معرفی ابو حیان اندلسى

ابو حیان اندلسی که بود؟

محمد بن یوسف بن على بن یوسف ابن حیّان اثیر الدین ابوحیان اندلسى جیانى (654 ـ 745 ق) از بزرگان تفسیر، حدیث و ادبیات اهل سنت به شمار مى رود. او در نواحى شهر غرناطه به دنیا آمد، به شهر مالقه مهاجرت کرد، در آنجا رشد یافت، و سپس با انتقال به قاهره در آنجا ساکن شد و در همانجا وفات یافت. او همچنین به شهرهاى مختلفى از مناطق سرزمین اسلامى مثل افریقا، اندلس، اسکندریه، مصر و حجاز مسافرت کرد و از محضر بیش از چهار صد و پنجاه استاد بهره برد. تبحّر او در رشته هاى مختلف علوم به ویژه ادبیات عرب موجب شد تا او را با القابى مثل «شیخ النحاه» یا «امام النحاه»، «شیخ المحدّثین» و «رئیس العلماء» عنوان بدهند. او به گفته شاگردش صفدى پیرو مذهب شافعى بود و برخى او را حنبلى و اهل ظاهر مى دانستند. به دلیل داشتن گرایش به مذهب سلفى، عقاید اشعرى و شافعى، با فلسفه و ذوقیات (عرفان و تصوف) میانه خوبى نداشت و به رد فلسفه و تصوف مى پرداخت. او با ابن تیمیه مباحثه و مناظراتى داشت و در کتاب‌هایش بر ضد او و نظراتش مطلب نوشت. او همچنین در کتاب تفسیرخود (یعنى البحر المحیط) غالب نظرات زمخشرى معتزلى را به تمسخر گرفته و رد کرده است و میانه خوبى با عقاید اعتزال نداشته است. او در ذیل تفسیر آیات مربوط به ولایت ائمه هدى (علیهم السلام) به نفع شیعه و تایید مطالب و عقاید آنها سخن گفته است؛ مثل معناى مودّت که او آن را مختص به اهل بیت پیامبر و ائمه (علیهم السلام) مى داند. زیرا وى نسبت به حضرت على (علیه السلام) ارادت ویژه اى داشت و مخالفان آن حضرت را لعن و نفرین مى کرد و در کتاب‌های خود به فرمایشات و احادیث آن حضرت استناد و تمسک مى کرد.
 

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الصّادقُ عليه السّلام :

اَرْبَعَةُ الا فِ مَلَکٍ عِنْدَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ عليه السّلام شُعْثٌ غُبْر ٌيَبْکُونَهُ اِلى يَوْمِ القِيامَةِ.

چهار هزار فرشته نزد قبر سيدالشهدا عليه السّلام ژوليده و غبارآلود، تا روز قيامت بر آن حضرت مى گريند.

کامل الزيارات ، ص 119