شرح و تفسیر:

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
سوگندهاى پربار قرآن
7. سوگند سوره معارجآثار ایمان به معاد:

براى روشن شدن تفسیر سوگند مورد بحث، لازم است چند آیه قبل و بعد از آیه سوگند نیز اجمالا مورد بحث قرار گیرد. لذا از آیه 39 شروع مى کنیم:

«(کَلاَّ إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِّمَّا یَعْلَمُونَ); هرگز چنین نیست، ما آنها را از آنچه خودشان مى دانند آفریده ایم» این آیه اشاره به یک دلیل عقلى براى امکان معاد و زنده شدن دوباره انسانها دارد. توضیح اینکه: خداوند مى فرماید: آنها مى دانند ما آنها را از چه آفریده ایم؟ از یک قطره آب گندیده بى مقدار! چه تفاوتى است بین یک قطره آب، و یک ذره خاک؟ خداوند قادر مطلق که قادر بر آفرینش انسان از یک قطره آب (نطفه) است. بى شک قدرت بر آفرینش انسان از ذرّه اى خاک نیز خواهد داشت.

بنابراین چرا در این مسأله شک مى کنید، و در مقابل دیدگان پیامبر اسلام استخوان پوسیده اى را تبدیل به خاک کرده، و آن را به باد مى دهید، و از چگونگى برانگیخته شدن مجدّد انسانها سؤال مى کنید؟!

(فَلاَ أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ). طبق این آیه خداوند به «ربّ المشارق والمغارب» سوگند یاد کرده، که بر خلقت مجدّد انسان قادر است.

 

مشرق و مغرب در قرآن

در قرآن مجید سه نوع تعبیر در مورد مشرق و مغرب دیده مى شود:

1. به صورت جمع; مانند آنچه که در آیه مورد بحث ذکر شده است.

2. به صورت تثنیه; مانند آنچه در آیه 17 سوره الرحمان آمده است: (رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ).

3. به صورت مفرد; مانند آنچه در آیه 115 سوره بقره ذکر شده است: (وَللهِِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ).

آیا این سه تعبیر با هم تناقضى دارند، یا در این تفاوتها نکته خاصّى نهفته است؟

بى شک هیچ تضادّ و تناقضى نه تنها در آیات مذکور، بلکه در سراسر آیات قرآن یافت نمى شود، و چنین تفاوتهایى نکات جالب و مهمّى دارد، که با دقّت و مطالعه مى توان به آن پى برد.

امّا تعبیر به مشرق و مغرب به صورت مفرد جنبه جنسى دارد، که شامل تمام افراد و مصادیق آن مى گردد. بنابراین منظور از (وَللهِِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ) یعنى تمام مشرقها و مغربها از آن خداست. همان گونه که وقتى گفته مى شود انسان موجود عجولى است یعنى تمام انسانها این گونه اند.

و امّا نکته تعبیر به «مشارق و مغارب» هر چند در عصر نزول وحى بر مردم روشن نبود، امّا امروزه دانشمندان علم هیئت از راز آن پرده برداشته اند. آنها معتقدند که به تعداد روزهاى سال (365 روز) مشرق و مغرب داریم. یعنى نقطه اى که امروز خورشید از آنجا طلوع مى کند با تمام نقاطى که در روزهاى دیگر سال طلوع مى کند، متفاوت است. همچنین نسبت به نقطه غروب آفتاب; یعنى یا بالاتر از مدار دیروز و روزهاى گذشته و آینده است، و یا پایین تر از آن.

بنابراین مدارات طلوع و غروب خورشید به تعداد روزهاى سال متفاوت است، و در طول سال 365 مغرب و مشرق داریم. و لذا تعبیر به مشارق و مغارب تعبیر ظریف و دقیقى است.

ضمناً این تعبیر، یک نکته توحیدى دارد، و یک نکته مربوط به معاد; امّا درس توحیدى آن اینکه اگر مشرقها و مغربها نبود، و به یکباره فصول سال تغییر مى کرد، یعنى هواى گرم تابستان در یک لحظه تبدیل به هواى سرد زمستان مى شد و بالعکس، بسیارى از مردم نابود و یا بیمار مى شدند، همان گونه که اگر انسان از حمام آب گرم به ناگاه زیر آب بسیار سردى برود، سلامتى اش به خطر مى افتد. امّا خداوند متعال براى حفظ سلامت و تأمین سعادت بشر این انتقال را به صورت تدریجى قرار داد، تا خطرات مذکور موجودات زنده را تهدید نکند. چرا که خالق حکیم مى دانست انتقال ناگهان و دفعى فصول چه آثار نامطلوبى بر انسان و دیگر موجودات مى گذارد.

امّا درس مربوط به معاد اینکه: خدایى که مى تواند فصول را به جاى اوّل آن باز گرداند، و پس از تمام شدن فصل بهار و تابستان، و شروع فصل پائیز و خزان، و در پى آن زمستان و مرگ طبیعت، دوباره بهار را مى آورد و همه چیز زنده مى شود، همان خدا قادر بر خلقت و آفرینش مجدّد انسان نیز خواهد بود.

نتیجه اینکه تعبیر به (رَبُّ الْمَشْارِقِ وَالْمَغْارِبِ) نکته علمى مهمّى دارد، که به نوعى اعجاز علمى قرآن محسوب مى شود، و حاوى دو نکته درباره توحید و جهان آخرت است. البتّه براى کسانى که در آیات قرآن تدبّر و تفکّر و اندیشه کنند، و به سادگى از کنار آن نگذرند.

و امّا تعبیر به (رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ) بدین جهت است که خورشید در مدارات مختلف خود ـ که در مباحث قبل شرح آن گذشت ـ به سمت بالاى کره زمین حرکت مى کند (البتّه این یک تعبیر مسامحى است و گرنه مى دانیم که کره زمین در حال حرکت است، نه خورشید) یعنى از اوّل بهار که مقابل خطّ استواست، شروع مى کند به سمت نیمکره شمالى بالا رفتن، و این صعود تا اوّل تابستان که به مدار 23 درجه مى رسد ادامه دارد. کسانى که در مدار 23 زندگى مى کنند، خورشید در اوّل تابستان دقیقاً بالاى سر آنهاست، و لذا سایه اى ندارند. این مدار را دانشمندان مدار رأس السرطان نامگذارى کرده اند. زیرا سرطان به معناى تیرماه است، و اوّل تیرماه خورشید در مدار 23 درجه است. سپس به سمت نقطه شروع باز مى گردد و در طىّ نود روز (و در روز اوّل مهر) به نقطه اوّل یعنى خطّ استوا مى رسد. سپس به سمت پایین، یعنى به طرف نیمکره جنوبى حرکت مى کند، تا پس از سپرى کردن نود روز به مدار 23 درجه جنوبى برسد که مصادف با اوّل زمستان است. این مدار را مدار رأس الجدى نامیده اند. زیرا جدى به معناى دى ماه است و خورشید در اوّل دى ماه در این مدار قرار مى گیرد. خورشید سپس به سمت نقطه شروع یعنى خط استوا باز مى گردد، و پس از یک سفر نود روزه، در روز اوّل فروردین به خطّ استوا مى رسد.

نتیجه اینکه خورشید یک صعود به سمت نیمکره شمالى دارد که تا 23 درجه بالا مى رود، و یک نزول به سمت نیمکره جنوبى دارد که تا 23 درجه تنزّل پیدا مى کند و در ابتدا و انتهاى هر یک، یک مشرق و مغرب واضح و روشن وجود دارد. خداوندى که قادر است خورشید را به اوج برساند و به مدار رأس السرطان ببرد، و قدرت دارد که او را به جاى سابق بازگرداند و حتّى به حضیض برساند و تا مدار رأس الجدى تنزّل دهد، قادر بر خلقت دوباره انسانها نیز خواهد بود.

اینکه خداوند در محیطى که 5/99 درصد مردم آن بى سواد بوده، و حتّى سواد خواندن و نوشتن نداشته اند، سخن از این حرکات خورشید و زمین و مدارات مهم آن مى گوید، نشان از اعجاز علمى قرآن مجید مى دهد.

نتیجه اینکه تعبیرات مختلفى که درباره مشرق و مغرب در قرآن مجید آمده، هیچ تضادّ و تنافى با یکدیگر ندارد، و خداوند متعال براى اثبات معاد و برانگیختن دوباره انسانها به ربّ المشارق و المغارب سوگند یاد کرده است.

7. سوگند سوره معارجآثار ایمان به معاد:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma