86 ـ فلسفه انتظار چیست؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
180 پرسش و پاسخ
85 ـ چرا امام حسن (علیه السلام) از کوزه زهر آلود آب نوشید و چرا امام هشتم(علیه السلام) انگور زهر آلود تناول فرمود؟87 ـ دلائل عقلى معاد کدام است؟

 

عقیده به ظهور مهدى (علیه السلام) در تعلیمات اسلامى جنبه وارداتى ندارد. بلکه از قطعى ترین مباحثى است که از شخص پایه گذار اسلام گرفته شده، و عموم فرق اسلامى در این زمینه متفقند و احادیث در این زمینه متواتر مى باشد.

اکنون به سراغ پى آمدهاى این انتظار در وضع کنونى جوامع اسلامى برویم و به بینیم آیا ایمان به چنین ظهورى انسان را چنان در افکار رؤیائى فرو مى برد که از وضع موجود خود غافل مى گردد و تسلیم هر گونه شرائطى مى کند.؟

و یا این که به راستى این عقیده یک نوع دعوت به قیام و سازندگى فرد و اجتماع است؟

آیا ایجاد تحرک مى کند یا رکود؟

آیا مسئولیت آفرین است یا مایه فرار از زیر بار مسئولیتها؟!

و بالاخره آیا مخدر است یا بیدار کننده؟

ولى قبل از توضیح و بررسى این سؤالات توجه به یک نکته کاملا ضرورى است و آن این که سازنده ترین دستورات و عالیترین مفاهیم هر گاه بدست افراد ناوارد یا نالایق یا سؤاستفاده چى بیفتد ممکن است چنان مسخ شود که درست نتیجه اى بر خلاف هدف اصلى بدهد و در مسیرى بر ضد آن حرکت کند واین نمونه هاى بسیار دارد و مسئله «انتظار» بطورى که خواهیم دید در ردیف همین مسائل است.

بهر حال براى رهائى از هر گونه اشتباه در محاسبه در این گونه مباحث باید به اصطلاح آب را از سر چشمه گرفت تا آلودگیهاى احتمالى نهرها و کانالهاى میان راه در آن اثر نگذارد.

یعنى ما در بحث «انتظار» مستقیماً به سراغ متون اصلى اسلامى رفته و لحن گوناگون روایاتى را که روى مسئله «انتظار» تاکید مى کند مورد بررسى قرار مى دهیم تا از هدف اصلى آگاه شویم.

اکنون با دقت به این چند روایت توجه کنید:

1ـ کسى از امام صادق (علیه السلام) پرسید چه مى گوئید درباره کسى که داراى ولایت پیشوایان است و انتظار ظهور حکومت حق را مى کشد و در این حال از دنیا مى رود؟

امام (علیه السلام) در پاسخ فرمود: هو بمنزلة من کان مع القائم فى فسطاطه ـ ثم سکت هنیئة ـ ثم قال هو کمن کان مع رسول الله!

« او همانند کسى است که با رهبر این انقلاب در خیمه او (ستاد ارتش او) بوده باشد ـ سپس کمى سکوت کرد ـ و فرمود: مانند کسى است که باپیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) در «مبارزاتش» همراه بوده است»(1)

عین این مضمون در روایات زیادى با تعبیرات مختلفى نقل شده است.

2ـ دربعضى «بمنزلة الضارب بسیفه فى سبیل الله»:«همانندشمشیرزنى درراه خدا»

3ـ و در بعضى دیگر «کمن قارع مع رسول الله بسیفه»: «همانند کسى است که در خدمت پیامبر با شمشیر بر مغز دشمن بکوبد»!

4ـ در بعضى دیگر «بمنزلة من کان قاعدا تحت لواء القائم» «همانند کسى است که زیر پرچم قائم بوده باشد».

5ـ و در بعضى دیگر «بمنزلة المجاهد بین یدى رسول الله (صلى الله علیه وآله)» : همانند کسى است که پیش روى پیامبر جهاد کند»

6ـ و بعضى دیگر بمنزلة من استشهد مع رسول الله»: «همانند کسى است که با پیامبر شهید شود».

این تشبیهات هفتگانه که در مورد انتظار ظهور مهدى (علیه السلام) در این شش روایت وارد شده روشنگر این واقعیت است که یک نوع رابطه و تشابه میان مسئله «انتظار» از یک سو، و «جهاد» و مبارزه با دشمن در آخرین شکل خود از سوى دیگر وجود دارد (دقت کنید).

 

7ـ در روایات متعددى نیز انتظار چنین حکومتى را داشتن، به عنوان بالاترین عبادت معرفى شده است.

این مضمون در بعضى از احادیث از پیامبر (صلى الله علیه وآله) و در بعضى از امیرمؤمنان على نقل شده است، و در حدیثى مى خوانیم که پیامبر (صلى الله علیه وآله)فرمود:

«افضل اعمال امتى انتظار الفرج من الله عزوجل»:

«بالاترین اعمال امت من انتظار فرج از ناحیه خدا کشیدن است»(2)

و در حدیث دیگرى از پیامبر (صلى الله علیه وآله) مى خوانیم «افضل العبادة انتظار الفرج»(3)

این حدیث اعم از اینکه انتظار فرج را به معنى وسیع کلمه بدانیم یا به مفهوم خاص یعنى انتظار ظهور مصلح بزرگ جهانى باشد، اهمیت انتظار را در مورد بحث ما روشن مى سازد.

این تعبیرات همگى حاکى از این است که انتظار چنان انقلابى داشتن همیشه توأم با یک جهاد وسیع و دامنه دار است این را در نظر داشته باشید تا به سراغ مفهوم انتظار رفته سپس از مجموع آنها نتیجه گیرى کنیم.

«انتظار» معمولاً به حالت کسى گفته مى شود که از وضع موجود ناراحت است و براى ایجاد وضع بهترى تلاش مى کند.

فى المثل بیمارى که انتظار بهبودى مى کشد، یا پدرى که در انتظار بازگشت فرزندش از سفر است، از بیمارى و فراق فرزند ناراحتند و براى وضع بهترى مى کوشند.

همچنین تاجرى که از بازار آشفته ناراحت است و در انتظار فرو نشستن بحران اقتصادى مى باشد این دو حالت را دارد «بیگانگى با وضع موجود» و «تلاش براى وضع بهتر».

بنابراین مسئله انتظار حکومت حق و عدالت «مهدى» و قیام مصلح جهانى در واقع مرکب از دو عنصر است، عنصر «نفى» و عنصر «اثبات» عنصر نفى همان بیگانگى با وضع موجود و عنصر اثبات خواهان وضع بهترى بودن است.

و اگر این دو جنبه در روح انسان به صورت ریشه دار حلول کند سرچشمه دو رشته اعمال دامنه دار خواهد شد.

این دو رشته اعمال عبارتند از ترک هر گونه همکارى و هماهنگى با عوامل ظلم و فساد و حتى مبارزه و درگیرى با آنها از یک سو، و خود سازى و خود یارى و جلب آمادگیهاى جسمى و روحى و مادى و معنوى براى شکل گرفتن آن حکومت واحد جهانى و مردمى از سوى دیگر.

و خوب که دقت کنیم مى بینیم هر دو قسمت آن سازنده و عامل تحرک و آگاهى و بیدارى است.

با توجه به مفهوم اصلى «انتظار» معنى روایات متعددى که در بالا درباره پاداش و نتیجه کار منتظران نقل کردیم به خوبى درک مى شود. اکنون مى فهمیم که چرا منتظران واقعى گاهى همانند کسانى شمرده شده اند که در خیمه حضرت مهدى (علیه السلام)یا زیر پرچم او هستند یا کسى که در راه خدا شمشیر مى زند، یا به خون خود آغشته شده ، یا شهید گشته است.

آیا اینها اشاره به مراحل مختلف و درجات مجاهده در راه حق و عدالت نیست که متناسب با مقدار آمادگى و درجه انتظار افراد است؟

یعنى همانطور که میزان فداکارى مجاهدان راه خدا و نقش آنها با هم متفاوت است انتظار و خودسازى و آمادگى نیز درجات کاملا متفاوتى دارد که هر کدام از اینها با یکى از آنها از نظر «مقدمات» و «نتیجه» شباهت دارد، هر دو جهادند و هردو آمادگى مى خواهند و خودسازى، کسى که در خیمه رهبر چنان حکومتى قرار گرفته یعنى در مرکز ستاد فرماندهى یک حکومت جهانى است، نمى تواند یک فرد غافل و بیخبر و بى تفاوت بوده باشد، آنجا جاى هر کس نیست، جاى افرادى است که به حق شایستگى چنان موقعیت و اهمیتى را دارند.

همچنین کسى که سلاح در دست دارد در برابر رهبر این انقلاب با مخالفان حکومت صلح و عدالتش مى جنگد آمادگى فراوان روحى و فکرى و رزمى باید داشته باشد.

براى آگاهى بیشتر از اثرات واقعى انتظار ظهور مهدى (علیه السلام) به توضیح زیر توجه کنید:

انتظار یعنى آماده باش کامل

من اگر ظالم و ستمگرم چگونه ممکن است در انتظار کسى باشم که طعمه شمشیرش خون ستمگران است؟.

من اگر آلوده و ناپاکم چگونه مى توانم منتظر انقلابى باشم که شعله اولش دامان آلودگان را مى گیرد

ارتشى که در انتظار جهاد بزرگى است آمادگى رزمى نفرات خود را بالا مى برد و روح انقلابى در آنها مى دمد و هر گونه نقطه ضعفى را اصلاح مى کند.

زیرا چگونگى «انتظار» همواره متناسب با هدفى است که در انتظار آن هستیم.

انتظار آمدن یک مسافر عادى از سفر.

انتظار بازگشت یک دوست بسیار عزیز.

انتظار فرا رسیدن فصل چیدن میوه از درخت و درو کردن محصول.

هر یک از این انتظارها آمیخته با یک نوع آمادگى است، در یکى باید خانه را آماده کرد و وسائل پذیرائى فراهم ساخت، در دیگرى ابزار لازم، و داس و کمباین و...

اکنون فکر کنید آنها که انتظار قیام یک مصلح بزرگ جهانى را مى کشند در واقع انتظار انقلاب و دیگر گونى و تحولى را دارند که وسیعترین و اساسى ترین انقلابهاى انسانى در طول تاریخ بشر است.

انقلابى که بر خلاف انقلابهاى پیشین جنبه منطقه اى نداشته بلکه هم عمومى و همگانى است و هم تمام شؤن و جوانب زندگى انسانها را شامل مى شود، انقلابى است سیاسى، فرهنگى، اقتصادى و اخلاقى.

 

نخستین فلسفه ـ خود سازى فردى

چنین تحولى قبل از هر چیز نیازمند به عناصر آماده و باارزش انسانى است که بتوانند بار سنگین چنان اصلاحات وسیعى را در جهان بدوش بکشند، و این در درجه اول محتاج به بالا بردن سطح اندیشه و آگاهى و آمادگى روحى و فکرى براى همکارى در پیاده کردن آن برنامه عظیم است. تنگ نظریها، کوته بینیها، کج فکریها، حسادتها، اختلافات کودکانه و نابخردانه و بطور کلى هر گونه نفاق و پراکندگى با موقعیت «منتظران واقعى» سازگار نیست.

نکته مهم این است که منتظر واقعى براى چنان برنامه مهمى هرگز نمى تواند نقش تماشاچى را داشته باشد باید از هم اکنون حتماً در صف انقلابیون قرار گیرد.

ایمان به نتائج و عاقبت این تحول هرگز به او اجازه نمى دهد که در صف مخالفان باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز محتاج به داشتن «اعمالى پاک» و روحى پاکتر و برخوردارى از «شهامت» و «آگاهى» کافى است.

من اگر فاسد و نادرستم چگونه مى توانم در انتظار نظامى که افراد فاسد و نادرست در آن هیچگونه نقشى ندارند بلکه مطرود و منفور خواهند بود، روز شمارى کنم.

آیا این انتظار براى تصفیه روح و فکر و شستشوى جسم و جان من از لوث آلودگیها کافى نیست؟

ارتشى که در انتظار جهاد آزادى بخش به سر مى برد حتماً به حالت آماده باش کامل درمى آید سلاحى را که براى چنین میدان نبردى شایسته است بدست مى آورد، سنگرهاى لازم را مى سازد. آمادگى رزمى افراد خود را بالا مى برد.

روحیه افراد خود را تقویت مى کند و شعله عشق و شوق براى چنین مبارزه اى را در دل فرد فرد سربازانش زنده نگه مى دارد ارتشى که داراى چنین آمادگى نیست هرگز در انتظار به سر نمى برد و اگر بگوید دروغ مى گوید.

انتظار یک مصلح جهانى به معناى آماده باش کامل فکرى و اخلاقى، مادى و معنوى،براى اصلاح همه جهان است. فکر کنید چنین آماده باشى چقدر سازنده است.

اصلاح تمام روى زمین و پایان دادن به همه مظالم و نابسامانیها شوخى نیست کار ساده اى نمى تواند باشد، آماده باش براى چنین هدف بزرگى باید متناسب با آن باشد یعنى باید به وسعت و عمق آن باشد!

براى تحقق بخشیدن به چنین انقلابى مردانى بسیار بزرگ و مصمم و بسیار نیرومند و شکست ناپذیر، فوق العاده پاک و بلند نظر، کاملا آماده و داراى بینش عمیق لازم است.

و خود سازى براى چنین هدفى مستلزم به کار بستن عمیق ترین برنامه هاى اخلاقى و فکرى و اجتماعى است، این است معناى انتظار واقعى آیا هیچکس مى تواند بگوید چنین انتظارى سازنده نیست؟

فلسفه دوم ـ خود یاریهاى اجتماعى

منتظران راستین در عین حال وظیفه دارند تنها به خویش نپردازند بلکه مراقب حال یکدیگر باشند، و علاوه بر اصلاح خویش در اصلاح دیگران نیز بکوشند زیرا برنامه عظیم و سنگینى که انتظارش را مى کشند یک برنامه فردى نیست، برنامه اى است که تمام عناصر انقلاب باید در آن شرکت جویند، باید کار به صورت دسته جمعى و همگانى باشد، کوششها و تلاشها باید هماهنگ گردد، و عمق و وسعت این هماهنگى باید به عظمت همان برنامه انقلاب جهانى باشد که انتظار آن را دارند.

در یک میدان وسیع مبارزه دسته جمعى هیچ فردى نمى تواند از حال دگران غافل بماند بلکه موظف است هر نقطه ضعفى را در هر کجا به بیند اصلاح کند و هر موضع آسیب پذیرى را ترمیم نماید، و هر قسمت ضعیف و ناتوانى را تقویت کند زیرا بدون شرکت فعالانه و هماهنگ تمام مبارزین، پیاده کردن چنان برنامه اى امکان پذیر نیست.

بنابراین منتظران واقعى علاوه بر اینکه به اصلاح خویش مى کوشند وظیفه خود مى دانند که دیگران را نیز اصلاح کنند.

این است اثر سازنده دیگرى براى انتظار قیام یک مصلح جهانى و این است فلسفه آنهمه فضیلتها که براى منتظران راستین شمرده شده است.

فلسفه سوم ـ منتظران راستین در فساد محیط حل نمى شوند

اثر مهم دیگرى که انتظار مهدى (علیه السلام) دارد حل نشدن در مفاسد محیط و عدم تسلیم در برابر آلودگیها است.

توضیح این که هنگامى که فساد فراگیر مى شود و اکثریت یا جمع کثیرى را به آلودگى مى کشاند گاهى افراد پاک در این بن بست سخت روانى قرار مى گیرند، بن بستى که از یأس اصلاحات سرچشمه مى گیرد.

گاهى آنها فکر مى کنند کار از کار گذشته و دیگر امیدى به اصلاح نیست، و تلاش و کوشش براى پاک نگاهداشتن خویش بیهوده است، این نومیدى و یأس ممکن است آنها را تدریجاً به سوى فساد و همرنگى با محیط بکشاند و نتوانند خود را به صورت یک اقلیت صالح در برابر اکثریت ناسالم حفظ کنند و همرنگ جماعت نشدن را موجب رسوائى بدانند!

تنها چیزى که مى تواند در آنها «امید» بدمد و به مقاومت و خویشتن دارى دعوت کند و نگذارد در محیط فاسد حل شوند امید به اصلاح نهائى است، تنها در این صورت است که آنها دست از تلاش و کوشش براى حفظ پاکى خویش و اصلاح دیگران بر نخواهند داشت.

و اگر مى بینیم در دستورات اسلامى یأس از آمرزش یکى از بزرگترین گناهان شمرده شده است و ممکن است افراد ناوارد تعجب کنند که چرا یأس از رحمت خدا اینقدر مهم تلقى شده، حتى مهمتر از بسیارى از گناهان، فلسفه اش در حقیقت همین است که گناهکار مأیوس از رحمت، هیچ دلیلى نمى بیند که به فکر جبران بیفتد و یا لااقل دست از ادامه گناه بردارد، و منطق او این است اکنون که آب از سر من گذشته است چه یک قامت چه صد قامت؟ من که رسواى جهانم غم دنیا هیچ است!، بالاتر از سیاهى رنگ دیگر نباشد، آخرش جهنم است، من که هم اکنون آنرا براى خود خریده ام دیگر از چه مى ترسم؟! و مانند این منطقها...

اما هنگامى که روزنه امید براى او گشوده شود، امید به عفو پروردگار، امید به تغییر وضع موجود، نقطه عطفى در زندگى او خواهد شد و او را به توقف کردن در مسیر گناه و بازگشت به سوى پاکى و اصلاح دعوت مى کند.

به همین دلیل امید را مى توان همواره به عنوان یک عامل مؤثر تربیتى در مورد افراد فاسد شناخت همچنین افراد صالحى که در محیطهاى فاسد گرفتارند، بدون امید نمى توانند خویشتن را حفظ کنند.

نتیجه این که انتظار ظهور مصلحى که هر قدر دنیا فاسدتر مى شود امید ظهورش بیشتر مى گردد اثر فزاینده روانى در معتقدان دارد، و آنها را در برابر امواج نیرومند فساد بیمه مى کند آنها نه تنها با گسترش دامنه فساد محیط مأیوس نمى شوند بلکه به مقتضاى «وعده وصل چون شود نزدیک آتش عشق تیزتر گردد» وصول به هدف را در برابر خویش مى بینند و کوشششان براى مبارزه با فساد و یا حفظ خویشتن با شوق و عشق زیادترى تعقیب مى گردد.

از مجموع بحثهاى گذشته چنین نتیجه مى گیریم که اثر تخدیرى انتظار تنها در صورتى است که مفهوم آن مسخ یا تحریف شود ـ همانگونه که جمعى از مخالفان، تحریفش کرده اند و جمعى از موافقان مسخش ـ اما اگر به مفهوم واقعى در جامعه و فرد پیاده شود یک عامل مهم تربیت و خود سازى و تحرک و امید خواهد بود.

از جمله مدارک روشنى که این موضوع را تأیید مى کند این است که در ذیل آیه (وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فى الارض ...) «خداوند به آنها که ایمان دارند و عمل صالح انجام مى دهند وعده داده است که حکومت روى زمین را در اختیارشان بگذارد» از پیشوایان بزرگ اسلام نقل شده است که منظور از این آیه «هو القائم و اصحابه» : «مهدى (علیه السلام) و یاران او هستند»(4)

و در حدیث دیگرى مى خوانیم: (نزلت فى المهدى(علیه السلام)): « این آیه درباره مهدى (علیه السلام) نازل شده است ».

در این آیه مهدى (علیه السلام)و یارانش به عنوان (الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات) «آنها که ایمان و عمل صالحى دارند» معرفى شده اند، بنابراین تحقق این انقلاب جهانى بدون یک ایمان مستحکم که هر گونه ضعف و زبونى و ناتوانى را دور سازد، و بدون اعمال صالحى که راه را براى اصلاح جهان بگشاید امکان پذیر نیست. و آنها که در انتظار چنین برنامه اى هستند هم باید سطح آگاهى و ایمان خود را بالا ببرند وهم در اصلاح اعمال خویش بکوشند.

تنها چنین کسانى هستند که مى توانند نوید همگانى در حکومت او بخود دهند نه آنها که با ظلم و ستم همکارى دارند، و نه آنها که از ایمان و عمل صالح بیگانه اند

نه افراد ترسو و زبونى که بر اثر ضعف ایمان از همه چیز حتى از سایه خود مى ترسند.

و نه افراد سست و بیحال و بیکاره اى که دست روى دست گذارده و در برابر مفاسد محیط و جامعه شان سکوت اختیار کرده و کمترین تلاش و کوششى در راه مبارزه با فساد ندارند.

این است اثر سازنده قیام مهدى (علیه السلام) در جامعه اسلامى.(5)


1 ـ محاسن برقى طبق نقل بحار چاپ قدیم جلد 13 صفحه 136.

2 ـ کافى بنا به نقل بحار ج 13 ص 137.

3 ـ کافى بنا به نقل بحار ج 13 ص 136.

4 ـ بحار الانوار قدیم جلد 13 صفحه 14.

5 ـ تفسیر نمونه 7/378

 

 

85 ـ چرا امام حسن (علیه السلام) از کوزه زهر آلود آب نوشید و چرا امام هشتم(علیه السلام) انگور زهر آلود تناول فرمود؟87 ـ دلائل عقلى معاد کدام است؟
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma