پاسخ اجمالی:
برخی از آیات و احادیث نشان از حیات و هوشیاری ارواح مؤمنان و کافران محض دارند ولی روایات دیگری مربوط به سؤال قبر وجود دارد که مردگانی که خارج از دایره «ایمان محض» یا «کفر محض» هستند، تا روز قیامت در حالتی شبیه به «خواب» روزگار می گذرانند؛ از اخبار متعددى كه در زمينه سؤال قبر وارد شده استفاده مى شود كه در قبر از دو گروه سؤال مى شود. گروهى كه ايمانى خالص دارند و گروهى كه صاحب كفر خالصند اما افراد مستضعفى كه در ميان اين دو قرار گرفته اند، حداقل در این مرحله مورد سؤال قرار نمی گیرند.
امّا مقصود از افراد «مستضعف» افرادی هستند که در مرز بین کفر و ایمان هستند. افرادی که در اثر دور ماندن از فضای ایمان و اسلام یا مرز اصلی برای تشخیص مذهب حق، شناخت لازم جهت هدایت شدن را کسب نکرده و به همان عقیده گذشته خود باقی مانده اند. این افراد گر چه مؤمن به دین اسلام یا مذهب راستین نبوده اند اما به جهت عدم اتمام حجت بر آن ها تا زمان تمام شدن حجت خداوند بر آن ها مورد مؤاخذه قرار نمی گیرند و سؤال قبر ندارند.
منظور از «مؤمن خالص» در روایات سؤال قبر، کسی است که به دین اسلام ایمان داشته و اگر چه در «عمل» مؤمنی متوسط الحال بوده ولی اصل ایمان او خالص و پذیرفته شده می باشد و بنابراین مشمول کسانی که «در قبر کسی متعرض سؤال از آنها نمی شود» نمی گردند.
حتی درباره افراد مستضعف هم می گوییم که به هیچ وجه مفهوم احادیث سؤال قبر این نیست که آنها برزخ ندارند بلکه فقط موضوع «سؤال قبر» از آنها منتفی شده است و شاید به روز قیامت موکول شده باشد. اتفاقا از روایات فشار قبر استفاده مى شود که رنج در قبر عمومیت دارد و همه به آن گرفتار مى شوند. رنج وقتی معنی پیدا می کند که ما شعور را برای مرده پذیرفته باسیم.
پاسخ تفصیلی:
بیانات دینی متفاوت راجع به برزخ
هنگام بحث راجع به «عالم برزخ» به عنوان اولین مرحله حیات پس از مرگ و عالمی که بین دنیا و آخرت قرار می گیرد،(1) همیشه ممکن است این سؤال به ذهن برسد که ارواح آدمیان در آنجا چه وضعیتی دارند؟ آیا این گونه نیست که این ارواح دیگر نمی توانند به فعالیت و تکاپو ادامه دهند و لاجرم تا زمان برانگیختگی شان در روز قیامت، در وضعیتی شبیه به خواب قرار می گیرند؟ مؤید این احتمال، آیاتی از قرآن مجید و روایات معصومین(علیهم السلام) است.
برای مثال در آیات 51 و 52 سوره یس می خوانیم: «وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ * قالُوا يا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا...»؛ ([بار ديگر] در «صور» دميده مى شود ناگهان آنها از قبرها شتابان به سوى [دادگاه] پروردگارشان مى روند* مى گويند: اى واى بر ما! چه كسى ما را از خوابگاهمان برانگيخت؟). همچنین در حدیثی نبوی توضیحاتی راجع به سرنوشت آدمی پس از دفن داده شده که ما حصل آن این گونه است که مرده، چه مؤمن باشد و چه منافق، بعداز مورد پرسش واقع شدن از سوی نکیر و منکر، در همان جایگاه خود، مورد خطاب قرار می گیرد که تا زمان بعثت در قیامت بخوابد و آرام باشد. تنها فرق در این بین این است که انسان مؤمن در آسودگی و فراخی و راحتی سر به بالین می گذارد اما شخص منافق، در قبر خود دچار عذاب و تنگی و سختی قرار می گیرد.(2) علاوه بر آن، از امام جواد(علیه السلام) نیز نقل شده که در پاسخ کسی که از ایشان راجع به «مرگ» پرسیده بود فرمود: «هُوَ النَّوْمُ الَّذِي يَأْتِيكُمْ كُلَّ لَيْلَةٍ إِلَّا أَنَّهُ طَوِيلٌ مُدَّتُهُ لَا يُنْتَبَهُ مِنْهُ إِلَّا يَوْمَ الْقِيَامَةِ»(3)؛ (مرگ همین خوابى است كه هر شب به سراغ شما مى آید با این تفاوت كه مدت آن طولانى است و انسان از این خواب بیدار نمى شود مگر در روز قیامت). این بیانات مقدس قرآنی و حدیثی، صراحت در این نکته دارند که عالم پس از مرگ، دوره ای از جنس خواب است!
از سوی دیگر و در مقابل این بیانات، آیات و روایات متعددی وجود دارند که از نوعی حیات و فعالیت آدمیان بعد از مرگ و در جهان برزخ خبر می دهند. این آیات فراوان اند و فقط از باب نمونه می توان به چند مورد اشاره کرد. برای مثال در آیه 169سوره آل عمران می خوانیم: «وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ»؛ (هرگز گمان مبر كسانى كه در راه خدا كشته شدند مردگانند، بلكه آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند). همچنین در حدیثی از امام سجاد(علیه السلام) می خوانیم که (قبر – به عنوان استعاره ای از جهان پس از مرگ و برزخ – باغى از باغ هاى بهشت یا حفره اى از حفره هاى دوزخ است)؛ «إِنَّ الْقَبْرَ رَوْضَةٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النِّیرَان»(4). از این روایت این مطلب قابل استفاده است که وقتی کسی می میرد، در عالم برزخ، به تناسب ایمان یا کفر و اعمال نیک یا شر خود، از نعمت های الهی متنعم یا در عذاب های الهی عقاب می گردد.
تکلیف این دو دسته از بیانات چیست؟ آیا با هم متعارض اند؟ مردگان در عالم پس از مرگ چه وضعیتی دارند؟
بیانات دینی و بیان سرنوشت متفاوت آدم ها بر اساس معیار کفر و ایمان
پیش از پاسخ دادن به این سؤال که متون مقدس پیش گفته، با همدیگر تعارضی دارند یا خیر، باید به این نکته توجه داشته باشیم که جزئیات مربوط به عالم برزخ و مواقف و منازل مختلف جهان پس از مرگ و ویژگی های هر کدام از آنها، چیزی نیست که بتوان به وسیله تجربه یا استدلال های عقلی به آن دست یافت و در این موضوع، ما باید به طور کامل تابع همان متون دینی ای باشیم که از این عالم برای ما چیزهایی را کشف کرده اند. بر این اساس می گوییم که تصویری که آیات و روایات از عالم برزخ و ویژگی های آن برای مان ترسیم می کند، کاملا دائر مدار کفر و ایمان شخص در دنیا و اعمال او در این جهان است و با تغییر هر کدام از آن متغیرها، عوض می شود. به همین دلیل ما در اینجا ابتدا بیانات متون دینی را راجع به هر کدام از «مؤمنین و نیکوکاران» و «کفار و بدکاران» با همدیگر مرور می کنیم.
تصویر برزخ مؤمنین در آیات و روایات
درباره وضعیت برزخی مؤمنین و نیکوکاران و شهدا و برخی از جزئیات زیست پس از مرگ آنها، بیانات مختلفی در قرآن مجید و روایات اسلامی وجود دارد که تصویر متنعم و آسوده از این مرحله حیات شان ترسیم می کند. این بیانات فراوان اند و ما فقط برخی از آنها را به صورت اجمالی مرور می کنیم.
روایات تنعم مؤمنین و نیکوکاران را از آیات و روایاتی که راجع به شهدا وارد شده است شروع می کنیم. برای مثال – همان طور که در مقدمه نیز گفتیم - در آیه 169 سوره آل عمران می خوانیم: «وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ»؛ (هرگز گمان مبر كسانى كه در راه خدا كشته شدند مردگانند، بلكه آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند). علاوه بر آن در بیانی مشابه درباره آنها در آیه 154 سوره بقره می خوانیم: «وَلَا تَقُولُوا لِمَن يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَٰكِن لَّا تَشْعُرُونَ»؛ (به آنها كه در راه خدا كشته شدند مرده مگویيد بلكه آنها زنده اند ولى شما نمى فهميد). این آیات کریمه، صریحا به حیات و روزی داده شدن شهدا نزد خداوند اشاره می کنند.
حیات و متنعم بودن اما فقط اختصاص به شهدا ندارد و سایر مؤمنان نیز – اگرچه نه در سطح متعالی شهدا – از آن بهره می برند. در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) راجع به جایگاه مؤمنین این بیان وارد شده است که: «لَفِی شَجَرَةٍ مِنَ الْجَنَّةِ یَأْکُلُونَ مِنْ طَعَامِهَا وَ یَشْرَبُونَ مِنْ شَرَابِهَا وَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَقِمِ السَّاعَةَ لَنَا وَ أَنْجِزْ لَنَا مَا وَعَدْتَنَا»(5)؛ (در حجره هایى از بهشت [بهشت برزخی] از طعام و شراب آن متنعم مى شوند و مى گویند: پروردگار! قیامت را براى ما برپا کن و وعده هایى را که به ما داده اى وفا نما).
نعمات مؤمنین در برزخ اما همیشه در بهره ها و لذت های جسمی خلاصه نمی شوند. از رواياتى استفاده مى شود كه در برزخ پاره اى از كمبودهاى تعليم و تربيت افراد مؤمن جبران مى گردد. درست است كه آنجا جاى انجام عمل صالح نيست، ولى چه مانعى دارد كه محل معرفت بيشتر و آگاهى افزون تر باشد؟ در حديثى از امام کاظم(عليه السلام) مى خوانيم: «مَنْ مَاتَ مِنْ أَوْلِيَائِنَا وَ شِيعَتِنَا وَ لَمْ يُحْسِنِ الْقُرْآنَ عُلِّمَ فِي قَبْرِهِ لِيَرْفَعَ اللَّهُ بِهِ مِنْ دَرَجَتِهِ فَإِنَّ دَرَجَاتِ الْجَنَّةِ عَلَى قَدْرِ آيَاتِ الْقُرْآنِ يُقَالُ لَهُ اقْرَأْ وَ ارْقَ فَيَقْرَأُ ثُمَّ يَرْقَى»(6)؛ (هر كس از دوستان و پيروان ما بميرد و هنوز قرآن را به طور كامل فرا نگرفته باشد در قبرش به او تعليم مى دهند تا خداوند بدين وسيله درجاتش را بالا برد چرا كه درجات بهشت به اندازه آيات قرآن است به او گفته مى شود بخوان و بالا رو او مى خواند [از درجات بهشت] بالا مى رود).
جلوه دیگر آسودگی خاطر و بهره مندی ارواح مؤمنین از نعمت های الهی در برزخ، در امکان اطلاع آنها با بازماندگان شان و استفاده از خیرات و اعمال نیکی که برای شان انجام می دهند، متبلور می گردد. روایات ذیل، وضعیت ارواح مؤمن را در امکان ارتباط با بازماندگان شان تا حدودی برای ما بیان می کنند.
در روایتی از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَزُورُ أَهْلَهُ فَيَرَى مَا يُحِبُ وَ يُسْتَرُ عَنْهُ مَا يَكْرَه»(7)؛ ([روح مؤمن] به ديدار خانواده خود مى آيد و تنها خوبى ها و خوشى هاى خانواده خود را مى بينند و خوشحال مى شود). شبیه به همین مضمون را در گفت وگویی بین امام کاظم(ع) و یکی از یاران شان نیز می خوانیم. اسحق بن عمار از امام كاظم(ع) پرسید که آیا مؤمن خانواده خویش را زیارت مى كند؟ حضرت فرمود: «آرى». اسحق سؤال کرد: «چقدر؟» امام پاسخ داد: «بر حسب فضائلش. پارهاى از مؤمنین هر روز و پاره اى هر سه روز، خانواده خود را زیارت می كنند... كم ترین آنان هر جمعه [خانواده خود را زیارت مى كنند]... هنگام زوال خورشید، یا مثل آن...خداوند فرشته اى را با مؤمن روانه می كند تا چیزهایى را به او نشان دهد كه شاد شود و از وى چیزهایى را بپوشاند كه او را غمگین سازد».(8)
ارتباط ارواح مؤمنین در برزخ با بازماندگان خود، جلوه دیگری نیز دارد و آن هم امکان استفاده شان از خیرات و اعمال نیکی است که آن بازماندگان برای آن اموات انجام می دهند. در این باره نیز روايات بسيارى وجود دارد که در آنها از شادى ارواح مؤمنين به وسيله اعمال نيك بازماندگان شان خبر مى دهد از جمله در حديثى از امام صادق(عليه السلام) آمده: «إِنَّ الْمَيِّتَ لَيَفْرَحُ بِالتَّرَحُّمِ عَلَيْهِ وَ الِاسْتِغْفَارِ لَهُ كَمَا يَفْرَحُ الْحَيُّ بِالْهَدِيَّةِ تُهْدَى إِلَيْهِ»(9)؛ (ميت به خاطر طلب رحمت و استغفار براى او خوشحال مى شود، همان گونه كه افراد زنده با هدايا خوشحال مى شوند).
تصویر برزخ کفار در آیات و روایات
بعداز بیان وضعیت مؤمنین و شهدا و نیکوکاران در برزخ، مناسب است که از وضعیتی که آیات قرآن و روایات اهل بیت برای ارواح کفار و بدکاران در برزخ بیان می کنند نیز مطلع شویم. خلاصه آنچه درباره این وضعیت می توان گفت، این است که اروح کفار و بدکاران، در برزخ، زیستی سراسر رنج و عذاب دارند اما پیش از اشاره به نمونه های بیان کننده این رنج و عذاب، بهتر است، به روایاتی اشاره کنیم که از اصل حیات و هوشیاری آنها در آن عالم خبر می دهند.
در سیره پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) می خوانیم که هنگامى كه اجساد كشتگان مشركان مكه در جنگ بدر در چاهى ریخته شد، آن حضرت در كنار چاه ايستاد و اين جمله ها را فرمود: «اى اهل چاه! آيا آنچه را كه پروردگارتان به شما وعده داده بود حق يافتيد؟ من كه وعده پروردگارم را [در مورد پيروزى] حق يافتم».(10) گروهى عرض كردند که اى رسول خدا! آيا آنها مى شنوند؟ حضرت فرمود: «شما نسبت به آنچه من مى گويم از آنها شنواتر نيستيد، ولى آنها امروز پاسخ نمى دهند».
همين مضمون فوق الذکر، با تعبيراتی ديگر در روايت متعدد ديگر نیز آمده است. احادیثی که نه تنها دلالت بر نوعى حيات براى کفار وبدکاران بعد از مرگ جسمانى دارد بلكه دليل بر اين است كه آنها نوعى ارتباط با اين جهان نيز دارند و حداقل بعضى از سخنان را مى شنوند.
البته ارتباط ارواح کفار و بدکاران با این جهان، به این سطح محدود نمی شود و طبق روایات اسلامی آنها حتی می توانند از وضعیت بازماندگان خود نیز مطلع شوند. اما اطلاعی که سراسر درد و رنج است. از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که در این باره فرمود: «إِنَّ الْكَافِرَ لَيَزُورُ أَهْلَهُ فَيَرَى مَا يَكْرَهُ وَ يُسْتَرُ عَنْهُ مَا يُحِب»(11)؛ (به درستى كه كافر خانواده خویش را زیارت می كند. پس می بیند آنچه ناخوشایند اوست و از او پوشیده مى شود آنچه را دوست ندارد).
به هر حال کفار و بدکاران، به سزای عقاید باطل و اعمال ناپسندشان، برزخی پر درد و عذاب دارند؛ به طور مثال آیه 46 سوره غافر، راجع به آل فرعون، چنین اوصافی دارد: «النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا»؛ (عذاب آنها همان آتش است كه هر صبح و شام بر آن عرضه مى شوند). روشن است كه اين آتشى كه در آيه به آن اشاره شده كه آل فرعون – هم چون سایر کفار پس از مرگ - صبح و شام بر آن عرضه می شوند دوزخ برزخى است و لذا غالب مفسران اين آيه را به عالم برزخ و عذاب قبر تفسير كرده اند.(12)
هوشیاری و بیداری مؤمنین و کفار در برزخ
آیات و احادیثی که تا این جا راجع به وضعیت مؤمنین و کفار بیان شد، نشان از حیات و هوشیاری ارواح آنها – هر یک به نحوی – در برزخ دارد و بنابراین به هیچ وجه نمی توان گفت که آنها پس از مرگ در وضعیتی خواب گونه به سر می برند. در حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) می خوانیم: «إِنَّ أَحَدَكُمْ إِذَا مَاتَ عُرِضَ عَلَيْهِ مَقْعَدُهُ بِالْغَدَاةِ وَ الْعَشِيِّ إِنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَمِنَ الْجَنَّةِ وَ إِنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ فَمِنَ النَّارِ فَيُقَالُ هَذَا مَقْعَدُكَ حَتَّى نَبْعَثَكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»(13)؛ (هنگامى كه يكى از شما از دينا برود جايگاه او صبح و شام به او عرضه مى شود، اگر از اهل بهشت باشد جايگاهش در بهشت، و اگر از اهل دوزخ باشد جايگاهش در دوزخ، و به او گفته مى شود اين جايگاه تو است هنگامى كه خداوند تو را در قيامت مبعوث مى كند). تعبیر «عُرِضَ عَلَيْهِ مَقْعَدُهُ بِالْغَدَاةِ وَ الْعَشِيِّ» نشان از بیداری و هوشیاری هر روزه ارواح پس از مرگ دارد.
با این حال تعبیری در برخی روایات مربوط به سؤال قبر وجود دارد که ممکن است این احتمال را تقویت کند که ارواح مردگانی که خارج از دایره «ایمان محض» یا «کفر محض» هستند، تا روز قیامت در حالتی شبیه به خواب روزگار می گذرانند.
پیش از پرداختن به آن، مقدمه ای کلی راجع به موضوع «سؤال قبر» ارائه می کنیم.
سؤال قبر
از روايات بسيارى استفاده مى شود كه هنگامى كه انسان را در قبر گذاشتند دو فرشته از فرشته هاى الهى به سراغ او مى آيند و از اصول و عقايد او، توحيد و نبوت و ولايت و حتى طبق بعضى از روايات از چگونگى مصرف كردن عمر در طرق مختلف و طريق كسب اموال و مصرف آنها از او سؤال مى كنند، چنانچه از مؤمنان راستين باشد به خوبى از عهد جواب برمى آيد و مشمول رحمت و عنايات حق مى شود و اگر نباشد در پاسخ اين سؤالات درمى ماند و مشمول عذاب دردناك برزخى مى شود. از اين دو فرشته در بعضى از روايات به عنوان «ناكر» و «نكير»(14) و در بعضى «منكر» و «نكير»(15) ياد شده است.
در حديثى از امام على بن الحسين(عليهماالسلام) مى خوانيم که در هر جمعه در مسجد پيامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) مردم را با اين سخنان موعظه مى كرد و اندرز می داد که: «أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُرْجَعُون...أَلَا وَ إِنَّ أَوَّلَ مَا يَسْأَلَانِكَ عَنْ رَبِّكَ الَّذِي كُنْتَ تَعْبُدُهُ وَ عَنْ نَبِيِّكَ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكَ و عَنْ دِينِكَ الَّذِي كُنْتَ تَدِينُ بِهِ وَ عَنْ كِتَابِكَ الَّذِي كُنْتَ تَتْلُوهُ وَ عَنْ إِمَامِكَ الَّذِي كُنْتَ تَتَوَلَّاهُ ثُمَّ عَنْ عُمُرِكَ فِيمَا كُنْتَ أَفْنَيْتَهُ وَ مَالِكَ مِنْ أَيْنَ اكْتَسَبْتَهُ وَ فِيمَا أَنْتَ أَنْفَقْتَهُ فَخُذْ حِذْرَكَ وَ انْظُرْ لِنَفْسِكَ وَ أَعِدَّ الْجَوَابَ قَبْلَ الِامْتِحَانِ وَ الْمُسَاءَلَةِ وَ الِاخْتِبَارِ فَإِنْ تَكُ مُؤْمِناً عَارِفاً بِدِينِكَ مُتَّبِعاً لِلصَّادِقِينَ مُوَالِياً لِأَوْلِيَاءِ اللَّهِ لَقَّاكَ اللَّهُ حُجَّتَكَ وَ أَنْطَقَ لِسَانَكَ بِالصَّوَابِ وَ أَحْسَنْتَ الْجَوَابَ وَ بُشِّرْتَ بِالرِّضْوَانِ وَ الْجَنَّةِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اسْتَقْبَلَتْكَ الْمَلَائِكَةُ بِالرَّوْحِ وَ الرَّيْحَانِ وَ إِنْ لَمْ تَكُنْ كَذَلِكَ تَلَجْلَجَ لِسَانُكَ وَ دَحَضَتْ حُجَّتُكَ وَ عَيِيتَ عَنِ الْجَوَابِ وَ بُشِّرْتَ بِالنَّارِ وَ اسْتَقْبَلَتْكَ مَلَائِكَةُ الْعَذَاب...»(16)؛ (مردم! تقواى الهى را پيشه كنيد و بدانيد به سوى او باز مى گرديد... بدان نخستين چيزى كه آن دو فرشته از تو سؤال مى كنند: پروردگارت را كه مى پرستيدى، و از پيامبر كه به سوى تو فرستاده شده، و از دينى كه به آن پايبند بودى، و از كتابى كه آن را مى خواندى، و از امامى كه ولايتش را پذيرفته بودى، سپس از عمرت سؤال مى كنند كه در كدام راه بر باد دادى، و از اموالت كه از كجا آوريد و در كجا مصرف كردى؟ جانب احتياط را نگه دار و درباره خود بينديش! و قبل از آزمايش و سؤال و امتحان، پاسخ را آماده كن، كه اگر با ايمان و متقى و آگاه به دين و پيرو صادقين و موالى اولياء الله باشى، خداوند پاسخ لازم را به تو تلقين مى كند، و زبانت را به حق مى گشايد، و جواب خواهى داد، و در اين هنگام از سوى خدا بشارت جنت و رضوان و خيرات فراوان به تو داده مى شود، و فرشتگان الهى با روح و ريحان از تو استقبال مى كنند، و اگر چنين نباشد زبانت به لكنت مى افتد و دليلت باطل مى شود و از دادن پاسخ فرو مى مانى و نابينا مى شوى، و بشارت به آتش داده مى شوى، و فرشتگان عذاب به استقبال تو مى آيند...).
اختصاص سؤال قبر به ایمان محض و کفر محض
از اخبار متعددى كه در زمينه سؤال قبر وارد شده استفاده مى شود كه در قبر از دو گروه سؤال مى شود. گروهى كه ايمانى خالص دارند و گروهى كه صاحب كفر خالصند اما افراد مستضعفى كه در ميان اين دو قرار گرفته اند، حداقل در این مرحله مورد سؤال قرار نمی گیرند. در حديثى از امام باقر یا امام صادق(عليهما السلام) مى خوانيم كه فرمود: «لَا یُسْأَلُ فِی الْقَبْرِ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْکُفْرَ مَحْضاً وَ الْآخَرُونَ یُلْهَوْنَ عَنْهُمْ»(17)؛ (در قبر سؤال نمى شود مگر از كسانى كه ايمان خالص يا كفر خالص دارند و متعرض ساير اشخاص نمى شوند).
همين معنا در حديث ديگرى از امام باقر(عليه السلام) نقل شده كه يكى از اصحاب از آن حضرت مى پرسد: «مَنِ الْمَسْئُولُونَ فِي قُبُورِهِمْ؟»؛ (چه كسانى در قبر از آنها سؤال مى شود؟) امام در پاسخ مى فرمايد: «مَنْ مَحَضَ الْإِيمَانَ وَ مَنْ مَحَضَ الْكُفْرَ»؛ (كسانى كه ايمان خالص يا كفر خالص دارند). راوى سؤال مى كند بقيه مردم چه مى شوند؟ امام فرمود: «[در آنجا] متعرض آنها نمى شوند».(18)
مستضعف کیست؟
پیش از اینکه به این سؤال پاسخ دهیم که آیا طبق روایات سؤال قبر، ارواح انسان های «مستضعف» در برزخ حالتی شبیه به خواب دارند یا نه، مناسب است توضیحی پیرامون معنای «مستضعف» و مصادیق آن بیان کنیم. بدین منظور سراغ روایات می رویم.
در حدیثی که زراره، آن را نقل کرده می خوانیم: «سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(ع) عَنِ الْمُسْتَضْعَفِ فَقَالَ هُوَ الَّذِي لَا يَهْتَدِي حِيلَةً إِلَى الْكُفْرِ فَيَكْفُرَ وَ لَا يَهْتَدِي سَبِيلًا إِلَى الْإِيمَانِ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُؤْمِنَ وَ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَكْفُرَ فَهُمُ الصِّبْيَانُ وَ مَنْ كَانَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ عَلَى مِثْلِ عُقُولِ الصِّبْيَانِ مَرْفُوعٌ عَنْهُمُ الْقَلَمُ»(19)؛ (از حضرت امام باقر پرسیدم مستضعف کیست؟ حضرت فرمود مستضعف به کسی گویند که نه دلیلی برای باطل بودن کفر دارد تا کافر شود و نه دلیلی برای حقانیت ایمان تا مؤمن باشد آنها مانند کودکان هستند که دلیلی برای حقانیت ایمان و بطلان کفر ندارند. هر مرد و زنی که عقلش کودکانه باشد و بر اثر نارسائی عقل دلیلی برای حقانیت حق یا باطل بودن کفر نداشته باشد مستضعف است و تکلیف از او برداشته است).
باز در حدیث دیگری و شبیه به همین مضمون از قول همین زراره می خوانیم که: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْمُسْتَضْعَفِينَ فَقَالَ هُمْ أَهْلُ الْوَلَايَةِ فَقُلْتُ أَيُّ وَلَايَةٍ فَقَالَ أَمَا إِنَّهَا لَيْسَتْ بِالْوَلَايَةِ فِي الدِّينِ وَ لَكِنَّهَا الْوَلَايَةُ فِي الْمُنَاكَحَةِ وَ الْمُوَارَثَةِ وَ الْمُخَالَطَةِ وَ هُمْ لَيْسُوا بِالْمُؤْمِنِينَ وَ لَا بِالْكُفَّارِ وَ مِنْهُمُ الْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»(20)؛ (از حضرت صادق پرسیدم مستضعفین چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند اینها اهل ولایت هستند! روای حدیث می گوید [پیش خود گفتم چگونه اینها اهل ولایت هستند در حالی که مستضعف اند؟ یعنی اگر اهل ولایت هستند پس چرا به آنها مستضعف گفته شده از این رو از آن حضرت] در مورد ولایت آنها پرسیدم. حضرت فرمودند: مقصودم آن ولایت که شما نسبت به امامان دارید نبود بلکه می خواستم بگویم می توانید با آنها در ازدواج، میراث و مصاحبت، همبستگی داشته باشید [و اگر همان ولایتی را که شما دارید آنها هم داشتند مؤمن بودند در صورتی که] آنها نه مؤمن هستند و نه کافر اینها در روز قیامت کارشان بستگی به خواست خدا دارد).
از این روایات و دیگر روایات استفاده می شود که مقصود از افراد مستضعف افرادی هستند که در مرز بین کفر و ایمان هستند. افرادی که در اثر دور ماندن از فضای ایمان و اسلام یا مرز اصلی برای تشخیص مذهب حق، شناخت لازم جهت هدایت شدن را کسب نکرده و به همان عقیده گذشته خود باقی مانده اند. این افراد گر چه مؤمن به دین اسلام یا مذهب راستین نبوده اند اما به جهت عدم اتمام حجت بر آن ها تا زمان تمام شدن حجت خداوند بر آن ها مورد مؤاخذه قرار نمی گیرند.(21). با این نگاه می توان گفت منظور روایات سؤال قبر از «مؤمن خالص» کسی است که به دین اسلام ایمان داشته و اگر چه در «عمل» مؤمنی متوسط الحال بوده ولی اصل ایمان او خالص و پذیرفته شده می باشد و بنابراین مشمول کسانی که «در قبر کسی متعرض سؤال از آنها نمی شود» نمی گردند.
وضعیت مستضعفین در برزخ
بعداز مشخص شدن معنای «مستضعف» و روشن شدن این نکته که بسیاری از انسان هایی که عملی متوسط دارند، خارج از معنای استضعاف و به عنوان مؤمنین در قبر مورد سؤال قرار می گیرند، باید این نکته دقیق را نیز در نظر آوریم که حتی درباره «مستضعفین» هم به صرف اینکه سؤال قبر از آنها منتفی است، نمی توان به راحتی گفت ارواج چنین انسان هایی به برزخ راه نمی یابد یا بدون درک مراحل مختلف حیات پس از مرگ، تا روز قیامت در حالتی شبیه به خواب به سر می برد.
زیرا: تعبیر «یُلْهَى عَنْهُم»؛ (آنها را به حال خود رها مى کنند، یا از آنها صرف نظر مى کنند) در آن احادیث که در توصیف مردگانی که مؤمن خالص یا کافر خالص نباشند آمده به هیچ وجه مفهومش این نیست که آنها برزخ ندارند بلکه فقط موضوع «سؤال قبر» از آنها منتفی شده است(22) و شاید به روز قیامت موکول شده باشد. اتفاقا - برعکس تلقی خواب گونه از برزخ آنها - از روایات «فشار قبر» استفاده مى شود که رنج در قبر عمومیت دارد و همه - به استثناى بعضى از اولیاء الله - به آن گرفتار مى شوند.(23) رنج وقتی معنی پیدا می کند که ما شعور را برای مرده پذیرفته باسیم.
جمع بندی: اینکه اگرچه صنف های مختلف مردم، بعداز مرگ، بسته به مراتب ایمان و کفر و استضعاف شان، از مواقف و منازل متعددی گذر می کنند اما به راحتی نمی توان تصویری خواب گونه از این برزخ آنها ارائه کرد.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.