26 ـ تسبیح عمومى موجودات جهان به چه معناست؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
180 پرسش و پاسخ
25 ـ هدایت و ضلالت از سوى خدا به چه معنا است؟27 ـ آیا خدا در چیزى حلول مى کند؟

در آیات مختلف قرآن سخن از تسبیح و حمد موجودات عالم هستى در برابر خداوند بزرگ به میان آمده که شاید از همه صریح تر آیه 44 سوره مبارکه اسراء است که مى فرماید: «وان من شیىء یسبّح بحمده ولکن لاتفقهون تسبیحهم» و هیچ موجودى نیست مگر اینکه تسبیح و حمد خدا مى گوید ولى شما تسبیح آنها را درک نمى کنید» در این آیه بدون هیچگونه استثناء همه موجودات عالم هستى را در این تسبیح و حمد عمومى شریک مى داند.

در تفسیر حقیقت این حمد و تسبیح در میان دانشمندان و فلاسفه و مفسران بسیار گفتگو است:

بعضى آنرا حمد و تسبیح «حالى» دانسته اند، و بعضى «قالى» که خلاصه نظرات آنها را با آنچه مورد قبول ما است ذیلاً مى خوانید:

1 ـ جمعى معتقدند که همه ذرات موجودات این جهان اعم از آنچه ما آن را عاقل مى شماریم یا بى جان و غیر عاقل همه داراى یک نوع درک و شعورند. و در عالم خود تسبیح و حمد خدا مى گویند،هر چند ما قادر نیستیم به نحوه درک و احساس آنها پى بریم و زمزمه حمد و تسبیح آنها را بشنویم.

آیاتى مانند وان منها لما یهبط من خشیة الله: «بعضى از سنگ ها از ترس خدا از فراز کوهها به پائین مى افتند» (سوره بقره آیه 74).

و مانند فقال لها و للارض ائتیا طوعاً او کرهاً قالتا اتینا طائعین: «خداوند به آسمان و زمین فرمود از روى اطاعت یا کراهت به فرمان من آئید، آنها گفتند ما از در اطاعت مى آئیم» (سوره فصلت آیه 11)... و مانند آن را مى توان گواه بر این عقیده گرفت.

2 ـ بسیارى معتقدند که این تسبیح و حمد، همان چیزى است که ما آن را «زبان حال» مى نامیم، حقیقى است نه مجازى، ولى به زبان حال است نه قال (دقت کنید).

توضیح اینکه: بسیار مى شود به کسى که آثار ناراحتى و درد و رنج و بى خوابى در چهره و چشم او نمایان است مى گوئیم: هر چند تو از ناراحتیت سخن نمى گوئى امّا چشم تو مى گوید که دیشب به خواب نرفتى، و چهره ات گواهى مى دهد که از درد و ناراحتى جانکاهى رنج مى برى!

این «زبانحال» گاهى آنقدر قوى و نیرومند است که «زبان قال» را تحت الشعاع خود قرار مى دهد و به تکذیب آن برمى خیزد و به گفته شاعر:

گفتم که با مکر و فسون *** پنهان کنم راز درون!

پنهان نمى گردد که خون *** از دیدگانم مى رود!

این همان چیزى است که على (علیه السلام) در گفتار معروفش مى فرماید: ما اضمر احد شیئاً الاظهر فى فلتات لسانه و صفحات وجهه: «هرگز کسى رازى را در دل نهان نمى کند مگر اینکه در لابلاى سخنان ناآگاه و صفحه صورتش آشکار مى گردد»(1).

از سوى دیگر آیا مى توان انکار کرد که یک تابلو بسیار زیبا که شاهکارى از هنر راستین است گواهى بر ذوق و مهارت نقاش مى دهد و او را مدح و ثنامى گوید؟

آیا مى توان انکار کرد که دیوان شعر شعراى بزرگ و نامدار از قریحه عالى آنها حکایت مى کند؟ و دائماً آنها را مى ستاید؟

آیا مى توان منکر شد که ساختمان هاى عظیم و کارخانه هاى بزرگ و مغزهاى پیچیده الکترونیک و امثال آنها، با زبان بى زبانى از سازنده و مخترع و مبتکر خود سخن مى گویند، و هریک در حدّ خود از آنها ستایش مى کنند؟

بنابراین باید قبول کرد که عالم شگرف هستى با آن نظام عجیبش، با آن همه رازها و اسرار، با آن عظمت خیره کننده اش و با آن ریزه کارى هاى حیرت زا همگى «تسبیح و حمد» خدا مى گویند.

مگر «تسبیح» جز به معنى پاک و منزه شمردن از عیوب مى باشد؟ ساختمان و نظم این عالم هستى مى گوید خالق آن از هرگونه نقص و عیبى مبرا است.

مگر «حمد» چیزى جز بیان صفات کمال مى باشد؟ نظام جهان آفرینش از صفات کمال خدا، از علم بى پایان و قدرت بى انتها و حکمت وسیع و فرا گیر او سخن مى گوید.

این معنى براى تسبیح و حمد عمومى موجودات کاملاً قابل درک است و نیاز به آن ندارد که ما براى همه ذرات عالم هستى درک و شعور قائل شویم چرا که دلیل قاطعى براى آن در دست نیست و آیات گذشته نیز به احتمال زیاد همان زبان حال را بیان مى کند.

ولى در اینجا یک سؤال باقى مى ماند وآن اینکه اگر منظور از تسبیح و حمد، حکایت نظام آفرینش از پاکى و عظمت و قدرت خدا است، و «صفات سلبیه» و «ثبوتیه» او را شرح مى دهد پس چرا قرآن مى گوید شما حمد و تسبیح آنها را نمى فهمید؟ اگر بعضى نفهمند حدّاقل دانشمندان که مى فهمند.

ولى این سؤال دو پاسخ دارد:

نخست اینکه روى سخن با اکثریت مردم نادان و مخصوصاً مشرکان است و دانشمندان با ایمان که در اقلیت قرار دارند از این عموم، مستثنا هستند که هر عامّى استثنائى دارد.

دیگر اینکه آنچه ما از اسرار این عالم مى دانیم در برابر آنچه نمى دانیم همانند قطره اى است در برابر دریا و ذره کاهى است در مقابل یک کوه عظیم، که اگر درست بیندیشیم حتّى نام علم و دانش نمى توان برآن گذاشت.

تا بدانجا رسید دانش من *** که بدانستى که نادانم

بنابراین در واقع ما تسبیح و حمد این موجودات را هرچند دانشمند باشیم نمى شنویم چرا که آنچه را مى شنویم تنها یک کلمه است از یک کتاب بزرگ و روى این حساب مى توان به صورت یک حکم عمومى خطاب به همه جهانیان گفت شما تسبیح و حمد موجودات عالم هستى را که به زبانحال دارند درک نمى کنید، زیرا آنچه درک مى کنید به قدرى ناچیز است که به حساب نمى آید.

3 ـ بعضى از مفسران نیز احتمال داده اند که حمد و تسبیح عمومى موجودات در اینجا ترکیبى از زبان «حال» و «قال» یا به تعبیر دیگر «تسبیح تکوینى» و «تشریعى» باشد، چرا که بسیارى از انسانها و همه فرشتگان از روى درک و شعور حمد و ثناى او مى گویند و همگى ذرات موجودات نیز با زبانحالشان از عظمت و بزرگى خالق بحث مى کنند.

گرچه این دو نوع حمد و تسبیح باهم متفاوت است ولى در قدر جامع یعنى مفهوم وسیع کلمه حمد و تسبیح، مشترک مى باشند.

ولى چنانکه پیدا است تفسیر دوم با آن شرح که بیان کردیم از همه دلچسب تر است.(2)


1 ـ نهج البلاغه کلمات قصار شماره 26.

2 ـ تفسیر نمونه 12/134

25 ـ هدایت و ضلالت از سوى خدا به چه معنا است؟27 ـ آیا خدا در چیزى حلول مى کند؟
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma