امام پنهان پشت پرده های غیبت، آثار گوناگونی مانند امیدبخشی به جامعه، پاسداری از آئین الهی، تربیت گروهی آگاه و... دارد. همچنان که بسیاری از آثار مفید و حیات بخش خورشید هنگام ابری بودن هوا، در تابش غیرمستقیم نوری که به زمین می رسد، حفظ می گردد و موجودات زمین فقط از مقدار کمی از آن آثار محو شده توسط ابر محروم می گردند.
پاسخ تفصیلی:
در احادیث متعدّد و گوناگونى که در زمینه فلسفه و فایده وجود امام(علیه السلام) در دروان غیبت به ما رسیده، تعبیر بسیار پر معنى و جالبى در یک عبارت کوتاه دیده مى شود که مى تواند کلیدى باشد براى گشودن این رمز بزرگ و آن این که از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) در پاسخ این پرسش که چه فایده اى وجود مهدى(علیه السلام) در عصر غیبتش دارد فرمود:
«اى والّذى بعثنى بالنبوّة انّهم ینتفعون به، و یستضیئون بنور ولایته فى غیبته کانتفاع النّاس بالشّمس و ان جلّلها السّحاب»(1)؛ (آرى سوگند به خدایى که مرا به نبوّت برگزیده، مردم از نور رهبرى او در دوران غیبتش بهره مى گیرند همان گونه که از خورشید به هنگام قرار گرفتن پشت ابرها!)
براى فهم این کلید رمز، نخست باید نقش خورشید را بطور کلّى، و به هنگامى که چهره تابناکش پشت ابرها پنهان مى گردد؛ دریابیم:
خورشید داراى دو نوع نور افشانى است:
نور افشانى آشکار
و نور افشانى مخفى
یا به تعبیر دیگر، نورافشانى «مستقیم» و نور افشانى غیر «مستقیم».
در نورافشانى آشکار، اشعّه آفتاب بخوبى دیده مى شود، هر چند قشر ضخیم هوا که اطراف کره زمین را پوشانیده همانند یک شیشه ضخیم کار مى کند؛ شیشه اى که هم از شدّت تابش آفتاب مى کاهد و آن را قابل تحمّل مى سازد و هم نور آفتاب را تصفیه مى کند و شعاع هاى مرگبارش را خنثى و بى اثر مى سازد، ولى به هر حال مانع از تابش مستقیم آفتاب نیست.
ولى در تابش غیر مستقیم، ابرها، همانند یک شیشه مات، نور مستقیم خورشید را گرفته و پخش مى کنند.
نور آفتاب مهمترین نقش را در دنیاى حیات و موجودات زنده دارد:
نور و حرارتى که از خورشید به هر سو پاشیده مى شود تنها انرژى خلاّق موتورهاى زندگى در گیاهان و حیوانات و انسان است:
رشد و نمو موجودات زنده؛ تغذیه و تولید مثل آنها؛ حسّ و حرکت و جنبش؛ آبیارى زمین هاى مرده؛ غرّش امواج دریا؛ وزش حیات بخش بادها؛ ریزش دانه هاى زندگى آفرین باران و برف؛ صداى زمزمه آبشارها؛ نغمه هاى مرغان؛ زیبایى خیره کننده گل ها؛ گردش خون در عروق انسان و طپش قلب ها؛ عبور برق آساى اندیشه از لابه لاى پرده هاى مغز؛ و لبخند شیرینى که بر لب گلبرگ مانند یک کودک شیرخوار نقش مى بندد و...
همه و همه بطور مستقیم یا غیر مستقیم به نور آفتاب بستگى دارد و بدون آن همه اینها به خاموشى خواهد گرائید، و این موضوع را با کمى دقّت مى توان دریافت.
خوب، حالا این سؤال پیش مى آید که آیا این برکات و آثار زندگى بخش، مخصوص زمانى نیست که نور بطور مستقیم مى تابد؟
پاسخ این سؤال روشن است: نه؛ بسیارى از این آثار در نور مات خورشید از پشت ابرها نیز وجود دارد.
مثلا در کشورها یا شهره ائى که چندین ماه از سال ابرها سراسر آسمان را پوشانیده اند آفتاب دیده نمى شود، ولى گرما؛ نمو و رویش گیاهان؛ تولید انرژى لازم براى موتور حیات؛ رسیدن غلاّت و میوه ها؛ خندیدن گل ها و شکوفه ها وجود دارند.
بنابراین، تابش خورشید از پشت پرده ابرها قسمت مهمّى از برکات خود را در بر دارد؛ و تنها قسمتى از آثار آن که نیاز به تابش مستقیم دارد موجود نیست؛ مثلا مى دانیم تابش آفتاب اثر حیاتى خاصّى روى پوست و سایر جهاز بدن انسان و موجودات زنده دارد و به همین دلیل در کشورهایى که از این نظر در محرومیّت به سر مى برند در روزهاى آفتابى بسیارى از مردم حمّام آفتاب مى گیرند؛ و در برابر این نور حیاتبخش برهنه مى گردند و با تمام ذرّات وجود خود که تشنه این هدیه آسمانى است ذرّات این نور را مى مکند.
و نیز تابش مستقیم آفتاب، علاوه بر این که روشنایى و گرماى بیشترى مى آفریند، اثر خاصّى ـ به خاطر همان اشعّه ماوراى بنفش ـ در کشتن انواع میکروب ها و سالم سازى محیط دارد که در نور غیر مستقیم دیده نمى شود.
از مجموع بحث بالا نتیجه مى گیریم که هر چند پرده هاى ابر، بعضى از آثار آفتاب را مى گیرد ولى قسمت مهمّى از آن همچنان باقى مى ماند.
این بود حال «مشبّه به» یعنى آفتاب، اکنون بازگردیم به وضع «مشبّه» یعنى وجود رهبران الهى در حال غیبت.
اشعّه معنوى نامرئى وجود امام(علیه السلام) به هنگامى که در پشت ابرهاى غیبت نهان است داراى آثار گوناگون قابل ملاحظه اى مانند امید بخشی به جامعه، پاسداری از آئیین الهی، تربیت یک گروه انقلابی آگاه، نفوذ روحانی و ناخود آگاه و ترسیم هدف آفرینش است که على رغم تعطیل مسأله تعلیم و تربیت و رهبرى مستقیم، فلسفه وجودى او را آشکار مى سازد.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.