160 ـ آیا همه صحابه افراد صالحى بوده اند؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
180 پرسش و پاسخ
آیا این مجازات اسلامى خشونت آمیز است؟161 ـ ذوالقرنین که بود؟

جمعى از برادران اهل سنت از احترام و اهمیتى که قرآن براى «مهاجران اولین» قائل شده خواسته اند چنین استفاده کنند که آنها تا پایان عمر مرتکب هیچگونه خلافى نشدند، و باید بدون چون و چرا، همه را بدون استثناء محترم بشماریم سپس این موضوع را به همه «صحابه» به خاطر تمجیدى که قرآن از آنها در جریان بیعت رضوان و غیر آن کرده، تعمیم داده اند، و عملا صحابه را بدون در نظر گرفتن اعمالشان، انسانهاى استثنائى شمرده و اجازه هرگونه نقد و بررسى در کارهایشان را از خود سلب کرده اند.

از جمله مفسر معروف نویسنده المنار حمله شدیدى به شیعه کرده که چرا آنها روى بعضى از مهاجران اولین انگشت مى گذارند و انتقاد مى کنند؟!!. در حالى که توجه ندارند اینگونه اعتقاد درباره صحابه چه تضادى با روح اسلام و تاریخ آن دارد؟!.

شک نیست که «صحابه» مخصوصاً مهاجران نخستین احترام خاصى دارند، ولى این احترام تا آن زمانى بوده است که در مسیر صحیح گام برمى داشتند و فداکارى به خرج مى دادند امّا از آن روز که گروهى از صحابه از مسیر واقعى اسلام منحرف شدند مسلماً قضاوت قرآن درباره آنها چیز دیگرى خواهد بود.

فى المثل ما چگونه مى توانیم «طلحه» و «زبیر» را در برابر شکستن بیعت و مخالفت با پیشوائى که گذشته از تصریح پیامبر(صلى الله علیه وآله) از طرف عموم مسلمانان و حتى خودشان انتخاب شده بود، تبرئه کنیم؟ ما چگونه مى توانیم دامن آنها را از خون هفده هزار مسلمان که در میدان جنگ جمل به خاک ریخته شد بشوئیم، کسى که خون یک نفر بیگناه را به زمین بریزد هیچ عذرى در پیشگاه خدا نخواهد داشت، هرکس که باشد، تا چه رسد به این عده زیاد اصولا مگر مى توان هم «على (علیه السلام) و یارانش» را در میدان جنگ جمل بر حق داشت و هم «طلحه و زبیر» و بعضى دیگر از صحابه را که به آنها پیوسته بودند؟

آیا هیچ منطق و عقلى این تضاد روشن را مى پذیرد؟ آیا مى توانیم با عنوان «تنزیه صحابه» چشم روى هم بگذاریم و آنها را «تافته جدا بافته» بدانیم و سراسر تاریخ اسلام را بعد از پیامبر (صلى الله علیه وآله) بدست فراموشى بسپاریم و ضابطه اسلامى «ان اکرمکم عندالله اتقاکم» را زیر پا بگذاریم؟! این چه قضاوت غیر منطقى است؟

اصولا چه مانعى دارد که شخص یا اشخاصى یک روز در صف بهشتیان و طرفداران حق باشند و روز دیگرى در صف دوزخیان و دشمنان حق قرار گیرند؟ مگر همه کس معصومند؟ مگر این همه دگرگونى در حالات اشخاص با چشم خود ندیده ایم؟

داستان «اصحاب ردّه» یعنى مرتد شدن جمعى از مسلمانان بعد از رحلت پیغمبر (صلى الله علیه وآله) را همه اعم از شیعه و اهل سنت در کتابهاى خود نقل کرده اند که خلیفه اول به جنگ با آنها برخاست و آنها را بر سر جاى خود نشاند آیا هیچیک از «اصحاب رده» پیامبر(صلى الله علیه وآله) را ندیده و در صف صحابه نبودند؟!

شگفت انگیزتر اینکه براى نجات از این تضاد و بن بست عجیب بعضى موضوع «اجتهاد» را دستاویز قرار داده و مى گویند افرادى مانند «طلحه و زبیر و معاویه»! و همکاران آنها مجتهد بودند و اشتباه کردند، اما گناهى از آنها سر نزد بلکه اجر پاداش در برابر همین اعمالشان از خداوند خواهند گرفت!!

راستى چه منطق رسوائى است؟ مگر قیام بر ضد جانشینى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و شکستن پیمان، و ریختن خون هزاران بى گناه آنهم بخاطر جاه طلبى، و رسیدن به مال و مقام، موضوع پیچیده و نامعلومى است که کسى از زشتى آن با خبر نباشد؟ آیا ریختن آن همه خون بى گناهان در پیشگاه خداوند اجر و پاداش دارد؟!

اگر ما این چنین بخواهیم گروهى از صحابه را که مرتکب جنایاتى شدند تبرئه کنیم بطور مسلم هیچ گنهکارى در دنیا وجود نخواهد داشت و با این منطق همه قاتلان و جانیان و جباران را تبرئه خواهیم کرد.

اینگونه دفاعهاى بى رویّه از صحابه سبب بدبینى به اصل اسلام خواهد شد.

بنابراین چاره اى جز این نداریم که براى همه مخصوصاً صحابه پیامبر(صلى الله علیه وآله)احترام قائل شویم ولى تا آنروز که از مسیر حق و عدالت و برنامه هاى اسلام منحرف نشده باشند!.(1)

بسیارى از مفسران اهل سنت این حدیث را نقل کرده اند که حمید بن زیاد مى گوید: نزد محمّد بن کعب قرظى رفتم و به او گفتم درباره اصحاب رسول خدا (صلى الله علیه وآله) چه مى گوئى؟ گفت: جمیع اصحاب رسول الله(صلى الله علیه وآله)فى الجنة محسنهم و مسیئهم!: «همه یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله) در بهشتند، اعم از نیکوکار و بدکار و گنهکار! گفتم این سخن را از کجا مى گوئى؟ گفت: این آیه را بخوان والسابقون الاولون من المهاجرین و الانصار... تا آنجا که مى فرماید: رضى الله عنهم و رضوا عنه سپس گفت: اما درباره تابعین شرطى قائل شده و آن این است که آنها باید تنها در کارهاى نیک از صحابه پیروى کنند (فقط در این صورت اهل نجاتند، و اما صحابه چنین قید و شرطى را ندارد)(2).

ولى این ادعا به دلائل زیادى مردود و غیر قابل قبول است، زیرا:

اولاـ حکم مزبور در آیه فوق شامل تابعین هم مى شود، و منظور از تابعان همانگونه که اشاره کردیم تمام کسانى هستند که از روش مهاجران و انصار نخستین، و برنامه هاى آنها پیروى مى کنند، بنابراین باید تمام امت بدون استثناء اهل نجات باشند!

و اما اینکه در حدیث محمّد بن کعب از این موضوع جواب داده شده که خداوند در تابعین قید احسان را ذکر کرده، یعنى از برنامه نیک و روش صحیح صحابه پیروى کند، نه از گناهانشان، این سخن از عجیب ترین بحثها است.

چرا که مفهومش اضافه «فرع» بر «اصل» است، جائى که شرط نجات تابعان و پیروان صحابه این باشد که در اعمال صالح از آنها پیروى کنند به طریق اولى باید این شرط در خود صحابه بوده باشد.

و به تعبیر دیگر خداوند در آیه فوق مى گوید: رضایت و خشنودى او شامل حال همه مهاجران و انصار نخستین که داراى برنامه صحیحى بودند و همه پیروان آنها است، نه اینکه مى خواهد مهاجران و انصار را چه خوب باشند و چه بد، مشمول رضایت خود قرار دهد، اما تابعان را با قید و شرط خاصى بپذیرد.

ثانیاًـ این موضوع با دلیل عقل به هیچوجه سازگار نیست، زیرا عقل هیچگونه امتیازى براى یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله) بر دیگران قائل نمى باشد، چه تفاوتى میان ابوجهل ها و کسانى است که نخست ایمان آوردند، سپس از آئین او منحرف شدند.

و چرا کسانى که سالها و قرنها بعد از پیامبر(صلى الله علیه وآله) قدم به این جهان گذاردند و فداکاریها و جانبازیهاى آنها در راه اسلام کمتر از یاران نخستین پیامبر(صلى الله علیه وآله) نبود، بلکه این امتیاز را داشتند که پیامبر(صلى الله علیه وآله) را نادیده، شناختند، و به او ایمان آوردند، مشمول این رحمت و رضایت الهى نباشند

قرآنى که مى گوید: گرامى ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شما است، چگونه این تبعیض غیر منطقى را مى پسندد؟ قرآنى که در آیات مختلفش به ظالمان و فاسقان لعن مى کند و آنها را مستوجب عذاب الهى مى شمرد، چگونه این «مصونیت غیر منطقى صحابه» را در برابر کیفر الهى مى پسندد؟ آیا اینگونه لعنها و تهدیدهاى قرآن قابل استثناء است، و گروه خاصى از آن خارجند؟ چرا و براى چه؟!.

از همه گذشته آیا چنین حکمى به منزله چراغ سبز دادن به صحابه نسبت به هرگونه گناه و جنایت محسوب نمى شود؟

ثالثاً ـ این حکم با متون تاریخ اسلامى به هیچوجه سازگار نیست، زیرا بسیار کسان بودند که روزى در ردیف مهاجران و انصار بودند، و سپس از راه خود منحرف شدند و مورد خشم و غضب پیامبر(صلى الله علیه وآله) که توأم با خشم و عذاب خدا است قرار گرفتند، آیا داستان ثعلبة بن حاطب انصارى را نخواندیم که چگونه منحرف گردید و مغضوب پیامبر (صلى الله علیه وآله)شد.

روشن تر بگوئیم: اگر منظور آنها این است که صحابه پیامبر(صلى الله علیه وآله)عموماً مرتکب هیچگونه گناهى نشدند و معصوم و پاک از هر معصیتى بودند، این از قبیل انکار بدیهیات است.

و اگر منظور آنست که آنها گناه کردند و اعمال خلافى انجام دادند بازهم خدا از آنها راضى است، مفهومش این است که خدا رضایت به گناه داده است!

چه کسى مى تواند «طلحه» و «زبیر» که در آغاز از یاران خاص پیامبر(صلى الله علیه وآله)بودند و همچنین «عایشه» همسر پیامبر(صلى الله علیه وآله) را از خون هفده هزار نفر مردم مسلمانى که خونشان در میدان جنگ جمل ریخته شد تبرئه کند؟ آیا خدا به این خون ریزیها راضى بود؟

آیا مخالفت با على (علیه السلام) خلیفه پیامبر(صلى الله علیه وآله) که اگر فرضاً خلافت منصوص او را نپذیریم حداقل با اجماع امت برگزیده شده بود، و شمشیر کشیدن به روى او و یاران وفادارش چیزى است که خدا از آن خشنود و راضى باشد؟

حقیقت این است که طرفداران فرضیه «تنزیه صحابه» با اصرار و پافشارى روى این مطلب، چهره پاک اسلام را که همه جا میزان شخصیت اشخاص را ایمان و عمل صالح قرار مى دهد زشت و بلامنظر ساخته اند.

آخرین سخن اینکه رضایت و خشنودى خدا که در آیه مورد بحث روى یک عنوان کلّى قرار گرفته و آن «هجرت» و «نصرت» و «ایمان» و «عمل صالح» است، تمام صحابه و تابعان مادام که تحت این عناوین قرار داشتند مورد رضاى خدا بودند، و آن روز که از تحت این عناوین خارج شدند از تحت رضایت خدا نیز خارج گشتند.

از آنچه گفتیم بخوبى روشن مى شود که گفتار مفسّر دانشمند اما متعصب یعنى نویسنده المنار که در اینجا شیعه را به خاطر عدم اعتقاد به پاکى و درستى همه صحابه، مورد سرزنش و حمله قرار مى دهد کمترین ارزشى ندارد، شیعه گناهى نکرده، جز اینکه حکم عقل و شهادت تاریخ و گواهى قرآن را در اینجا پذیرفته، و به امتیازات واهى و نادرست متعصبان گوش فرا نداده است.(1)


1 ـ تفسیر نمونه 7/263

2 ـ تفسیر المنار و تفسیر فخر رازى ذیل آیه فوق.

3 ـ تفسیر نمونه 8/108

آیا این مجازات اسلامى خشونت آمیز است؟161 ـ ذوالقرنین که بود؟
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma