عفو و بخشش پیامبر(صلى الله علیه وآله):

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
سوگندهاى پربار قرآن
مقسم له سوم: اخلاق پیامبر(صلى الله علیه وآله)رابطه قسمها و مقسم له:

آن حضرت در عفو و بخشش سرآمد زمان خویش بود، که به دو نمونه اشاره مى شود:

 

الف) عفو همسایه یهودى

حضرت همسایه اى یهودى داشت که وى را بسیار اذیّت مى کرد، هر روز از پشت بام خاکستر همراه آتش بر روى سر آن حضرت مى ریخت.(1) این کار در ظاهر به عنوان ریختن زباله و خاکستر در کوچه، و در حقیقت به منظور ابراز خشم و کینه یهودى نسبت به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) انجام مى شد، و پیامبر کریمانه از کنار آن مى گذشت. تا اینکه یک روز خبرى از مرد یهودى نشد، پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) از غیبت آن مرد سؤال کرد. گفتند: خوشبختانه بیمار گشته، و بر اثر بیمارى مزاحمتهایش قطع شده است. فرمود: باید به عیادتش برویم! به سمت خانه اش حرکت کرد. در خانه یهودى را کوبید. همسرش به پشت درآمد و سؤال کرد: کیست؟ حضرت فرمود: پیامبر مسلمانان به دیدار و عیادت همسایه بیمار خود آمده است! زن ماجرا را به شوهرش گفت. مرد یهودى که بسیار تعجّب کرده بود، و در مقابل عملى غیر قابل پیش بینى قرار گرفته بود، گفت: در را باز کن تا داخل شوند. پیامبر(صلى الله علیه وآله) وارد شد، و کنار بستر بیمار نشست. و از حال بیمار پرسید، و به گونه اى برخورد کرد که گویا هیچ اذیّت و آزارى از این مرد یهودى به آن حضرت نرسیده است. مرد یهودى که از فرط خجالت صورت خویش را مى پوشانید و در برخورد با این اخلاق کریمانه پیامبر اسلام مبهوت شده بود، از آن حضرت پرسید:این نوع برخورد آیا اخلاق شخصى شماست، یا جزء دستورات دینى محسوب مى شود؟ حضرت فرمود: جزء دستورات دینى است، و ما به همه مسلمین سفارش مى کنیم که چنین کنند. مرد یهودى با برخورد زیبا و پرجاذبه پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)مسلمان شد. حقیقتاً که در وصف چنین انسانى باید گفت: (وَإِنَّکَ لَعَلَى خُلُق عَظِیم).

ب) عفو و بخشش مردم مکّه

مکّه کانون تمام دشمنان اسلام بود. هر دسیسه و توطئه و جنگى که بر ضدّ اسلام رخ مى داد از مکّه نشأت مى گرفت، و مشرکان مکّه به نوعى در آن سهیم بودند. دوران ده ساله رسالت حضرت در مکّه از مشکل ترین دوران زندگى آن حضرت بود. مکّیان در جنگ احد پیشانى و لب و دندان آن حضرت را شکسته و حامى بزرگ پیامبر(صلى الله علیه وآله)، حضرت حمزه(علیه السلام) را به همراه هفتاد تن از مسلمانان فداکار به شهادت رساندند و...; امّا با همه این امور پیامبر(صلى الله علیه وآله) تدبیرى به خرج داد که مکّه بدون کمترین خونریزى فتح شود. آن حضرت لشکر عظیمى از مسلمانان فداکار تهیّه کرد. جاده هاى منتهى به مکّه را بست. تا گزارشى از تصمیم مسلمانان در حمله به مکّه به مشرکان عرب نرسد. سپس به اتّفاق مسلمانان به سمت مکّه حرکت کرد. مشرکان مکّه هنگامى متوجّه قصد لشکریان اسلام شدند که مسلمانان، مکّه را در محاصره کامل قرار داده بودند. ابوسفیان گفت: در این شرایط اگر دست به شمشیر ببریم و در برابر مسلمانان مقاومت کنیم تمام ما کشته مى شویم، و لهذا چاره اى جز تسلیم نیست. مکّیان تسلیم شدند، و لشکریان اسلام بدون هیچ درگیرى و خونریزى مکّه را فتح کردند. پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)پس از تحمّل آن همه سختى ها و آزارها، اکنون تمام آزاردهندگان را در اختیار دارد و به هر شکلى که مایل باشد مى تواند از آنان انتقام گیرد. اگر فرد معمولى بود همچون متّفقین به هنگام فتح برلین، پایتخت آلمان، دستور قتل عام مردم را صادر کرد. و به مرد و زن، کوچک و بزرگ، سالم و بیمار رحم نمى کرد، و همه را از دم تیغ مى گذراند. امّا او پیامبر رحمت است، و لذا به کنار خانه خدا کعبه معظمّه آمد. دست در دستگیره در خانه کعبه انداخت. نگاهى به اطراف کرد، همه مشرکان مکّه و سردمداران کفر و شرک در برابرش حاضر بودند. خطاب به آنان فرمود: «ماذا تَظُنُّونَ؟; چه خیال مى کنید؟» شما خود قضاوت کنید که با شما چه کنم؟ چه انتظارى دارید؟

گفتند: «اَنْتَ اَخٌ کَریم وَ ابْنُ اَخ کَریم; تو هم خودت بزرگوارى و هم بزرگوار زاده اى». ما جز عفو و بخشش از تو انتظار دیگرى نداریم!

حضرت فرمود: «اِذْهَبُوا فَاَنْتُمُ الطُّلَقاءُ»(2) بروید همه شما را بخشیدم! نه شما را مى کشم و نه به اسیرى مى برم، و نه فدیه اى مى گیرم، بلکه تمامتان را در راه خدا آزاد مى کنم و از تمام ناجوانمردیهایتان کریمانه گذشت مى کنم!

انصافاً که بر چنین گذشت بزرگوارانه و کریمانه اى باید گفت: (وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُق عَظِیم).

سؤال: پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) هنگامى که مکه را فتح کرد، دستور امان سه گروه را صادر کرد:

الف) کسانى که در مسجد الحرام اجتماع کنند.

ب) کسانى که در خانه هاى خود مانده، و در خانه را به روى خود قفل کنند.

ج) کسانى که در خانه ابوسفیان جمع شوند.

و بدین وسیله امتیازى به ابوسفیان داد، و آتش جنگ خاموش شد، و بدون خونریزى مکّه کاملا فتح شد و مشرکان تسلیم شدند. چرا حضرت على(علیه السلام) با دادن امتیازاتى به معاویه و طلحه و زبیر از جنگهاى زمان خود ممانعت نکرد؟

جواب: پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) با دادن امتیاز مذکور دست ابوسفیان را براى همیشه از مناصب کلیدى حکومت اسلامى کوتاه کرد. در حالى که معاویه و طلحه و زبیر به چنین امتیازاتى راضى نبودند. آنها سهمى از حکومت اسلامى را مطالبه مى کردند که اگر حضرت موافقت مى کرد باعث تجزیه حکومت اسلامى مى شد. اگر حضرت حکومت معاویه بر شام را امضا مى کرد، بى شک معاویه شام را از حکومت اسلامى جدا مى کرد.

بنابراین همان گونه که پیامبر براى حفظ حکومت اسلامى امتیاز داد، حضرت على(علیه السلام) نیز براى حفظ حکومت اسلامى امتیاز نداد.


1 . در تفسیر نمونه، ج 24، ص 371، اشاره کوتاهى به این داستان شده است.

2 . بحارالانوار، ج 21، ص 106 .

مقسم له سوم: اخلاق پیامبر(صلى الله علیه وآله)رابطه قسمها و مقسم له:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma