4. فلسفه سوگندهاى خداوند

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
سوگندهاى پربار قرآن
3. ماهیّت و محتواى سوگنداسلام آیین اندیشه و تفکّر:

سؤال: چرا خداوند سوگند مى خورد؟ خداوند چه نیازى به قسم دارد، که حدود یک صد مرتبه در قرآن قسم یاد کرده است؟ آیا سوگندهاى پروردگار براى مؤمنان و خداباوران است، یا براى افراد بى ایمان و کافر؟ اگر براى مؤمنان است، که آنها نیازى به قسم ندارند; زیرا اوامر و دستورات خدا را بدون سوگند هم بجا مى آورند. و اگر براى کفّار است، قسم یاد کردن براى آنها فایده اى ندارد; زیرا با قسم هم سر بر فرمان خدا نمى گذارند، و تسلیم وى نمى شوند.

پاسخ: براى سوگندهاى خداوند، دو فلسفه مهم بیان شده است:

الف) همه مسائل در یک سطح نیست، برخى مهم است و برخى مهمتر. همان گونه که تمام واجبات در یک حدّ واندازه نیستند، و درجات متفاوتى دارند.

همه اشخاص با ایمان هم در یک سطح نیستند، بلکه درجات ایمان آنها بسیار متفاوت و متغیّر است. بدین جهت، اگر خداوند بخواهد اهمیّت فوق العاده برخى از دستوراتش را بیان کند، آن را همراه با سوگند مى کند. و این خود یک نوع فصاحت و بلاغت در کلام است، که گوینده علاوه بر بیان وجوب یک مطلب، درجه اهمیّت آن را نیز با قسم به مخاطب خود تفهیم مى کند.

مثلا خداوند مى خواهد اهمیّت فوق العاده تهذیب نفس و مبارزه با هوا و هوس را بیان کند، و به انسانها بفهماند که تا مسلّط بر هواى نفس خویش نشوند، شایسته نام انسان نیستند، این کار را با قسمهاى پى در پى انجام مى دهد; قسم به خورشید با عظمت و شعاع طلائیش، قسم به ماه و نور خیره کننده اش، قسم به تاریکى شب که آرام بخش است، قسم به روشنایى روز که بیدار کننده است، قسم به خالق جان و روح انسان،... تنها کسانى که دل و جان را تصفیه کنند و به تزکیه نفس بپردازند، و باطن خود را از آلودگیها پاک نمایند، رستگاران روز قیامتند. آرى  ! خداوند براى تبیین مقام شامخ جهاد با نفس، یازده بار قسم یاد کرده است.

یا در جاى دیگر، براى توجّه انسان به ارزش فوق العاده قلم، و اینکه این ابزار ساده ممکن است تمدّن جمعیّتى را شکوفا، یا نابود سازد، به قلم و آنچه بوسیله آن نوشته مى شود، سوگند یاد مى کند.

بنابراین، یکى از فلسفه هاى سوگندهاى پروردگار، بیان درجه اهمیّت چیزى است که براى آن قسم خورده است.

ب) دومین فلسفه قسم هاى خداوند، بیان اهمیّت و ارزش موجوداتى است که به آنها سوگند یاد کرده است. خداوند متعال در مثال بالا، از یکسو مى خواهد اهمیّت کم نظیر جهاد با نفس را بیان کند، و از سوى دیگر انسان را وادار به مطالعه و تفکّر پیرامون موجودات با عظمتى همچون خورشید، ماه، روز و شب، بناى رفیع آسمان، زمین پهناور، جان آدمى و مانند آن نماید، تا با تفکّر و اندیشه پیرامون این نعمتهاى بزرگ الهى، معرفتش به پروردگار بیشتر، و عشقش به او سوزان تر، و اطاعت و پیرویش از وى عمیق تر گردد.

در حقیقت قسمهاى قرآنى از این زاویه کلید علوم و دانشهاست; چرا که سبب بسیج اندیشه انسانهاى متفکّر و اندیشمند پیرامون موجوداتى مى شود که خداوند به آنها قسم خورده است. و از این رهگذر رازهاى مهم، مطالب تازه، و دانشهاى جدید براى انسان کشف مى شود.

چندى پیش یکى از اطبّاى حاذق دو مطلب نقل کرد، که دریچه تازه اى از عظمت جهان خلقت بر روى من گشوده شد، گفت:

1. به تازگى به یک نمایشگاه کتاب رفتم. یک دوره کتاب هشت جلدى که شش هزار صفحه داشت توجّه مرا جلب کرد. هنگامى که به پشت جلد آن نگاه کردم متوجّه شدم که موضوع این کتاب شش هزار صفحه اى(1) کوچکترین ذرّه زنده بدن انسان، یعنى سلّول است! سلّولى که حکم آجر ساختمان بدن انسان را دارد، و گاه جز با چشم مسلّح رؤیت نمى شود.

یک موجود ذرّه بینى چقدر اسرار و شگفتى دارد که بشر در مورد آن شش هزار صفحه مطلب نوشته است. آرى هر سلّولى خود به تنهایى واجد تمام صفات یک انسان است. و گویى تمام اعضاى بدن انسان از قبیل چشم و قلب و گوش و معده و مانند آن را در خود جاى داده، هر چند بسیار ریز و کوچک است.

اکنون بشر به علم شبیه سازى دست یافته است، بدین معنا که سلّولى از بدن یک انسان جدا مى کند، و آن را در دستگاههاى مخصوصى پرورش مى دهد، و سپس آن را بدون ترکیب با نطفه زن در رحم او مى کارد، و این سلول پس از طى مراحل رشد، تبدیل به یک انسان کامل مى شود. آیا چنین انسانى با این خلقت اسرارآمیز، که سلول وى، یک جزء قابل مطالعه اوست، نباید مورد تفکّر و اندیشه قرار گیرد؟ آیا اندیشه در این موضوعات دریچه تازه اى به سوى اسرار خلقت نمى گشاید؟

2. دانشمندان در مورد علل و عوامل خارش بدن مطالعات وسیع و گسترده اى کرده اند، و تاکنون نهصد علّت براى این پدیده یافته اند!

عجب عالم پیچیده و مرموزى که یک پدیده ساده و کوچک آن این قدر عامل دارد.

خداوند متعال زمانى به جان انسان و خورشید و ماه و ستارگان و مانند آن قسم خورد که دانش بشر نسبت به شگفتیهاى آن ابتدایى بود، و با این سوگندها انسان را وادار به تفکّر و اندیشه پیرامون این موجودات با عظمت کرد، تا دریچه هاى جدیدى از شگفتیها به روى او باز شود. تکرار مى کنیم مشروط بر اینکه انسان بى تفاوت از کنار آن نگذرد، و پیرامون آن اندیشه و تفکّر کند.


1 . کتاب مذکور «سل» نام دارد، و نویسنده آن دانشمند محترم آقاى «هوک» است. شرح بیشتر را در کتاب تاریخ بیولوژى در صفحه 335، نوشته گاردنر مطالعه فرمایید.

3. ماهیّت و محتواى سوگنداسلام آیین اندیشه و تفکّر:
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma