33 ـ آیا تفاوتهاى طبیعى در انسانها با عدالت سازگار است؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
180 پرسش و پاسخ
32 ـ چرا هنگام دعا دست به سوى آسمان برمى داریم؟34 ـ آیا ایجاد تفاوت ازنظر روزى درمیان مردم باعدالت سازگاراست؟

در آیه 32 از سوره نساء مى خوانیم «ولا تتمنّوا ما فضّل الله بعضکم على بعض...» (برتریهایى که خداوند نسبت به بعضى از شما بر بعضى دیگر قرار داده آرزو نکنید...) با توجه به آیه شریفه بسیارى از خود مى پرسند چرا بعضى از افراد استعدادشان بیشتر و بعضى کمتر، بعضى زیبا و بعضى دیگر از زیبائى، کم بهره اند، بعضى از نظر جسمى فوق العاده نیرومند و بعضى معمولى هستند، آیا این «تفاوتهاى طبیعى» با اصل عدالت پروردگار سازگار است؟

در پاسخ باید به چند نکته توجه داشت:

1 ـ قسمتى از تفاوت هاى جسمى و روحى مردم با یکدیگر، معلول اختلافات طبقاتى و مظالم اجتماعى و یا سهل انگارى هاى فردى است که هیچ گونه ارتباطى به دستگاه آفرینش ندارد، مثلاً بسیارى از فرزندان ثروتمندان از فرزندان مردم فقیر، هم از نظر جسمى قوى تر و زیباتر و هم از نظر استعداد پیشرفته ترند، به دلیل اینکه آنها از تغذیه و بهداشت کافى بهره مندند در حالى که اینها در محرومیت قرار دارند، و یا افرادى هستند که بر اثر تنبلى و سهل انگارى نیروهاى جسمى و روحى خود را از دست مى دهند. این گونه اختلافها را باید «اختلافهاى ساختگى و بى دلیل» دانست که با از بین رفتن نظام طبقاتى و تعمیم عدالت اجتماعى از میان خواهد رفت، و هیچگاه اسلام و قرآن بر این گونه تفاوت ها صحّه نگذاشته است.

2 ـ قسمتى دیگر از این تفاوتها، طبیعى و لازمه آفرینش انسان است یعنى یک جامعه اگر هم از عدالت اجتماعى کامل برخوردار باشد تمام افرادش همانند مصنوعات یک کارخانه، یک شکل و یک جور نخواهند بود و طبعاً باهم تفاوت هائى خواهند داشت، ولى باید دانست که معمولاً مواهب الهى واستعدادهاى جسمى و روحى انسانها آنچنان تقسیم شده که هر کسى قسمتى از آن را دارد، یعنى کمتر کسى پیدا مى شود که این مواهب را یکجا داشته باشد، یکى از نیروى بدنى کافى برخوردار است، و دیگرى استعداد ریاضى خوبى دارد، یکى ذوق شعر، و دیگرى عشق به تجارت، و بعضى هوش سرشارى براى کشاورزى، و بعضى، از استعدادهاى ویژه دیگرى برخوردارند، مهم این است که جامعه یا خود اشخاص، استعدادها را کشف کنند، و آنها را در محیط سالمى پرورش دهند، تا هر انسانى بتواند نقطه قوت خویش را آشکار سازد و از آن بهره بردارى کند.

3 ـ این موضوع را نیز باید یادآورى کرد که یک جامعه همانند یک پیکر انسان، نیاز به بافت ها و عضلات و سلولهاى گوناگون دارد، یعنى همانطور که اگر یک بدن، تمام از سلولهاى ظریف همانند سلولهاى چشم و مغز ساخته شده باشد دوام ندارد، و یا اگر تمام سلولهاى آن خشن و غیر قابل انعطاف همانند سلولهاى استخوانى باشند کارائى کافى براى وظائف مختلف نخواهد داشت، بلکه باید از سلولهاى گوناگونى که یکى وظیفه تفکر و دیگرى مشاهده و دیگرى شنیدن و دیگرى سخن گفتن را عهده دار شوند تشکیل شده باشد، همچنین براى به وجود آمدن یک «جامعه کامل» نیاز به استعدادها و ذوق ها و ساختمان هاى مختلف بدنى و فکرى است، اما نه به این معنى که بعضى از اعضاء پیکر اجتماع در محرومیت به سر برند و یا خدمات آنها کوچک شمرده شود و یا تحقیر گردند، همانطور که سلولهاى بدن با تمام تفاوتى که دارند همگى از غذا و هوا و سایر نیازمندى ها به مقدار لازم بهره مى گیرند.

و به عبارت دیگر تفاوت ساختمان روحى و جسمى در آن قسمتهائى که طبیعى است (نه ظالمانه و تحمیلى) مقتضاى «حکمت» پروردگار است و عدالت هیچگاه نمى تواند از حکمت جدا باشد، فى المثل اگر تمام سلولهاى بدن انسان یکنواخت آفریده مى شد، دور از حکمت بود، و عدالت به معنى قرار دادن هر چیز در محل مناسب خود نیز در آن وجود نداشت، همچنین اگر یک روز تمام مردم جامعه مثل هم فکر کنند و استعداد همانندى داشته باشند در همان یک روز وضع جامعه به کلى درهم مى ریزد.(1)

 

 


1 ـ تفسیر نمونه 3/365

32 ـ چرا هنگام دعا دست به سوى آسمان برمى داریم؟34 ـ آیا ایجاد تفاوت ازنظر روزى درمیان مردم باعدالت سازگاراست؟
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma