پاسخ اجمالی:
اين دو دسته از روايات تضادى با هم ندارد؛ زيرا پيامبر و ائمه(ع) برحسب حال كسى كه قرآن مى خواند به او تأكيد مى كنند بسيار قرآن بخواند ولى وقتى مى بينند به حدّى مى رسد، كه زياد و سريع خواندن به تفكر در آيات ضرر مى زند و هدف اصلى كه فهم و درك است ضايع مى شود، نهى مى كنند و مى گويند: كمتر از يك ماه يا يك هفته برحسب حال سؤال كننده بيش از يك ختم قرآن نكند. توجيهات ديگرى هم در جمع این دو دسته روایات وجود دارد.
پاسخ تفصیلی:
در روايت آمده كه محمد بن عبدالله به امام صادق(عليه السلام) گفت: «من قرآن را در يك شب ختم مى كنم. حضرت فرمودند: من خوشم نمى آيد قرآن را در كمتر از يك ماه ختم كنى».(1) در روايتى ديگر ابن عمرو گفت: «پيامبر(صلى الله عليه وآله) به من فرمودند: در هر ماه يك دور قرآن را بخوان. گفتم: بيشتر در خود قدرت مى بينم. فرمودند: در 20 شب بخوان. گفتم: قدرت بيشترى دارم. فرمود: در 10 شب بخوان. گفتم: قدرت بيشترى دارم. فرمود: بخوان در هفت شب و زياد مكن بر اين مقدار [يعنى در ظرف هفت شب بيشتر از يك دوره قرآن مخوان]».(2)
اينها همه نشان دهنده توجه اولياء دين به تدبّر در آيات قرآن است و براى جلوگيرى از عدم تفكّر در آيات، اصحاب را منع مى كردند كه در مدّت كوتاهى ختم قرآن كنند؛ زيرا طبيعى است كه هر چه سرعت قرائت بيشتر باشد، تعمّق و تدبّر در معانى آن كم مى شود. گاهى اين سؤال مطرح مى شود كه چگونه مى توان بين رواياتى كه مى گويند بسيار قرآن بخوانيد، و رواياتى كه مى گويند تدبّر و تفكّر كنيد، جمع كرد؟ جواب روشن است: اين دو دسته از روايات تضادى با هم ندارند؛ زيرا از رواياتى كه ذكر شد معلوم مى شود كه پيامبر و ائمه(عليهم السّلام) برحسب حال كسى كه قرآن مى خواند به او تأكيد مى كنند بسيار قرآن بخواند و بسيار ختم قرآن كند؛ ولى وقتى مى بينند به حدّى مى رسد، كه زياد و سريع خواندن به تفكر در آيات ضرر مى زند و هدف اصلى كه فهم و درك است ضايع مى شود، نهى مى كنند و مى گويند كمتر از يك ماه يا يك هفته(برحسب حال سؤال كننده) بيش از يك بار ختم قرآن نكند. پس زياد و با سرعت خواندن قرآن تا جائى است كه به تأمّل در آيات ضرر نزند، اگر كسى مى بيند در يك سال يك ختم قرآن با فكر و تأمّل مى تواند بكند نبايد تا مى تواند كمتر از يك سال بخواند، البته توجيهات ديگرى هم كرده اند كه از جمله:
1. رواياتى كه تأكيد بر زياد خواندن مى كند، هدفى را دنبال مى كند و آن حفظ شدن و سالم ماندن قرآن از تحريف آن است؛ زيرا هر چه بيشتر خوانده شود محفوظ تر و مُحَرّفان نااميدتر مى شوند، و رواياتى كه تكيه بر روى فهم مى كند، هدف ديگرى را دنبال مى كند كه آن هدايت مردم و توسعه در بينش آنهاست، و حال كه قرآن تقريباً از دست تحريف گران در امان مانده، بايد به هدف دوم پرداخت.
2. شايد اشاره به اختلاف حالات باشد، گاهى انسان حالت روحى او مناسب دقيق شدن در مطلبى است آن وقت تفكّر كند، و گاهى امر دائر مدار قرآن خواندن سريع و يا به دنبال كار ديگر رفتن است، در اين حالت روخوانى قرآن مقدّم است، و چه بسا انسان را به وادى تفكر مى كشاند.
3. رواياتى كه تأكيد بر زياد خواندن مى كند، مراد اين باشد كه آياتى كه روى آنها تفكّر شده بيشتر و سريعتر خوانده شود...
البته به نظر مى رسد از همه بهتر همان بود كه گفتيم؛ يعنى زياد خواندن با تفكّر و تدبّر و هيچ تضادى هم به قرينه رواياتى كه ذكر شد ندارد.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.