تفسیر دوم: مجاهدان راه خدا

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
سوگندهاى پربار قرآن
تفسیر اوّل: گروههاى از فرشتگان4. سوگندهاى سوره فجر

(وَالنَّازِعَاتِ غَرْقاً); قسم به گروههاى مجاهدان در راه خدا، که از خانه و زندگى و زن و فرزند و جاذبه هاى دنیا به شدّت دل کنده، و تصمیم مى گیرند در جبهه جنگ شرکت کنند.

(وَالنَّاشِطَاتِ نَشْطاً); سوگند به مجاهدانى که پس از تصمیم به جهاد، آهسته آهسته رو به سوى میدان جنگ مى آورند، و براى رضاى پروردگار بدان سمت حرکت مى کنند.

(وَالسَّابِحَاتِ سَبْحاً); قسم به جهادگرانى که کم کم به حرکت خود سرعت مى بخشند و گامها را محکمتر بر مى دارند و با عزمى راسخ به حرکت خویش ادامه مى دهند.

(فَالسَّابِقَاتِ سَبْقاً); مجاهدانى که نه تنها مسیر خویش را انتخاب کرده و با عزم و اراده قوى به آن سو حرکت مى کنند، بلکه در رسیدن به قرب الى الله جهت مواجهه با دشمن از دیگر همرزمان خویش سبقت مى گیرند.

(فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْراً); سوگند به رزمندگان مخلصى که امور جنگ و جبهه را تدبیر مى کنند; دشمن را شناسایى نموده، و براى هر قسمتى از میدان نبرد به مقتضاى شرایط آن تاکتیک خاصّى اجرا مى کنند. سنگرها را مستحکم نموده، تا در برابر هجومهاى احتمالى دشمن تاب مقاومت داشته باشند. پست هاى نگهبانى مناسب، و همچنین کمین هاى ایذایى و شناسایى مى گذارند. و خلاصه نسبت به همه امور جنگ برنامه ریزى مى کنند.

طبق تفسیر دوم سوگندهاى پنجگانه در مورد مجاهدان راه خدا و کارهاى آنهاست.

برخى نیز معتقدند که قسمهاى مذکور در مورد مرکب و اسبهاى جنگجویان و رزمندگان است. اسبهایى که بخاطر گام نهادن در جبهه جنگ، و حمل دلاور مردان عرصه هاى خون و شهادت، آن قدر ارزش و اهمیّت پیدا کرده که خداوند به حالات مختلف آنها قسم خورده است، همان گونه که در سوره عادیات نیز به اسبهاى میدان نبرد سوگند یاد شده است.

ولى به اعتقاد ما با توجّه به قسم پنجم (فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْراً) سوگندهاى مذکور مربوط به مجاهدان و رزمندگان است، نه اسبهاى آنها; زیرا مرکبها که توان تدبیر امور ندارند، بلکه این مجاهدان هستند که برنامه ریزى مى کنند. بنابراین، سوگندهاى پنجگانه مربوط به مجاهدان است، و از آنجا که جهاد با دشمن از دیدگاه اسلام اهمیّت ویژه اى دارد، خداوند نه تنها به مجاهدان، بلکه به حالات مختلف آنها نیز سوگند یاد کرده است.

پیام سوگندها طبق تفسیر دوم:

از سوگندهاى بالا استفاده مى شود که جهاد در جهان بینى توحیدى اهمیّت فراوانى دارد. جهاد موجب عزّت و قدرت و شوکت مسلمین، و باعث ضعف و شکست و حقارت دشمنان دین است. به همین جهت دشمنان تلاش گسترده اى مى کنند که فرهنگ جهاد را از مسلمین بگیرند. و از جمله این تلاشهاى مذبوحانه توصیه آنها به کشورهاى اسلامى مبنى بر حذف آیات مربوط به جهاد و شهادت و ذمّ یهود از کتابهاى درسى دانش آموزان و دانشجویان است! و این مطلب اهمیّت فوق العاده جهاد و شهادت را آشکار مى سازد.

در قرآن مجید آیات فراوانى در مورد جهاد وجود دارد، ولى سه آیه آن بسیار الهام بخش است. توجّه کنید:

1. خداوند متعال در آیه 170 و 169 سوره آل عمران خطاب به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)مى فرماید:

«(وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِى سَبِیلِ اللهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ * فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ); اى پیامبر! هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه زنده اند، و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند. آنها بخاطر نعمتهاى فراوانى که خداوند از فضل خود به ایشان بخشیده است، خوشحالند; و بخاطر کسانى که هنوز به آنها ملحق نشده اند [= مجاهدان و شهیدان آینده، ]خوشوقتند; (زیرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان مى بینند; و مى دانند) که نه ترسى بر آنهاست، و نه غمى خواهند داشت».

دانش آموزان مسلمان با خواندن چنین آیات امیدبخشى براى حرکت به سوى میدان جنگ لحظه شمارى مى کنند. لهذا دشمن پیشنهاد حذف آن را از کتابهاى درسى مى دهد.

2. تابلوى جهاد، در آیه 111 سوره توبه به شکل زیباترى ترسیم شده است.

توجّه کنید:

«(إِنَّ اللهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِى سَبِیلِ اللهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقّاً فِى التَّوْرَاةِ وَالاِْنجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِى بَایَعْتُمْ بِهِ وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ); خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریدارى کرده، که (در برابرش) بهشت براى آنان باشد; (به این گونه که:) در راه خدا پیکار مى کنند، مى کشند و کشته مى شوند; این وعده حقّى است بر او، که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده; و چه کسى از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اکنون بشارت باد بر شما، به داد و ستدى که با خدا کرده اید; و این است آن پیروزى بزرگ!».

تعبیراتى که در این آیه شریفه آمده بسیار حساب شده و دقیق و زیباست. در این تجارت پرسود و بى سابقه، خریدار پروردگار متعال، و متاع، اموال و جانهاى رزمندگان، و قیمت کالا، بهشت جاودان، و سند معامله در محضرهاى مهمّى چون تورات و انجیل و قرآن، سه کتاب مهم آسمانى، تنظیم شده است! آیا در جاى دیگر چنین معامله اى سراغ دارید؟

خریدار این کالاها کسى است که خودش آن را به ما بخشیده، ولى در عین حال، حاضر است همان چیز را به بالاترین قیمت بخرد، نه تنها مى خرد که سند هم مى دهد، علاوه بر این تأکید مى کند که در وعده هایش هیچ تخلّفى راه ندارد.

با اندکى تفکّر و اندیشه پیرامون آیه مذکور تصدیق خواهید کرد که این آیه چقدر الهام بخش است. مسلمانان صدر اسلام، با الهام از همین آیات موفّق شدند بر همه دشمنان پیروز شده، و در مدّت کوتاهى قلوب بیشتر مردم دنیا را تسخیر نمایند.

3. سومین آیه مورد بحث، آیات 10 تا 13 سوره صف است. توجّه کنید:

«(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى تِجَارَة تُنجِیکُمْ مِّنْ عَذَاب أَلِیم * تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِى سَبِیلِ اللهِ بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنفُسِکُمْ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِنْ کُنتُمْ تَعْلَمُونَ * یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَیُدْخِلْکُمْ جَنَّات تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الاَْنْهَارُ وَمَسَاکِنَ طَیِّبَةً فِى جَنَّاتِ عَدْن ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ * وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِّنَ اللهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ); اى کسانى که ایمان آورده اید! آیا شما را به تجارتى راهنمایى کنم که شما را از عذاب دردناک رهایى بخشد؟! به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید; این براى شما (از هر چیز) بهتر است اگر بدانید. (اگر چنین کنید) گناهانتان را مى بخشد، و شما را در باغهایى از بهشت داخل مى کند که نهرها از زیر درختانش جارى است، و در مسکنهاى پاکیزه در بهشت جاویدان جاى مى دهد; و این پیروزى عظیم است و (نعمت) دیگرى که آن را دوست دارید (به شما مى بخشد)، و آن یارى خداوند و پیروزى نزدیک است; و مؤمنان را بشارت ده (به این پیروزى بزرگ)!».

اگر در سرتاسر قرآن مطلبى در مورد جهاد جز سه مورد مذکور نبود، براى اهمیّت جهاد کافى بود. اکنون مى فهمیم که چرا خداوند بزرگ به گروهها و طوایف مختلف مجاهدان قسم یاد کرده است.

جهاد در فرهنگ غنىّ اسلام آن قدر مهم است، که حتّى اگر کسى براى دفاع از اموال و دارایى خود با دشمن درگیر شده، و جان خود را از دست دهد، شهید محسوب مى شود. (مَنْ قُتِلَ دُونَ مالِهِ فَهُوَ شَهیدٌ).(1)

اگر مسلمانان، مخصوصاً جوان غیور و دلاور، این آیات و روایات را بخوانند، هرگز در برابر غارت و چپاول بیگانگان سکوت نخواهند کرد، و اجازه نخواهند داد که اجانب براحتى سرمایه و هستى آنها را غارت کنند.

اسلام دایره جهاد را آن قدر گسترش داده که اگر شخصى در مقابل کسى که قصد سوئى نسبت به ناموس او دارد به مقابله برخیزد، و دفاع جز به قتل مهاجم ممکن نباشد، مى تواند او را بکشد.(2)

این تعلیمات اسلام است که دشمن را به وحشت انداخته، و دائماً براى مقابله با اسلام توطئه مى کنند.

بنابراین، اگر دشمن سفارش مى کند که آیات جهاد و شهادت و ذمّ یهود از متون درسى دانش آموزان حذف شود، ما باید چنین آیاتى را گسترش دهیم، وجوانانمان را هر چه بیشتر با آن آشنا کنیم. و به فرموده امام خمینى(قدس سره): «دشمن هر چه گفت، ما بر عکس آن عمل نماییم».

سؤال: آیا جهاد نوعى خشونت نیست؟

پاسخ: دشمن هنگامى که در مقابله مستقیم با ارزشهاى اسلامى توفیقى بدست نمى آورد، سعى دارد با لکّه دار کردن ارزش هاى مورد نظر، آن را از کارآیى لازم بیندازد.

و از آنجا که در مسأله جهاد موفّق به حذف آن از قلب و دل مسلمانان نشده، سعى دارد چهره زیباى جهاد را زشت جلوه دهد. بدین جهت آن را نوعى خشونت معرّفى کرده است، در حالى که چنین نیست. دستور جهاد در آیه شریفه 190 سوره بقره آمده است. آیه مذکور را ذیلا نقل مى کنیم، شما خود در این مورد قضاوت کنید:

«(وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلاَ تَعْتَدُوا إِنَّ اللهَ لاَ یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ); و در راه خدا با کسانى که با شما مى جنگند نبرد کنید; و از حد تجاوز نکنید، که خدا تعدّى کنندگان را دوست ندارد».

یعنى اگر اسرائیل حمله کرد، و کشورهاى اسلامى را اشغال نمود، و قبله اوّل مسلمین را گرفت، و مردم را از شهر و دیارشان آواره کرد، و خانه هاى آنها را بر سرشان ویران نمود، مسلمانان باید با چنین دشمن خون آشامى بجنگند، و از حقّ خود دفاع کنند، ولى در عین حال از حدّ خود تجاوز ننمایند، با اُسرا ملایمت کنند، در میدان جنگ آب آشامیدنى دشمن را آلوده نکنند، درختها را آتش نزنند، متعرّض زنان و کودکان و بیماران و پیران نشوند. آیا این گونه جهاد کردن خشونت است؟

اگر در نظام آفرینش دقّت کنیم، خواهیم دیدکه جهاد یک قانون طبیعى است. چرا که تمام موجودات زنده در سراسر عالم از خود دفاع مى کنند، و براحتى تسلیم نمى شوند. درختانى که در معرض طوفانهاى شدید هستند، با تقویت ریشه هاى خویش به مبارزه با طوفانها مى پردازند. اگر دقّت کنیم برگ معدود درختانى که در دل کویر خشک و سوزان قامت بر افراشته، نسبت به درختانى که در کنار نهرها و رودخانه ها وجود دارد پهن تر، و لایه اى از کرک روى آن را گرفته است. این، عامل دفاعى این درخت در برابر کم آبى، و گرماى طاقت فرساى کویر است، تا بتواند مدّت بیشترى مختصر آبى که در طول سال نصیبش مى شود را حفظ کند. بنابراین، چنین درختى نیز در مقابل بى آبى مبارزه مى کند.

تمام جانداران نوعى سلاح طبیعى دفاعى در اختیار دارند; یکى مثل آهو قدرت بالایى براى فرار دارد، دیگرى همچون گرگ دندانهاى تیزى جهت دفاع دارد، برخى با شاخهاى خود به مبارزه مى پردازند، جوجه تیغى با تیغ هاى موجود بر سطح بدنش از خود دفاع مى کند، برخى با نیش زهردار و دردآور محافظ خود هستند، و خلاصه هر حیوانى وسیله دفاعى مناسبى در اختیار دارد.

خداوند متعال در بدن ما انسانها نیز نیروهاى دفاعى قوى و وظیفه شناسى را خلق کرده، که اگر نبود آدمى بسرعت انواع بیماریها را در خود جمع مى کرد.

میلیونها میلیون سرباز فداکار، بنام گلبولهاى سفید خون، وظیفه دفاع از جسم ما را بر عهده دارند، زیرا در طول شبانه روز میکروبها و ویروسهاى فراوانى از طریق آب، غذا و اکسیژن وارد بدن ما مى شود. ممکن است در آنِ واحد در درون خون ما میکروب مالاریا، حصبه، سرطان و انواع دیگر میکروبها باشد، امّا آنچه باعث مى شود مبتلا به بیمارى نشویم فداکارى گلبولهاى سفید است. آیا کار گلبولها خشونت است؟ آیا هیچ عقل و منطقى آنها را به این اتّهام متّهم مى کند؟ کسانى که پیوند کلیه مى زنند باید تا مدّتى در یک اطاق کاملا استرلیزه که تمام محیط آن بدون میکروب است تنها بسر ببرند، حتّى کسانى که مى خواهند با او ملاقات کنند باید با لباس مخصوص و ماسک ویژه و در شرایط خاص به عیادتش بروند. علّت این کار آن است که بدن در مقابل کلیه جدید، که آن را بیگانه مى داند، مقاومت مى کند و براحتى آن را نمى پذیرد.

باید مدّتى بگذرد تا به آن عادت کند و حساسیّت از بین برود. پزشکان براى اینکه در این مدّت گلبولها خیلى مقاومت نکنند، با داروهاى مخصوص آنها را ضعیف مى کنند، بدین جهت سیستم دفاعى بدن ضعیف مى شود و نیاز به مراقبت ویژه دارد.

اهمیّت کار گلبولهاى سفید آن قدر فراوان است که اگر یک روز اعتصاب کنند، یا عوامل داخلى یا خارجى آنها را تضعیف کند، دشمن (که همان میکروبها و ویروسهاست) بر بدن مسلّط مى شود. نیروى دفاعى هر شخص یا جمعیّتى تضعیف شود، دشمن بر او مسلّط مى گردد. بنابراین ما براى جلوگیرى از تسلّط و نفوذ دشمن، ناچاریم آیات جهاد و شهادت را در متن زندگى خود وارد کنیم، تا در سایه آن همواره نیروى دفاعى ما آماده مبارزه با دشمن باشد. خلاصه اینکه دفاع یک قانون طبیعى است، و خشونت محسوب نمى شود.

 

ابرمرد جهاد و شهادت!

نقش جهاد و سپس شهادت حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) در شکل گیرى و پیشرفت اسلام به قدرى زیاد بود که به جرأت مى توان گفت بدون آن ظاهراً اسلام سر نمى گرفت، و توفیق مهمى کسب نمى کرد. به یک نمونه آن توجّه کنید:

جنگ اُحد که بر اثر بى انضباطى و دنیاپرستى جمعى از لشکریان اسلام منتهى به شکست سربازان اسلام شد، میدان آزمایش سختى براى راست قامتان با ایمان بود. دشمن از همان نقطه اى که سربازان بى انضباط مسلمان مأموریّت خود را ترک کرده بودند، بر سپاهیان اسلام یورش برده، آنها را محاصره کرد. عدّه اى به شهادت رسیدند، و عدّه اى فرار را بر قرار ترجیح دادند، و براحتى در این آزمایش سرافکنده شده، و بعداً مورد سرزنش و مذمّت برخى از آیات قرآن قرار گرفتند. على(علیه السلام)مى گوید: به اطرافم نگاه کردم هیچ کس را ندیدم; حتّى پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)! با خود گفتم: ممکن است برخى از مسلمانان ضعیف الایمان فرار کنند، ولى پیامبر(صلى الله علیه وآله) هرگز فرار نمى کند، امّا نمى دانم در کجاى میدان است. من باید به تکلیفم عمل کنم. غلاف شمشیر را شکستم یعنى شمشیر را در این میدان غلاف نخواهم کرد; بلکه آن قدر مى جنگم تا شهید شوم. مشغول مبارزه شدم، و در ضمن مبارزه به دنبال پیامبر خدا بودم. به گوشه اى از میدان رسیدم. ناگهان پیامبر(صلى الله علیه وآله) را با پیشانى مجروح و دندان شکسته مشاهده کردم. گویا دشمن تصمیم گرفته بود کار را یکسره کند، و پیامبر را از میان بردارد. حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) فرمودند: «على جان! در همین نقطه مبارزه کن، و در ضمن از من محافظت بنما».

من بودم و پیامبر و دشمنان مسلّح. همچون پروانه بر گرد شمع وجود مبارکش مى گشتم، و از جان عزیزش دفاع مى کردم. این دفاع جانانه تا آنجا ادامه داشت که دشمن از دستیابى به هدف نهایى مأیوس شد، و مجبور به عقب نشینى گشت. آتش جنگ فرو نشست. خدمت حضرت رسیدم. عرض کردم: یا رسول الله! در طول مبارزه و به هنگام دفاع از شما ضربات فراوانى بر من وارد شد، 16 ضربه آن بسیار محکم بود به گونه اى که چهار بار نقش بر زمین شدم! امّا هر دفعه که به زمین مى افتادم شخصى خوشبو و خوشرو زیر بغلم را مى گرفت، و بلندم مى کرد، و مرا به ادامه مبارزه و دفاع تشویق مى کرد. یا رسول الله! آن شخص که بود؟

پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: یا على! چشمت روشن! او جبرئیل امین، پیک مخصوص وحى خدا بود که به کمک تو مى آمد.(3)


1 . وسائل الشیعه، ج 18، ابواب الدفاع، باب 1، ح 1 و 2.

2 . همان مدرک، باب 3، ح 1 .

3 . سیره حلبى، ج 2، ص 531 (به نقل از مظهر ولایت، ص 333) .

تفسیر اوّل: گروههاى از فرشتگان4. سوگندهاى سوره فجر
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma