158 ـ آیا قصاص بر خلاف عقل و عواطف انسانى است؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
180 پرسش و پاسخ
157 ـ آیا فال نیک و بد واقعیت دارد؟159 ـ آیا مجازات قطع دست خشونت آمیز است؟

گروهى که بدون تأمل، بعضى از مسائل جزائى اسلام را مورد انتقاد قرار داده اند به خصوص درباره مسأله قصاص سروصدا راه انداخته مى گویند:

1 ـ جنایتى که قاتل مرتکب شده بیش از این نیست که انسانى را از بین برده است، ولى شما به هنگام قصاص همین عمل را تکرار مى کنید!.

2 ـ قصاص جز انتقامجوئى و قساوت نیست، این صفت ناپسند را باید با تربیت صحیح از میان مردم برداشت، در حالى که طرفداران قصاص هر روز به این صفت ناپسند انتقامجوئى روح تازه اى مى دمند!

3 ـ آدمکشى گناهى نیست که از اشخاص عادى یا سالم سرزند، حتماً قاتل از نظر روانى مبتلا به بیمارى است، و باید معالجه شود، و قصاص دواى چنین بیمارانى نمى تواند باشد.

4 ـ مسائلى که مربوط به نظام اجتماعى است باید دوش به دوش اجتماع رشد کند، بنابراین قانونى که در هزار و چهارصد سال پیش از این پیاده مى شده نباید در اجتماع امروز عملى شود!

5 ـ آیا بهتر نیست به جاى قصاص، قاتلان را زندانى کنیم و با کار اجبارى از وجود آنها به نفع اجتماع استفاده نمائیم با این عمل هم اجتماع از شر آنان محفوظ مى ماند، و هم از وجود آنها حتى المقدور استفاده مى شود.

اینها خلاصه اعتراضاتى است که پیرامون مسأله قصاص مطرح مى شود.

دقت در آیات قصاص در قرآن مجید جواب این اشکالات را روشن مى سازد (ولکم فى القصاص حیاة یا اولى الالباب).

زیرا از بین بردن افراد مزاحم و خطرناک گاه بهترین وسیله براى رشد و تکامل اجتماع است، و چون در اینگونه موارد مسأله قصاص ضامن حیات و ادامه بقا مى باشد شاید از این رو قصاص به عنوان غریزه در نهاد انسان گذارده شده است.

نظام طب، کشاورزى، دامدارى همه و همه روى این اصل عقلى (حذف موجود خطرناک و مزاحم) بنا شده زیرا مى بینیم به خاطر حفظ بدن، عضو فاسد را قطع مى کنند، و یا به خاطر نمو گیاه شاخه هاى مضر و مزاحم را مى برند، کسانى که کشتن قاتل را فقدان فرد دیگرى مى دانند تنها دید انفرادى دارند، اگر صلاح اجتماع را در نظر بگیرند و بدانند اجراى قصاص چه نقشى در حفاظت و تربیت سایر افراد دارد در گفتار خود تجدید نظر مى کنند، از بین بردن این افراد خونریز در اجتماع همانند قطع کردن و از بین بردن عضو و شاخه مزاحم و مضر است که به حکم عقل باید آن را قطع کرد، و ناگفته پیدا است که تاکنون هیچکس به قطع شاخه ها و عضوهاى فاسد و مضر اعتراض نکرده است، این در مورد ایراد اول.

در مورد ایراد دوم باید توجه داشت که اصولا تشریع قصاص هیچگونه ارتباطى با مسأله انتقامجوئى ندارد، زیرا انتقام به معنى فرونشاندن آتش غضب به خاطر یک مسأله شخصى است، در حالى که قصاص به منظور پیشگیرى از تکرار ظلم و ستم بر اجتماع است و هدف آن عدالتخواهى و حمایت از سایر افراد بى گناه مى باشد.

در مورد ایراد سوم که قاتل حتماً مبتلا به مرض روانى است و از اشخاص عادى ممکن نیست چنین جنایتى سر بزند، باید گفت: در بعضى موارد این سخن صحیح است و اسلام هم در چنین صورتهائى براى قاتل دیوانه یا مثل آن حکم قصاص نیاورده است، اما نمى توان مریض بودن قاتل را به عنوان یک قانون و راه عذر عرضه داشت، زیرا فسادى که این طرح به بار مى آورد و جرأتیکه به جنایتکاران اجتماع مى دهد براى هیچکس قابل تردید نیست، و اگر استدلال در مورد قاتل صحیح باشد در مورد تمام متجاوزان و کسانى که به حقوق دیگران تعدى مى کنند نیز باید صحیح باشد، زیرا آدمى که داراى سلامت کامل عقل است هرگز بدیگران تجاوز نمى کند، و به این ترتیب تمام قوانین جزائى را باید از میان برداشت، و همه متعدیان و متجاوزان را به جاى زندان و مجازات به بیمارستانهاى روانى روانه کرد.

اما اینکه: رشد اجتماع قانون قصاص را نمى پذیرد و قصاص تنها در اجتماعات قدیم نقشى داشته اما الان قصاص را حکمى خلاف وجدان مى دانند که باید حذف شود پاسخ آن یک جمله است و آن اینکه:

ادعاى مزبور در برابر توسعه وحشتناک جنایات در دنیاى امروز و آمار کشتارهاى میدانهاى نبرد و غیر آن ادعاى بى ارزشى است، و به خیالبافى شبیه تر است، و به فرض که چنین دنیائى به وجود آمد، اسلام هم قانون عفو را در کنار قصاص گذارده و هرگز قصاص را راه منحصر معرفى نکرده است، مسلماً در چنان محیطى خود مردم ترجیح خواهند داد که قاتل را عفو کنند، اما در دنیاى کنونى که جنایاتش تحت لفافه هاى گوناگون قطعاً از گذشته بیشتر و وحشیانه تر است حذف این قانون جز اینکه دامنه جنایات را گسترش دهد اثرى ندارد.

و در مورد ایراد پنجم باید توجه داشت که هدف از قصاص همانطور که قرآن تصریح مى کند حفظ حیات عمومى اجتماع و پیشگیرى از تکرار قتل و جنایات است، مسلماً زندان نمى تواند اثر قابل توجهى داشته باشد (آنهم زندانهاى کنونى که وضع آن از بسیارى از منازل جنایتکاران بهتر است) و به همین دلیل در کشورهائى که حکم اعدام لغو شده در مدت کوتاهى آمار قتل و جنایت فزونى گرفته، به خصوص اگر حکم زندانى افراد ـ طبق معمول ـ در معرض بخشودگى باشد که در اینصورت جنایتکاران با فکرى آسوده تر و خیالى راحت تر دست به جنایت مى زنند.(1)

 


1 ـ تفسیر نمونه 1/607

157 ـ آیا فال نیک و بد واقعیت دارد؟159 ـ آیا مجازات قطع دست خشونت آمیز است؟
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma