91 ـ اجل مسمّى (حتمى) و معلّق (غیر حتمى) یعنى چه؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
180 پرسش و پاسخ
90 ـ روح چیست؟ و اصالت آن چگونه قابل اثبات است؟92 ـ تجسّم اعمال از نظر علم روز چگونه است؟

بدون شک انسان داراى دو گونه سرآمد و اجل است:

سرآمد و اجل حتمى که پایان استعداد جسم انسان براى بقاء است، و با فرا رسیدن آن هر چیز به فرمان الهى پایان مى گیرد.

سرآمد و اجل معلق که با دگرگونى شرائط دگرگون مى شود، فى المثل انسانى دست به انتحار و خود کشى مى زند در حالى که اگر این گناه کبیره را انجام نمى داد سالها زنده مى ماند، و یا بر اثر روى آوردن به مشروبات الکلى و مواد مخدر و شهوترانى بى حد و حساب توانائى جسمى خود را در مدت کوتاهى از دست مى دهد، در حالى که اگر این امور نبود سالیان بسیارى مى توانست عمر کند.

اینها امورى است که براى همه قابل درک و تجربه است، واحدى نمى تواند آن را انکار کند.

در زمینه حوادث ناخواسته نیز امورى وجود دارد که مربوط به اجل معلق است که آن نیز قابل انکار نمى باشد.

بنابراین اگر در روایات فراوانى آمده است که انفاق در راه خدا یا صله رحم عمر را طولانى و بلاها را برطرف مى سازد در حقیقت ناظر به همین عوامل است.

و هر گاه ما این دو نوع اجل و سرآمد عمر را از هم تفکیک نکنیم درک بسیارى از مسائل در رابطه با «قضا و قدر» و «تأثیر جهاد و تلاش و کوشش در زندگى انسانها» لاینحل خواهد ماند.

این بحث را ضمن یک مثال ساده مى توان روشن ساخت، و آن اینکه : انسان یک دستگاه اتومبیل نو تهیه مى کند که طبق پیش بینى هاى مختلفى که در ساختمان آن به کار رفته مى تواند مثلا بیست سال عمر کند، اما مشروط به اینکه به آن دقیقاً برسند، و مراقبتهاى لازم را به عمل آورند، در این صورت اجل حتمى این اتومبیل همان بیست سال است که از آن فراتر نمى رود.

ولى اگر مراقبتهاى لازم انجام نشود و آن را به دست افراد ناآگاه و لاابالى بسپارند و بیش از قدرت و ظرفیت از آن کار بکشند، و در جاده هاى پرسنگلاخ همه روزه آن را به کار گیرند ممکن است عمر بیست ساله آن به نصف یا به عشر تنزل پیدا کند این همان «اجل معلق» آن است.

و ما تعجب مى کنیم چگونه بعضى از مفسران معروف به مسأله روشنى مانند این مسأله توجه نکرده اند.(1)

توضیح اینکه: بسیارى از موجودات از نظر ساختمان طبیعى و ذاتى استعداد و قابلیت بقاء براى مدتى طولانى دارند، ولى در اثناء این مدت ممکن است موانعى ایجاد شود که آنها را از رسیدن به حداکثر عمر طبیعى باز دارد، مثلاً یک چراغ نفت سوز با توجه به مخزن نفت آن، ممکن است مثلاً بیست ساعت استعداد روشنائى داشته باشد، اما وزش یک باد شدید و ریزش باران و یا عدم مراقبت از آن سبب مى شود که عمر آن کوتاه گردد.

در اینجا اگر چراغ با هیچ مانعى برخورد نکند و تا آخرین قطره نفت آن بسوزد سپس خاموش شود به اجل حتمى خود رسیده است و اگر موانعى قبل از آن باعث خاموشى چراغ گردد مدت عمر آن را «اجل غیر حتمى» مى گوئیم.

در مورد یک انسان نیز چنین است اگر تمام شرائط براى بقاى او جمع گردد و موانع برطرف شود ساختمان و استعداد او ایجاب مى کند که مدتى طولانى هر چند این مدت بالاخره پایان و حدى دارد ـ عمر کند، اما ممکن است بر اثر سوء تغذیه یا مبتلا شدن به اعتیادات مختلف و یا دست زدن به خودکشى یا ارتکاب گناهان خیلى زودتر از آن مدت بمیرد، مرگ را در صورت اول اجل حتمى و در صورت دوم اجل غیر حتمى مى نامند.

و به تعبیر دیگر اجل حتمى در صورتى است که ما به مجموع علل تامه بنگریم و اجل غیر حتمى در صورتى است که تنها مقتضیات را در نظر بگیریم.

با توجه به این دو نوع «اجل» بسیارى از مطالب روشن مى شود، از جمله اینکه در روایات مى خوانیم صله رحم عمر را زیاد و یا قطع رحم عمر را کم مى کند (منظور از عمر و اجل در این موارد اجل غیر حتمى است).

و یا اینکه در آیه اى مى خوانیم فاذا جاء اجلهم لایستأخرون ساعة و لایستقدمون: «هنگامى که اجل آنها فرا رسد نه ساعتى به عقب مى افتد و نه جلو»(2)

در اینجا منظور از اجل همان مرگ حتمى است.

بنابراین آیه مزبور تنها مربوط به موردى است که انسان به عمر نهائى خود رسیده است، و اما مرگهاى پیش رس را به هیچ وجه شامل نمى شود.

و در هر صورت باید توجه داشت که هر دو اجل از ناحیه خدا تعیین مى شود یکى بطور مطلق و دیگرى به عنوان مشروط و یا معلق، درست مثل اینکه مى گوئیم: این چراغ بعد از بیست ساعت بدون هیچ قید و شرط خاموش مى شود و نیز مى گوئیم اگر طوفانى بوزد بعد از دو ساعت خاموش خواهد شد، در مورد انسان و اقوام و ملتها نیز چنین است مى گوئیم خداوند اراده کرده است که فلان شخص یا ملت پس از فلان مقدار عمر بطور قطع از میان برود و نیز مى گوئیم اگر ظلم و ستم و نفاق و تفرقه و سهل انگارى و تنبلى را پیشه کنند در یک سوم آن مدت از بین خواهند رفت، هر دو اجل از ناحیه خدا است یکى مطلق و دیگرى مشروط.

از امام صادق (علیه السلام)در ذیل آیه فوق چنین نقل شده که فرمود: هما اجلان اجل محتوم و اجل موقوف: «این اشاره به دو نوع اجل است، اجل حتمى و اجل مشروط» و در احادیث دیگرى که در این زمینه وارد شده تصریح گردیده است که اجل غیر حتمى (مشروط) قابل تقدیم و تأخیر است و اجل حتمى قابل تغییر نیست (نورالثقلین جلد اول صفحه 504).(3)


1 ـ تفسیر نمونه 18/209

2 ـ اعراف آیه 34.

3 ـ تفسیر نمونه 5/149

90 ـ روح چیست؟ و اصالت آن چگونه قابل اثبات است؟92 ـ تجسّم اعمال از نظر علم روز چگونه است؟
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma