مقسم له: معاد جسمانى

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
سوگندهاى پربار قرآن
سوگند دوم: قسم به وجدان بیدار4. سوگندهاى سوره طارق

سؤال: خداوند متعال براى توجّه به چه مطلب مهمّى به دادگاه کوچک وجدان بیدار انسانها در دنیا، و دادگاه بزرگ روز قیامت در جهان آخرت سوگند خورده است؟

پاسخ: معاد جسمانى مطلب مهمّى است که خداوند براى اثبات آن، دو قسم یاد کرده است. توجّه کنید:

«(أَیَحْسَبُ الاِْنسَانُ أَلَّنْ نَّجْمَعَ عِظَامَهُ); آیا انسان مى پندارد که هرگز استخوانهاى او را جمع نخواهیم کرد؟!»

برخى از مفسّران قرآن معتقدند که آیه فوق جمله محذوفى دارد که آن را تفسیر مى کند. یعنى آیه مذکور قرینه و شاهد بر آن جمله محذوف است. آن جمله به شرح زیر است:

«لتبعثنّ جمیعاً یوم القیامة; بدون شک تمام انسانها در روز قیامت مبعوث مى شوند».

آیه مورد بحث شبیه آیات آخر سوره یس است. طبق آنچه در آن آیات آمده، مرد عرب بیابانى استخوان پوسیده اى پیدا کرد و با خود گفت: «لاََخْصِمَنَّ مُحَمَّداً» دلیل دندان شکنى براى نفى معاد که پیامبر مسلمانان از آن دفاع مى کند یافتم. این استخوان را در جلوى آن حضرت خرد مى کنم، و روى زمین مى ریزم، سپس از او مى پرسم چه کسى قادر است این استخوان خرد شده را دوباره به شکل انسان بازگرداند؟ خدمت حضرت رسید، و آنچه را قصد کرده بود عملى کرد. خداوند داستان مذکور را در آیات 78 تا 81 سوره یس بدین شکل بیان کرده است:

«(وَضَرَبَ لَنَا مَثَلاً وَنَسِىَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ یُحْىِ الْعِظَامَ وَهِىَ رَمِیمٌ * قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِى أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّة وَهُوَ بِکُلِّ خَلْق عَلِیمٌ * الَّذِى جَعَلَ لَکُمْ مِّنَ الشَّجَرِ الاَْخْضَرِ نَاراً فَإِذَا أَنْتُمْ مِّنْهُ تُوقِدُونَ * أَوَلَیْسَ الَّذِى خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالاَْرْضَ بِقَادِر عَلَى أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلَى وَهُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِیمُ); و براى ما مثالى زد و آفرینش خود را فراموش کرد و گفت: «چه کسى این استخوانها را زنده مى کند در حالى که پوسیده است؟!» بگو: «همان کسى آن را زنده مى کند که نخستین بار آن را آفرید، و او به هر مخلوقى داناست. همان کسى که براى شما از درخت سبز، آتش آفرید و شما بوسیله آن، آتش مى افروزید» آیا کسى که آسمانها و زمین را آفرید، نمى تواند همانند آنان [= انسانهاى خاک شده] را بیافریند؟! آرى (مى تواند)، و او آفریدگار داناست».

خداوند متعال در پاسخ آن مرد بیابانى استدلال ساده و در عین حال متقن و قانع کننده اى کرده است، مى فرماید: آفرینش ابتدایى انسان، که کارى سخت تر بود توسّط ما انجام گرفت، آفرینش دوباره انسان که کار سختى نیست. کسى که وسیله اى اختراع مى کند، آیا نمى تواند پس از اوراق کردن آن، دوباره همانندش را بسازد؟!

اینگونه آیات که دلالت بر معاد جسمانى مى کند، هر چند در گذشته روشن بود، امّا امروز در سایه تحوّلات شگرف علمى که در دانش شبیه سازى و کلونیسم رخ داده، روشن تر شده است. بدن انسان میلیاردها سلول دارد، سلولهایى که بسان آجرهاى یک ساختمان عظیم است. با استفاده از دانش شبیه سازى مى توان هر یک از این سلولها را تبدیل به یک انسان کرد.

بنابراین، اگر تمام انسانهاى روى کره زمین نابود شوند و تنها یک انسان باقى بماند، مى توان با استفاده از سلولهاى او میلیاردها انسان دیگر پرورش داد! و این کار نسبت به حیوانات صورت پذیرفته، و موفّقیّت آمیز بوده است. هر چند نسبت به انسان بخاطر اصول اخلاقى ممنوع است، وعقلاى جهان آن را تحریم کرده اند، امّا شاهد خوبى بر معاد جسمانى است.

معاد در حقیقت همانند فصل بهار است که شرایط رویش دوباره گیاهان و درختان را فراهم مى سازد، بدین جهت در قرآن مجید مکرّر نسبت به زنده شدن زمین و سبز شدن گیاهان و درختان تذکّر داده شده، و یادآورى گردیده است.

 

چرا استخوانها؟

سؤال: چرا در آیه مورد بحث، در بین اعضاى مختلف بدن، خصوص استخوان (عظام) مطرح شده است؟

پاسخ: ممکن است این آیه شریفه نیز اشاره به شبهه آن عرب بیابانى، و پاسخى بر اشکال او باشد. و لذا همان گونه که او استخوان بدست خدمت پیامبر رسید و اشکال کرد، خداوند نیز موضوع سخن را استخوان قرار داد. و ممکن است علّت آن این باشد که استخوان اسکلت بدن و ستونهاى اصلى جسم انسان است. هنگامى که خداوند قادر بر آفرینش ارکان و اسکلت اصلى چیزى باشد، خلقت شاخ و بزرگ آن کار سختى نیست.

 

قدرت نمایى پروردگار:

خداوند متعال علاوه بر ردّ شبهه منکران معاد جسمانى، که آن مرد عرب بیابانى یک نمونه از آنان بود، قدرت فوق العاده خویش را به رخ منکران مى کشد، و مى فرماید: ما نه تنها قادر بر آفرینش مجدّد استخوانها و رویاندن گوشت بر روى آن هستیم، بلکه تمام ظرافتهاى خلقت اوّلیّه، از جمله خطوط سرانگشت دستان شما را هم به همان شکل سر و سامان مى دهیم (بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَنْ نُّسَوِّىَ بَنَانَهُ).

بنان در لغت عرب دو معنا دارد: 1. انگشت 2. نوک انگشتان. بلکه جمعى از مفسّران عصر ما، معتقدند که بنان اشاره به خطوط سرانگشتان است. خطوطى که در حکم شناسنامه افراد و مهر اختصاصى آنان است، چرا که در سرتاسر کره زمین دو نفر یافت نمى شوند که خطوط سرانگشتان آنها از هر جهت مشابه همدیگر باشد! و لهذا بهترین وسیله شناسایى اشخاص محسوب مى شود، و بدین جهت براى شناسایى افراد آنها را به انگشت نگارى برده و اثر انگشتانشان را مى گیرند.

قرآن مجید مى فرماید: خداوند نه تنها قادر بر آفرینش مجدّد استخوان و انگشتان انسان است، بلکه مى تواند خطوط انگشتان وى را نیز به همان شکل سابق نقّاشى کند.

اگر بنان را به انگشتان تفسیر کنیم، علّت ذکر خصوص انگشتان اهمیّت فوق العاده آن براى انسان است، به گونه اى که اگر انگشتان نبود، و دست انسان (مثلا) همانند دست شتر بود، آدمى نه قادر بر نوشتن بود و نه توانایى خلق صنایع مهم را داشت و نه مى توانست آفرینش هاى هنرى داشته باشد.

خلاصه اینکه خداوند متعال با دو قسم بسیار مهم (دادگاه کوچک وجدان بیدار و دادگاه عظیم قیامت) پاسخ شبهه مهم منکران معاد جسمانى را داده، به علاوه قدرت فوق العاده خویش را به رخ آنان مى کشد.

 

معاد جسمانى و روحانى:

همه مسلمانان معاد روحانى را قبول دارند، امّا در مورد معاد جسمانى اختلاف نظر وجود دارد، برخى آن را پذیرفته و عدّه اى منکر آن شده اند. توضیح اینکه عدّه اى معتقدند علاوه بر بازگشت روح به هنگام قیامت و اخذ پاداش و عقاب در برابر کارهایى که در آن شریک بوده، جسم انسان نیز باز مى گردد، و پاداش کارهاى خوب و مجازات کارهاى بد خود را مى بیند، زیرا جسم و روح به اتّفاق یکدیگر کارهاى خوب یا بد را انجام داده اند، و لهذا باید مشترکاً پاداش گرفته یا مجازات شوند.

اما عدّه اى معاد جسمانى را منکر شده و تنها معتقد به معاد روحانى و بازگشت روح هستند، و پاداش و عقاب را مخصوص روح مى دانند.

قرآن مجید در آیات فراوانى تأکید بر معاد جسمانى کرده و عقیده منکران معاد جسمانى را تخطئه نموده است، که آیه مورد بحث و آیاتى از سوره یس که به آن اشاره شد از جمله این آیات است. آیات مربوط به معاد جسمانى فوق العاده زیاد است، تا آنجا که مى توان گفت: «تمام آیات مربوط به معاد به نوعى دلالت بر معاد جسمانى دارد» مثلا آیه 4 سوره انفطار «(وَإِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ); و آن زمان که قبرها زیر و رو گردد (و مردگان خارج شوند)»، دلالت صریح بر معاد جسمانى دارد، چرا که قبر براى جسم و محلّ دفن بدن است و معنا ندارد که روح از قبر خارج شود.

نتیجه اینکه بدون شک معاد جسمانى نیز خواهد بود، و اساساً تعجّب مشرکان و بت پرستان از معاد جسمانى بود و گرنه معاد روحانى که تعجبى ندارد. امید آنکه زمان خارج شدن از قبرها و تشکیل مجدّد بدن ها و بازگشت روح به جسدها و حضور در دادگاه عظیم قیامت که هیچ چیز قابل انکار نیست، با دستى پر و اعمالى صالح، و رویى سفید و سرى بلند، در برابر پروردگار مهربان حاضر شویم.

 

نفس امّاره در کلام مولاى متّقیان على(علیه السلام):

حضرت على(علیه السلام) که با خدعه ها و نیرنگ ها و فعالیتهاى اغواگر نفس امّاره آشناست، و به خوبى از پس مبارزه با آن برآمده، تابلوى گویایى از نفس امّاره به تصویر کشیده است. توجّه فرمایید:

«اَلنَّفْسُ الاَْمّارَةُ الْمُسَوَّلَةُ تَتَمَلَّقُ تَمُلُّقَ الْمُنافِقِ، وَ تَتَصَنَّعُ بِشیمَةِ الصَّدیقِ الْمُوافِقِ، حتّى اِذا خَدَعَتْ وَ تَمَکَّنَتْ تَسَلَّطَتْ تَسَلُّطَ الْعَدُوِّ; نفس امّاره فریبکار همچون انسانهاى دو رو چاپلوسى مى کند و (این دشمن خطرناک) در لباس دوستى مهربان جلوه مى کند تا خدعه و نیرنگش مؤثر شود، آنگاه چهره واقعى اش را نشان مى دهد و همچون دشمنى قدرتمند بر انسان مسلّط مى شود!».(1)

حضرت على(علیه السلام) دو ویژگى براى نفس امّاره ذکر نموده، که توجّه به آن مى تواند انسان را از شرّ وسوسه هایش نجات دهد:

نخست اینکه نفس امّاره موجودى تسویل گر، حقّه باز و فریبکار است. ابتدا درِ باغ سبز به انسان نشان مى دهد، سپس ضربه مى زند.

دیگر اینکه دو چهره و منافق است، در ابتداى کار چهره واقعى خویش را نشان نمى دهد، بلکه از در دوستى و دلسوزى وارد مى شود، تا بتواند انسان را از بندگى خدا منصرف کند. مثلا هنگامى که کسى موفّق به انفاق نمى شود و در زیر ضربات شلاّق نفس لوّامه قرار مى گیرد، به او مى گوید: «اشکالى ندارد، زیرا هدف تو کارى مهمتر، یعنى تأمین آتیه همسر و فرزندانتان بوده است!»

یا اگر کار خیر دیگرى را ترک کرده و مورد سرزنش نفس لوّامه قرار گرفته، به او مى گوید: «اشکالى ندارد، زیرا قبلا کار خیرى انجام داده اى!» یا به جوانى که از مجالس معصیت گریزان است، مى گوید: «چنین مجالسى براى جوانى مثل تو لازم است، چون جوان نیاز به تفریح و سرگرمى دارد. بعداً توبه مى کنى!»

و هنگامى که انسان را آلوده گناه و معصیت، و ترک عبادت و خیرات کرد، چهره واقعى اش را نشان مى دهد و همچون دشمنى خطرناک و بى رحم بر انسان مسلّط مى گردد، تا آنجا که انسان بى اجازه او قدم از قدم بر نمى دارد و کاملا رام و مطیع او مى گردد.


1 . میزان الحکمه، ج 10، حرف النون، باب 3916، ح 20465 .

سوگند دوم: قسم به وجدان بیدار4. سوگندهاى سوره طارق
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma