180 ـ افسانه آیات شیطانى یا افسانه «غرانیق» چیست؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
180 پرسش و پاسخ
تقیه یا تغییر شکل مبارزه:نقد روایات مربوط به افسانه غرانیق

 

داستانى در این زمینه نقل کرده اند که به داستان «غرانیق» معروف شده، این داستان مى گوید پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله) مشغول خواندن سوره «نجم» در برابر مشرکان بود، وقتى به این آیه رسید اَفَرَأَیْتُمُ اللاّتَ وَالْعُزّى و مَناةَ الثالِثَةَ الاْخْرى: «به من خبر دهید آیا بتهاى لات و عزى و منات که سومین آنها است» (دختران خدا هستند؟) در این هنگام شیطان این دو جمله را بر زبان پیامبر (صلى الله علیه وآله) جارى ساخت: تِلْکَ الْغَرانِیْقُ الْعُلى وَ اَنَّ شَفاعَتَهُنَّ لَتُرْتَجى!: «آنها پرندگان زیباى بلند مقامى هستند و از آنها امید شفاعت مى رود»!(1)

مشرکان با شنیدن این دو جمله غرق شادى شدند، و گفتند «محمد» تاکنون نام خدایان ما را هرگز به نیکى نبرده بود، در همین حال رسول خدا سجده کرد و آنها نیز سجده نمودند مشرکان قریش همگى خوشحال شدند و متفرق گشتند ولى چیزى نگذشت که جبرئیل نازل شد و به پیامبر اطلاع داد که این دو جمله را من براى تو نیاورده بودم! این از القائات شیطان بود!! و آیه وَ ما اَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُول وَلانَبىٍّ اِلاّ اِذا تَمَنّى اَلْقَى الشَّیْطانُ فى اُمْنِیَّتِهِ فَیَنْسَخُ اللّهُ ما یُلقِى الشَّیْطانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللّهُ آیاتِهِ وَاللّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ: «ما هیچ رسول و پیامبرى را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هرگاه آرزو مى کرد، شیطان القائاتى در آن مى انداخت، اما خداوند القائات شیطان را از میان مى برد، سپس آیات خود را استحکام مى بخشید، و خداوند علیم و حکیم است» (حج 52). نازل گردید و به پیغمبر (صلى الله علیه وآله) و مؤمنان هشدار داد.(2)

اگر این حدیث پذیرفته شود مسأله مقام عصمت انبیاء را حتى در قسمت دریافت وحى نیز مخدوش مى کند، و اعتماد به آنها را زایل مى نماید.

در اینجا باید نخست متن آیه 52 سوره حج را از روایات مجعولى که پیرامون آن ساخته اند جدا کنیم و ببینیم آیه چه مى گوید، سپس به نقد و بررسى روایات بپردازیم:

تحقیقاً متن این آیه قطع نظر از حواشى دروغین نه تنها خدشه اى در عصمت انبیاء وارد نمى کند بلکه یکى از دلائل عصمت آنها است، زیرا مى گوید: هنگامى که آنها آرزوى مثبتى داشتند (امنیة به هرگونه آرزو گفته مى شود ولى در اینجا به معنى یک طرح مثبت و سازنده براى پیشبرد اهداف انبیاء است، زیرا اگر سازنده نبود شیطان القائى در آن نمى کرد) آرى هنگامى که آنها آرزو و طرح و امنیه مثبتى داشتند شیطان به آن حملهور مى شد، اما پیش از آنکه تأثیرى در اراده و عمل آنها بگذارد خداوند القائات شیطانى را خنثى مى کرد و آیات خود را تحکیم مى بخشید.

(توجه داشته باشید که «فاء» در فَیَنْسَخُ اللّهُ اشاره به ترتیب بدون فاصله است، یعنى بلافاصله خداوند القائات شیطان را نسخ و زائل مى نمود) شاهد این سخن آیات دیگر قرآن است که با صراحت مى گوید: وَلَوْ لا اَنْ ثَبَّتْناکَ لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ اِلَیْهِمْ شَیئاً قَلیلاً: «اگر ما تو را ثابت قدم نمى ساختیم (و در پناه مقام عصمت مصون از انحراف نبودى) نزدیک بود کمى به آنها تمایل پیدا کنى»! (اسراء 74).

با توجه به اینکه آیه 72 همین سوره اسراء که قبل از این آیه است نشان مى دهد کفار و مشرکان کوشش داشتند با وسوسه هاى خود پیامبر را از وحى آسمانى منحرف کنند، روشن مى شود که خداوند هرگز اجازه نداد آنها با وسوسه هاى خود چنین موفقیتى را به دست آورند (دقت کنید).

و نیز در آیه 113 نساء مى خوانیم: وَلَوْ لا فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ اَنْ یُضِلُّوکَ وَ ما یُضِلُّونَ اِلاّ اَنْفُسَهُمْ وَ ما یَضُرُّونَکَ مِنْ شَىء: «اگر فضل و رحمت الهى بر تو نبود گروهى از آنان تصمیم داشتند تو را گمراه سازند اما آنها جز خودشان را گمراه نمى سازند، و هیچگونه زیانى به تو نمى رسانند».

اینها همه نشان مى دهد که خداوند با تأییدات و امدادهاى خویش هرگز اجازه نمى داد وسوسه هاى شیاطین جن و انس در پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) نفوذ کند، و او را از هرگونه انحراف مصون نگه مى داشت.

اینها همه در صورتى است که «امنیه» را به معنى «آرزو» یا «طرح» و «نقشه» بدانیم (زیرا ریشه اصلى این کلمه به «تقدیر و تصویر و فرض» باز مى گردد).

ولى اگر «امنیه» را به معنى تلاوت بگیریم، همان گونه که بسیارى از مفسران احتمال داده اند، و حتى بعضى اشعار «حسان بن ثابت» را شاهدى براى اثبات این مدعى ذکر کرده اند.(3)

و فخر رازى نیز در تفسیر خود مى گوید: «تمنى» در لغت به دو معنى آمده است: نخست تمنى و آرزوى قلبى است، و دوم تلاوت و قرائت است.(4)

در این صورت مفهوم آیه چنین مى شود که وقتى پیامبران الهى در برابر کفار و مشرکان آیات و مواعظ خدا را مى خواندند شیاطین (و شیطان صفتان) حرفهاى خود را در لابلاى سخنان آنها براى اغفال مردم القاء مى کردند، همان گونه که در مورد پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) نیز چنین کارى را انجام مى دادند، چنانکه در آیه 26 سوره فصلت مى خوانیم: وَ قالَ الَّذینَ کَفَروا لاتَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرآنِ وَاَلْغَوْا فیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ: «کافران گفتند: گوش به این قرآن فرا ندهید، و به هنگام تلاوت قرآن سخنان بیهوده بگوئید تا پیروز شوید».

طبق این معنى مفهوم آیه بعد (آیه 53 سوره حج) نیز روشن مى شود که مى گوید: «خداوند القائات شیطان را امتحانى براى آنها که در قلبشان بیمارى است و براى سنگدلان قرار مى دهد» (لِیَجْعَلَ ما یُلْقِى الشَّیْطانُ فِتْنَةً لِلَّذینَ فى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ)(4)

امروز نیز معمول است که وقتى مصلحان جوامع انسانى در میان گروهى از جامعه به سخنان مفید و سودمند مى پردازند گاهى منحرفان بیمار دل با جار و جنجال و شعارهاى انحرافى و تعبیرهاى شیطانى تلاش مى کنند آثار آن گفته هاى سازنده را با سخنان بیهوده خود از میان ببرند، و این در حقیقت امتحانى براى افراد جامعه است، و اینجاست که بیمار دلان سنگدل از جاده حق منحرف مى شوند، در حالى که مایه آگاهى هر چه بیشتر مؤمنان به حقانیت انبیاء مى گردد و در برابر دعوت آنها خضوع مى کنند (وَلِیَعْلَمَ الَّذینَ اُوتُوا الْعِلْمَ اَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَیُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ)

به هر حال از مجموع آنچه در بالا گفته شد دانستیم که در آیه مورد بحث چیزى که مخالف مسأله عصمت انبیاء از خطا و انحراف بوده باشد وجود ندارد، بلکه همان گونه که اشاره شد آیه تأکیدى بر مسأله عصمت است زیرا مى گوید خداوند انبیاء خود را به هنگام دریافت وحى یا تصمیمات بر کارهاى دیگر از القائات شیطانى حفظ مى کرد.

حال باید به سراغ روایات و افسانه هائى برویم که در این قسمت نقل شده، و حتى کار به جائى رسیده که اخیراً بعضى از شیاطین براى ایجاد فتنه و سمپاشى پیرامون پیامبر (صلى الله علیه وآله) به سراغ نوشتن کتاب «آیات شیطانى» رفته اند و ببینیم ارزش این گونه روایات و افسانه ها چه اندازه است؟


1 ـ «غرانیق» جمع «غرنوق» (بر وزن مزدور) نوعى پرنده آبى سفید رنگ یا سیاه است... به معانى دیگر نیز آمده است (نقل از قاموس اللغه)

2 ـ این حدیث را غالب مفسران معروف با مختصر تغییراتى نقل کرده اند و مورد نقد قرار داده اند.

3 ـ شعر این است:

تَمَنّى کِتابَ اللّهِ اَوَّلَ لَیْلَة *** وَآخِرَها لاقى حَمامُ الْمَقادِر

در «تاج العروس» شرح قاموس و همچنین در متن «قاموس» تمنى الکتاب را به معنى تلاوت کتاب ذکر کرده، سپس از ازهرى نقل مى کند که تلاوت را از این جهت «امنیه» گویند که تلاوت کننده هرگاه به آیه رحمت مى رسد آرزوى رحمت مى کند و هرگاه به آیه عذاب مى رسد آرزوى نجات از آن را دارد، ولى «مقائیس اللغه» معتقد است که اطلاق این واژه بر تلاوت به خاطر آن است که نوعى اندازه گیرى و گذاردن هر آیه اى در جاى خود مى باشد.

4 ـ تفسیر فخر رازى جلد 23 صفحه 51.

5 ـ البتّه تفسیر آیه اخیر بنابر معنى اول خالى از اشکال نیست، زیرا القائات شیطانى در نفوس انبیاء هر چند با امدادهاى الهى فوراً نسخ و زائل مى شده ولى نمى تواند مایه آزمایش منافقان و بیمار دلان باشد، چرا که این وسوسه ها ظهور و بروز خارجى ندارد، بلکه القائاتى است زودگذر در نفوس انبیاء.

مگر اینکه گفته شود منظور آن است که وقتى انبیاى الهى مى خواستند امنیه ها (آرزوها و طرحهاى) خود را در خارج پیاده کنند شیاطین مشغول کارشکنى و القاء وسوسه ها مى شدند، و اینجا بود که میدان آزمایش گرم و داغ مى شد، و مطابق این بیان انسجام و ارتباط سه آیه (52 و 53 و 54 حج) محفوظ و برقرار مى ماند.

عجب اینکه بعضى از مفسران در آیه اول احتمالات و تفسیرهاى مختلفى را ذکر کرده اند بى آنکه هماهنگى آن را با دو آیه بعد از آن حفظ کنند (دقت کنید).

 
تقیه یا تغییر شکل مبارزه:نقد روایات مربوط به افسانه غرانیق
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma