پاسخ اجمالی:
درباره معنی «واو» در عبارت «وَ ثامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ» دو قول بیان شده: 1- واو برای بیان آخرین حرف است و قرآن بعد از بیان گفته هاى بى اساس دیگران، عدد حقیقى آنها را بیان کرده است. 2- واو استیناف است و عرب بعد از هفت که عددی کامل نزد آنهاست، واو که دلیل آغاز کلام است و به «واو ثمانیه» معروف است، می آورد. شاید این یک قانون کلّى نباشد ولى در غالب موارد چنین است، و در چند آیه قرآن هم آمده است. واو به هر معنی که باشد بیانگر این است که به کار بردن هر حرفی حتی واو در قرآن از روی حساب می باشد.
پاسخ تفصیلی:
در آیه 22 سوره کهف: «سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ...»، جمله «رابِعُهُمْ کَلْبُهُم» و «سادِسُهُمْ کَلْبُهُم» هر دو بدون واو آمده است، در حالى که جمله «وَ ثامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ» با «واو» شروع مى شود.
از آنجا که تمام تعبیرات قرآن، حتماً داراى نکته اى است، مفسران در معنى این «واو» سخن فراوان گفته اند.
شاید بهترین تفسیر، این باشد که: این «واو» اشاره به آخرین سخن و آخرین حرف است، چنان که در ادبیات امروز نیز اخیراً این تعبیر معمول شده که هنگام برشمردن چیزى، تمام افراد آن بحث را بدون واو ذکر مى کنند، اما آخرین آنها حتماً با واو خواهد بود، مثلاً مى گوئیم: «زید، عمر، حسن و محمّد آمدند» این واو اشاره به پایان کلام و بیان آخرین مصداق و موضوع است.
این سخن از مفسر معروف «ابن عباس» نقل شده و بعضى از مفسران دیگر آن را تأیید کرده و ضمناً خواسته است از همین کلمه «واو»، تأییدى براى این که: عدد واقعى اصحاب کهف عدد هفت بوده است استفاده کند؛ زیرا قرآن پس از بیان گفته هاى بى اساس دیگران، عدد حقیقى آنها را در پایان بیان کرده است.
بعضى دیگر از مفسران مانند «فخر رازى» و «قرطبى» تفسیر دیگرى براى این «واو» نقل کرده اند که، خلاصه اش چنین است: عدد هفت نزد عرب به عنوان یک عدد کامل شمرده مى شود، به همین جهت، تا هفت را بدون واو ذکر مى کنند، اما همین که از این عدد گذشتند «واو» که دلیل آغاز کلام و استیناف است مى آورند، لذا در اصطلاح ادباء عرب به «واو ثمانیه» معروف شده است.
در آیات قرآن نیز، غالباً به این مطلب برخورد مى کنیم که: مثلاً در سوره «توبه» آیه 112 هنگامى که صفات مجاهدان فى سبیل اللّه را مى شمرد، هفت صفت را بدون واو ذکر مى کند، ولى به صفت هشتم که مى رسد مى گوید«وَ النّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللّه».
در آیه 5 سوره «تحریم» در وصف زنان پیامبر(صلى الله علیه وآله) بعد از ذکر هفت صفت، هشتمین را با واو آورده مى گوید«ثَیِّبات وَ أَبْکاراً».
و در سوره «زمر» در آیه 71 هنگامى که سخن از درهاى جهنم مى گوید، مى فرماید«فُتِحَتْ أَبْوابُه»؛ (درهاى آن گشوده مى شود) اما در دو آیه بعد، هنگامى که سخن از درهاى بهشت به میان مى آید مى فرماید«وَ فُتِحَتْ أَبْوابُه» آیا این به خاطر آن نیست که درهاى جهنم هفت و درهاى بهشت هشت است؟
البته شاید این یک قانون کلّى نباشد ولى در غالب موارد، چنین است، به هر حال نشان مى دهد که: حتى وجود یک «واو» در قرآن حساب شده و براى بیان واقعیتى است.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.