137 ـ هدف از آفرینش انسان چیست؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
180 پرسش و پاسخ
136 ـ فلسفه تحریم ازدواج با محارم چیست؟138چرا خدا از آغاز انسان را کامل نیافرید؟

کمتر کسى است که این سؤال را از خود یا از دیگران نکرده باشد که هدف از آفرینش ما چه بوده؟ همواره گروهى متولد مى شوند، گروهى از جهان مى روند و براى همیشه خاموش مى شوند، مقصود از این آمد و رفتها چیست؟

به راستى اگر ما انسانها روى این کره خاکى زندگى نمى کردیم کجاى عالم خراب مى شد؟ و چه مشکلى به وجود مى آمد؟ آیا ما باید بدانیم چرا آمدیم و چرا مى رویم؟ و اگر بخواهیم از این معنى آگاه شویم آیا قدرت داریم؟ و به دنبال این سؤال، انبوهى از سؤالات دیگر فکر انسان را احاطه مى کند.

این سؤال هرگاه از ناحیه مادیین مطرح شود ظاهراً هیچ پاسخى براى آن وجود ندارد، چرا که ماده و طبیعت اصلا عقل و شعورى ندارند که هدفى داشته باشد، به همین دلیل آنها خود را از این نظر آسوده کرده و معتقد به پوچى آفرینش و بى هدفى خلقتند! و چه زجرآور است که انسان براى جزئیات زندگى خود اعم از تحصیل و کسب و کار، و درمان و بهداشت و ورزش، هدفهاى دقیق و برنامه هاى منظمى در نظر گیرد، ولى مجموعه زندگى را پوچ و بى هدف بداند؟!

لذا جاى تعجب نیست که گروهى از آنان هنگامى که در این مسائل مى اندیشند از این زندگى پوچ و بى هدف، سیر مى شوند و دست به انتحار مى زنند.

اما این سؤال را هنگامى که یک خدا پرست از خود مى کند هرگز با بن ـ بست روبرو نمى شود زیرا از یکسو مى داند خالق این جهان حکیم است، حتماً آفرینش او حکمتى داشته، هر چند ما از آن بیخبر باشیم، و از سوى دیگر هنگامى که به جزء جزء اعضاء خود مى نگرد براى هر یک هدف و فلسفه اى مى یابد، نه تنها براى اعضائى همچون قلب و مغز و عروق و اعصاب، بلکه اعضائى همانند ناخنها، مژه ها، خطوط سرانگشتان، گودى کف دستها و پاها هرکدام فلسفه اى دارد که امروز همگى شناخته شده است.

چقدر ساده اندیشى است که ما براى همه اینها هدف قائل باشیم، ولى مجموع را بى هدف بدانیم!

این چه قضاوت ساده لوحانه اى است که ما براى هر یک از بناهاى یک شهر فلسفه اى قائل شویم، اما براى تمام آن هیچ؟!

آیا ممکن است مهندسى بناى عظیمى بسازد اطاقها، سالن ها، درها، دریچه ها، حوضها و باغچه ها و دکورها هر کدام روى حساب و براى منظورى ساخته شده باشد، ولى مجموعه آن بناى عظیم هیچ هدفى را تعقیب نکند؟

اینها است که به یک انسان خداپرست و مؤمن اطمینان مى دهد که آفرینش او هدفى بس عظیم داشته، که باید بکوشد و با نیروى عقل و علم آنرا بیابد.

عجیب است که این طرفداران پوچى خلقت در هر رشته اى از علوم طبیعى وارد مى شوند براى تفسیر پدیده هاى مختلف دنبال هدفى مى گردند، و تا هدف را نیابند آرام نمى نشینند، حتى حاضر نیستند وجود یک غده طبیعى کوچک را در گوشه اى از بدن بیکار بدانند، و براى پیدا کردن فلسفه وجودیش ممکن است سالها مطالعه و آزمایش کنند، اما وقتى به اصل آفرینش انسان مى رسند با صراحت مى گویند هیچ هدفى ندارد!

چه تناقض شگفت آورى؟!

به هرحال، ایمان به حکمت خداوند از یکسو، و توجه به فلسفه هاى اجزاى وجود انسان از سوى دیگر، ما را مؤمن مى سازد که هدفى بزرگ از آفرینش انسان بوده است.

اکنون باید به دنبال این هدف بگردیم و تا آنجا که در توان داریم آنرا مشخص سازیم و در مسیرش گام برداریم.

توجه به یک نکته اساسى مى تواند چراغها و نور افکنهائى بسازد که این مسیر تاریک را براى ما روشن کند.

ما همیشه در کارهاى خود هدفى داریم که این هدف معمولاً دفع کمبودها و نیازهاى ما است، حتى اگر به دیگرى خدمت مى کنیم یا دست گرفتارى را مى گیریم و از گرفتارى نجات مى بخشیم، و یا حتى ایثار و فداکارى مى کنیم، آنها نیز نوعى کمبود معنوى ما را برطرف مى سازد، و نیازهاى مقدسى از ما را برآورده مى کند.

و چون در مورد صفات و افعال خدا غالباً گرفتار مقایسه با خویش مى شویم گاه ممکن است این تصور به وجود آید که خداوند چه کمبودى داشت که با خلقت ما مرتفع مى شد؟! و یا اگر در آیات قرآن مى خوانیم هدف آفرینش انسان، عبادت است مى گوئیم او چه نیازى به عبادت ما دارد؟

در حالى که این طرز تفکرها ناشى از همان مقایسه صفات خالق و مخلوق و واجب و ممکن است.

ما به حکم اینکه وجودمان محدود است، براى رفع کمبودهایمان تلاش مى کنیم، و اعمالمان همه در این مسیر است، ولى درباره یک وجود نامحدود این معنى امکان پذیر نیست، باید هدف افعال او را در غیر وجود او جستجو کنیم.

او چشمه اى است فیاض و مبدئى است نعمت آفرین که موجودات را در کنف حمایت خود مى گیرد، و آنها را پرورش داده، از نقص به کمال مى برد، و این است هدف واقعى عبودیت و بندگى ما، و این است فلسفه عبادات و نیایشهاى ما که همگى کلاسهاى تربیت براى تکامل ما است.

به این ترتیب نتیجه مى گیریم که هدف آفرینش ما پیشرفت و تکامل هستى ما است.

اساساً اصل آفرینش، یک گام تکاملى عظیم است، یعنى چیزى را از عدم به وجود آوردن و از نیست هست کردن، و از صفر به مرحله عدد رساندن.

وبعد از این گام تکاملى عظیم، مراحل دیگر تکامل شروع مى شود، و تمام برنامه هاى دینى و الهى در همین مسیر است.(1)

 


1 ـ تفسیر نمونه 22/389

136 ـ فلسفه تحریم ازدواج با محارم چیست؟138چرا خدا از آغاز انسان را کامل نیافرید؟
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma