پاسخ اجمالی:
اگر بعضى ايراد بگيرند كه چه مانعى داشت كه از اول همه چيز به طور كامل آفريده مى شد تا بساط قانونِ تكامل ـ كه نشانه نقصانِ نسبى موجودات جهان است ـ به كلى برچيده شود؟ در پاسخ بايد گفت: اين عدّه اصولا از اين نكته غافل اند كه يك سلسله از كمالات و افتخارات، جنبه اكتسابى دارد و ما بايد با اعمالِ خود آن را به دست آوريم؛ يعنى اگر از روى اراده و اختيارِ خود آنها را انجام ندهيم به آن كمالات نمى رسيم و كمالات ذاتى و فطرى ـ كه بدون دخالتِ اراده و اختيار ما به وجود آمده ـ نمى توانند جاى كمالات اكتسابى را بگيرند.
پاسخ تفصیلی:
وقتي صحبت از هدفِ آفرينش به ميان مي آيد و اين هدف را «تكامل انسان» معرفي می كنيم ممكن است بعضى ايراد بگيرند كه چه مانعى داشت كه از اول همه چيز به طور كامل آفريده مى شد تا بساط قانون تكامل ـ كه نشانه نقصانِ نسبى موجودات جهان است ـ به كلى برچيده شود؟ خلاصه اينكه: چرا ما از اول ناقص آفريده شديم كه حالا محتاج به تكميل شدن داشته باشيم؟!
اينان كه چنين ايراد مى گيرند اصولا از اين نكته غافل اند كه يك سلسله از كمالات و افتخارات، جنبه اكتسابى دارد و ما بايد با اعمال خود آن را به دست آوريم؛ يعنى اگر از روى اراده و اختيارِ خود آنها را انجام ندهيم به آن كمالات نمى رسيم. هرگز كمالاتِ ذاتى و فطرى ـ كه بدون دخالت اراده و اختيارِ ما به وجود آمده ـ نمى توانند جاى كمالاتِ اكتسابى را بگيرند. به مثالى توجه فرماييد: يكى از صفاتِ عالى و ممتازِ انسان، روح همدردى و كمك به افرادِ ناتوان و دردمندِ اجتماع است. اگر ما از روى اختيار و با آزادى كامل به آنها كمك كنيم، در واقع دو كار انجام داده ايم:
الف) آنها را از پريشانى نجات داده ايم. ب) روحِ نوع دوستى را در وجودِ خود پرورش داده و با تكرار اين عمل، يك امتياز بزرگ اخلاقى كه افتخار و فضيلت بزرگى براى ما محسوب مى شود براى خود به دست آورده ايم؛ اما اگر هر قدرت ديگرى ما را مجبور كند كه به اين افراد كمك كنيم، درست است كه آنها در هر صورت اداره مى شوند؛ ولى ما از رسيدن به آن امتياز بزرگِ اخلاقى محروم خواهيم شد؛ يعنى اين كمك كردنِ اجبارى، فضيلتى براى ما نخواهد بود. اين يك نمونه كوچكى از كمالات اكتسابى است كه جز از راه افعالِ ارادى ما به دست نمى آيد.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.