از آیات قرآن به خوبى استفاده مى شود که هرگونه شکست و ناکامى نصیب ما شود معلول یکى از دو چیز است: یا در جهاد کوتاهى کرده ایم، و یا اخلاص در کار ما نبوده است، و اگر این دو باهم جمع شود بنا به وعده مؤکد الهى، پیروزى و هدایت حتمى است.
و اگر درست بیندیشیم مى توانیم سرچشمه مشکلات و مصائب جوامع اسلامى را در همین امر پیدا کنیم.
چرا مسلمانان پیشرو دیروز، امروز عقب مانده اند؟
چرا دست نیاز در همه چیز حتى در فرهنگ و قوانین خویش به سوى بیگانگان دراز مى کنند؟
چرا براى حفظ خود در برابر طوفانهاى سیاسى و هجومهاى نظامى باید به دیگران تکیه کنند؟
چرا یک روز دیگران، ریزه خوار خوان نعمت علم و فرهنگ آنها بودند اما امروز باید بر سر سفره دیگران بنشینند؟
و بالاخره چرا در چنگال دیگران اسیرند و سرزمینهاى آنها در اشغال متجاوزان؟!
تمام این «چراها» یک پاسخ دارد و آن اینکه یا جهاد را فراموش کرده اند و یا نیتها آلوده شده است.
آرى جهاد در صحنه هاى علمى و فرهنگى و سیاسى و اقتصادى و نظامى به دست فراموشى سپرده شده، حب نفس و عشق به دنیا و راحت طلبى و کوته نگرى و اغراض شخصى بر آنها چیزه شده، تا آنجا که کشتگانشان به دست خودشان بیش از کشتگانى است که دشمن از آنها قربانى مى گیرد!
خود باختگى گروهى غربزده و شر قزده، خود فروختگى جمعى از زمامداران و سران، و یأس و انزواى دانشمندان و متفکران، هم جهاد را از آنها گرفته، و هم اخلاص را.
هرگاه مختصر اخلاصى در صفوف ما پیدا مى شود و مجاهدان ما تکانى به خود مى دهند پیروزیها پشت سر یکدیگر فرا مى رسد.
زنجیرهاى اسارت گسسته مى شود.
یأسها تبدیل به امید و ناکامیها مبدل به کامیابى، ذلت به عزت و سربلندى، پراکندگى و نفاق به وحدت و انسجام تبدیل مى گردد، و چه عظیم و الهام بخش است قرآن که در یک جمله کوتاه هم درد و هم درمان را بیان کرده!
آرى آنها که در راه خدا جهاد مى کنند مشمول هدایت الهى هستند و بدیهى است که با هدایت او گمراهى و شکست مفهومى ندارد.
به هرحال هرکس این حقیقت قرآنى را به روشنى در تلاشها و کوششهایش لمس مى کند که وقتى براى خدا و در راه او به تلاش و پیکار برمى خیزد درها به روى او گشوده مى شود، و مشکلات آسان و سختیها قابل تحمل مى گردد.(1)
1 ـ تفسیر نمونه 16/350