سوگندهاى دوگانه: دیدنیها و نادیدنیها

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
سوگندهاى پربار قرآن
چشم، یکى از مهمترین ابزارهاى شناخت:3. سوگندهاى سوره قیامت

خداوند متعال در این سوره به دیدنیها و نادیدنیها سوگند یاد کرده است. در مورد دیدنیها و ابزار و وسیله آن سخن گفته شد. امّا نادیدنیها چه هستند؟ اگر ادّعا کنیم که آنچه را نمى توانیم ببینیم بیش از دیدنیهاست، گزاف نگفته ایم. که به چند نمونه آن اشاره مى شود:

1. نورى که با چشم مى بینیم و زمینه ساز امکان رؤیت چیزهاى دیگر هم مى شود، داراى طول موج خاصّى است که بالاتر از آن طول موج و پایین تر از آن را نمى توانیم ببینیم، در حالى که وجود خارجى دارد. به هنگامى که رنگین کمان تشکیل مى شود نور آفتاب به هفت قسمت تقسیم مى گردد، قسمت بالایى آن به رنگ بنفش و قسمت پایینى آن به رنگ قرمز است. آیا بالاتر از رنگ بنفش و پایین تر از رنگ قرمز نداریم؟ بله داریم، ولى ما نمى بینیم. بالاتر از رنگ بنفش همان اشعه مافوق بنفش، و پایین تر از رنگ قرمز همان اشعه مادون قرمز است، که بشر قادر بر دیدن آن نیست. ممکن است بسیارى از حیوانات و پرندگان و حشرات نیز وجود داشته باشند که بشر قادر بر دیدن آنها نباشد.

2. بشر امواج زلزله را تشخیص نمى دهد، و در برابر آن عاجز است. امّا حیوانات حتّى قبل از دستگاههاى زلزله سنج آن را تشخیص مى دهند، و لهذا وحشت نموده و فرار مى کنند.

3. امواج دیگرى نیز در فضاى اطراف ما وجود دارد که آن را نمى بینیم. مخصوصاً در عصر و زمان ما اگر فضا را با دقّت و ابزار لازم بررسى کنیم، مملوّ از امواج رادیویى، ماهواره اى، تلویزیونى است. اگر گیرنده هاى قوى داشته باشیم شاید هزاران کانال مختلف را بتوان گرفت. این امواجِ فراوان وجود دارد، امّا چشمان ما قادر بر دیدن آن نیست.

4. جاذبه یکى از امواج مرموز عالم هستى است، که آثار و نشانه ها و ثمرات آن را دیده و با تمام وجود لمس مى کنیم، امّا خود آن را نمى بینیم.

5. اشعه ایکس (X) که به هنگام فیلمبردارى از درون جسم انسان مورد استفاده قرار مى گیرد، وجود دارد امّا ما قادر به دیدن آن نیستیم.

6. ارواح، فرشتگان و شیاطین و جنّیان همگى وجود خارجى دارند، ولى ما نمى توانیم آنها را ببینیم.

7. بالاتر از همه ذات پاک و مقدّس خداوند قادر و حکیم با هیچ چشمى قابل رؤیت نیست، ولى بدون شک وجود دارد; چرا که سراسر جهان هستى شهادت بر وجود او مى دهد. و چیزهاى دیگرى که قابل رؤیت نمى باشند. بنابراین «ما تبصرون» محدود، و «ما لا تبصرون» نامحدود است!

نتیجه اینکه خداوند حکیم در سوره حاقّه به تمام دیدنیها و نادیدنیها، که در حقیقت تمام جهان هستى را در بر مى گیرد سوگند یاد کرده. و این قسم بسیار مهم است، و حتماً هدف بسیار مهمّى را دنبال مى کند.

 

شکر نعمت ولایت:

جمعى از مسلمانان، که پیرو مکتب اهل بیت(علیهم السلام) نیستند، معتقدند که خداوند در روز قیامت با همین چشم عادى دیده مى شود. این عدّه که تعدادشان کم نیست بخاطر دورماندن از مکتب اهل بیت(علیهم السلام) مرتکب چنین اشتباه بزرگى شده اند. از این بدتر تعداد کمى از مسلمانان، که مجسّمه نامیده شده اند، اعتقاد دارند که در این جهان نیز خداوند را مى توان دید! در حالى که بطلان این اعتقاد روشن و واضح است. زیرا خدایى که با چشم دیده شود جسم دارد، و چیزى که جسم داشته باشد داراى اجزایى است، و محدودیّت دارد و داراى عرض است، و اینها هیچ کدام با ذات واجب الوجود سازگارى ندارد; چرا که واجب الوجود ذاتى است که نه جسم دارد، نه اجزا، نه عرض، نه محدودیّت، نه زمان و نه مکان. بنابراین خداوند متعال از جمله چیزهاى غیر قابل رؤیت است. همان گونه که خطاب به حضرت موسى(علیه السلام) فرمود: «(لَنْ تَرَانِى); (اى موسى!) هرگز مرا نخواهى دید».(1) کلمه «لن» در ادبیّات عرب براى نفى ابد است; یعنى در جایى استعمال مى شود که انجام کار مورد نظر عقلا محال و غیر قابل انجام است. بنابراین طبق آیه شریفه رؤیت پروردگار براى بشر محال است.

حضرت على(علیه السلام) در پاسخ کسى که سؤال کرده بود آیا خدایى که ندیده اى عبادت و پرستش مى کنى؟ فرمود: من خدایى را که نبینم عبادت نمى کنم! پرسید: چگونه خدا را دیده اى؟ فرمود: «لا تُدْرِکُهُ الْعُیُونَ بِمُشاهَدَةِ الْعَیانَ وَ لکِنْ تُدْرِکُهُ الْقُلُوبُ بِحَقائِقِ الاْیمانِ; دیده ها هرگز او را آشکار نمى بینند، امّا دلهاى با ایمان درست او را در مى یابند».(2)

و اگر نبود هدایتهاى الهى و عنایات اهل بیت(علیهم السلام)، ممکن بود که ما هم همچون مجسِّمه یا گروه دیگر اهل سنّت به چنین اشتباهات بزرگى دچار شویم. اینجاست که انسان با تمام وجود روایت ثقلین مخصوصاً جمله آخر آن را «ما اِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِما لَنْ تَضِلُّوا اَبَداً; تا زمانى که به ذیل دامان قرآن و عترت چنگ بزنید گمراه نمى شوید» درک مى کند. امّا هر گروهى که فقط یکى از این دو را بگیرد و دیگرى را رها کند بى شک گمراه مى شود.

ما باید قدردان پدران و اجداد خویش باشیم که ما را با نعمت ولایت و خاندان اهل بیت(علیهم السلام) آشنا کردند، تا افتخار پیروى و تبعیّت از آن بزرگواران را داشته باشیم و در سایه هدایتهاى آنان قرار بگیریم. الْحَمْدُ للهِِ الَّذِى هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کُنَّا لِنَهْتَدِىَ لَوْلاَ أَنْ هَدَانَا اللهُ.

 

این سوگندهاى مهم براى چه؟

خداوند متعال براى اثبات حقانیّت قرآن کریم، کتاب آسمانى مسلمانان، به تمام دیدنى ها و نادیدنیها، و در یک جمله به مجموعه جهان هستى قسم یاد کرده است (إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُول کَرِیم).

سؤال: آیا معناى آیه شریفه (إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُول کَرِیم) این نیست که قرآن ساخته و پرداخته جبرئیل است، نه وحى و کلام پروردگار؟

جواب: همان گونه که در مباحث پیشین گذشت آیه مذکور چنین دلالتى ندارد و قرینه و شاهد بر این مطلب آیه شریفه (تَنزِیلٌ مِّنْ رَّبِّ الْعَالَمِینَ) است، که صریحاً قرآن مجید را به خداوند نسبت مى دهد و فرستاده او مى شمرد. امّا جبرئیل، رسول خدا و فرستاده وحى و واسطه بین پروردگار و پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) است. بنابراین، جبرئیل تنها واسطه وحى است و قرآن کلام خداست.

 

رابطه قسم و مقسم له:

سؤال: چه رابطه اى بین دیدنیها و نادیدنیها، که خداوند به آنها قسم یاد کرده، و قرآن مجید وجود دارد؟ رابطه قسم و مقسم له چیست؟

جواب: خداوند به آنچه مى بینید و نمى بینید قسم یاد کرده است. و مى دانیم که جبرئیل امین، آورنده قرآن کریم که قسم به او یاد شده، از جمله موجوداتى است که دیده نمى شود. و با این توضیح رابطه قسم و مقسم له روشن مى شود.

 

اثبات حقانیّت قرآن با سوگند!

سؤال: همان گونه که گفتیم سوگندهاى دو گانه سوره حاقّه (قسم به مجموعه جهان هستى) براى اثبات حقانیّت قرآن است. ولى آیا خداوند متعال براى اثبات حقانیّت قرآن و اینکه این کتاب آسمانى ساخته و پرداخته ذهن بشر نیست بلکه از سوى پروردگار نازل شده، فقط قسم یاد کرده است؟ آیا سوگند یاد کردن براى اثبات مطلبى که در این سطح از اهمیّت است کافى است؟

پاسخ: خداوند متعال براى اثبات مطلب مذکور تنها به قسم قناعت نکرده، بلکه در آیات بعدى یک استدلال عقلى محکم نیز بیان کرده است. توجّه فرمایید:

«(تَنزِیلٌ مِّنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ * وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الاَْقَاوِیلِ * لاََخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ * ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ); (این قرآن) کلامى است که از سوى پروردگار عالمیان نازل شده است! اگر او سخنى دروغ بر ما مى بست، ما او را با قدرت مى گرفتیم، سپس رگ قلبش را قطع مى کردیم».(3)

اگر شخصى مدّعى نبوّت شود و معجزه اى ارائه کند، چنانچه دروغگو باشد مقتضاى قاعده لطف آن است که خداوند او را رسوا و نابود نماید. و اگر نابودش نکرد معلوم مى شود واقعاً پیامبر و فرستاده خداست. خداوند متعال در آیات فوق به همین حقیقت اشاره مى کند که اگر قرآن ساخته و پراخته ذهن پیامبر بود، ما به او فرصت ادامه زندگى نداده و رگ قلبش را قطع مى کردیم. و از آنجا که خداوند با پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) چنین نکرد، بلکه در موارد مختلف به یارى آن حضرت شتافت، معلوم مى شود که او در ادّعایش صادق بوده و کتابش کتاب آسمانى است.

نتیجه اینکه خداوند متعال براى اثبات حقانیّت قرآن مجید، به سوگند اکتفا نکرده، بلکه پس از آن، به استدلال عقلى محکم و متینى، که نشأت گرفته از قاعده لطف است، نیز تمسّک جسته است.

کریم کیست؟

خداوند متعال جبرئیل امین را با واژه «کریم» توصیف کرده است. بدین مناسبت بحث فشرده اى پیرامون فضیلت مذکور خواهیم داشت.

کریم گاه به خداوند متعال گفته مى شود; همان گونه که در آیه 40 سوره نحل آمده است. و گاه در وصف فرشتگان و ملائکه آورده مى شود، همان گونه که در آیات مورد بحث جبرئیل امین با این وصف توصیف شده است. و در بعضى موارد به عنوان یکى از ویژگیهاى پیامبران و فرستادگان پروردگار مطرح مى شود، همانطور که در آیه 17 سوره دخان آمده است. و گاه حتّى نامه اى که از سوى شخص مهم و محترمى نوشته شده با این واژه تعریف مى شود، همان گونه که بلقیس به هنگام دریافت نامه حضرت سلیمان(علیه السلام) گفت: (أُلْقِىَ إِلَىَّ کِتَابٌ کَرِیمٌ).(4)

خلاصه اینکه این صفت، در مورد خداوند، فرشتگان، پیامبران و نامه پیامبران به کار برده شده، و با این درجه از اهمیّت شایسته است معناى آن را بدانیم.

امام حسن مجتبى(علیه السلام) که به کریم اهل بیت(علیهم السلام) معروف است، در پاسخ سؤال کسى که از معناى کریم پرسیده بود، فرمودند:

1. «اَلاِْبْتِداءُ بِالْعَطِیَّةِ قَبْلَ الْمَسْأَلَةِ; کسى که قبل از تقاضا کمک مى کند»

کریم هنگامى که آثار و نشانه هاى نیاز را در شخصى مشاهده مى کند، فرصت سؤال و تقاضاى کمک نمى دهد، و قبل از آنکه نیازمند تقاضاى کمک کند، نیاز او را برطرف مى سازد. واین کار مهم است، هر چند کمک کردن به فقیر پس از تقاضا نیز کار با ارزشى است. حال که خداوند، فرشتگان و پیامبران کریمند، شایسته است ما هم کریم باشیم، تا مشمول لطف و کرم خداوند کریم قرار گیریم.

2. «وَ اِطْعامُ الطَّعامِ فِى الْمَحَلِّ; کسى که در محلّش اطعام طعام کند».(5)

جمله فوق دو معنا دارد: 1. در جایى که لازم است و محلّ واقعى اطعام است، این کار انجام دهد. نه اینکه فقط ثروتمندان و اغنیا را به سفره اش دعوت کند; کارى که موجب اعتراض پیشواى مسلمین حضرت على(علیه السلام) به استاندارش عثمان بن حنیف شد. طبق این احتمال غذا دادن به نیازمندان و سیر کردن شکم گرسنگان از ویژگیهاى شخص کریم است.

2. برخلاف آنچه امروز مرسوم شده، که مردم براى پرهیز از زحمت ریخت و پاش و شستشو، مهمانى هاى خود را به خارج از منزل منتقل کرده و در رستورانها برگزار مى کنند، امام مى فرماید: کریم کسى است که در منزل خودش سفره غذا را پهن کند که این کار باعث برکت و دور کردن بلاها و حوادث ناگوار و بیماریها از منزل صاحب اطعام مى گردد.

البتّه آنچه در روایت امام حسن مجتبى(علیه السلام) آمده، دو مصداق از مصادیق فراوان کریم است و روشن است که منحصر به آن دو مورد نیست. زیرا مصادیق فراوان دیگرى براى تحقّق صفت زیباى کرم در روایات به چشم مى خورد.(6)


1 . اعراف، آیه 143 .

2 . نهج البلاغه، خطبه 179 .

3 . حاقه، آیات 43-46 .

4 . نمل، آیه 29 .

5 . میزان الحکمه، ج 9، حرف الکاف، باب 3470، ح 17494 .

6 . میزان الحکمه، ج 9، حرف الکاف، باب 3470، ح 17494.

چشم، یکى از مهمترین ابزارهاى شناخت:3. سوگندهاى سوره قیامت
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma