1ـ سازمان هاى اطلاعاتى

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
اخلاق در قرآن جلد ۳
استثنائات2ـ سازمان هاى بازرسى

هر حکومتى وظیفه دارد کشورش را از شرّ توطئه هاى دشمنان بیرونى و درونى و جاسوسان دشمن حفظ کند. بى شک اگر مدیران جامعه بخواهند در برابر هر پیش آمدى با حسن ظن برخورد کنند به زودى گرفتار عواقب دردناک توطئه هاى منافقان داخلى و دشمنان خارجى خواهند شد، زیرا نقشه هاى آنان بسیار مرموز، و افراد آنها کاملا ظواهر را حفظ مى کنند، و جز با تفتیش و تجسّس دقیق امکان آگاهى بر آن توطئه ها و خنثى کردن آنها وجود ندارد.

در چنین مواردى باید حسن ظن را کنار گذاشت، و با سوء ظن به هر پدیده اى نگریست و براى حفظ اهداف بزرگتر و والاتر یعنى مصالح امت اسلامى به تجسّس پرداخت و در واقع فلسفه تشکیل دستگاههاى اطلاعاتى و ضدّاطلاعاتى دشمن (ضد جاسوسان بیگانه) همین است. و به تعبیر دیگر این استثناء از قانون اهم و مهم سرچشمه مى گیرد، و اى بسا افرادى که مورد سوءظن واقع مى شوند و در اسرار زندگى آنها تفتیش به عمل مى آید، افراد سالم و بى گناهى باشند ولى بدیهى است براى پیدا کردن گنهکاران واقعى و مزدوران دشمن چاره اى جز جستجوى وسیع در تمام مواردى که احتمال آن وجود دارد نمى باشد.

حتّى گاه لازم مى شود، جاسوسانى در لباس مختلف به میان دشمنان بفرستند یا در مؤسّسات مهم داخلى افرادى در قالب کارمند و کارگر و نظافتچى و مانند آن مبعوث کنند تا اگر بذر فتنه اى پاشیده شده و توطئه اى در حال شکل گرفتن است، پیش از آن که آتش آن زبانه کشد و مصالح امت را در کام خود فرو برد، در نطفه خفه و خاموش کنند.

البتّه مفهوم این سخن این نیست که این امر بهانه اى شود براى دخالت در زندگى خصوصى همه افراد و افشاى اسرارى که هیچ گونه ارتباطى با مصالح امت ندارد، هر چند متأسفانه از این اصل عقلایى همیشه سوء استفاده هایى شده است، با توجه به این که این یک حکم استثنایى است باید دقیقاً در مواردى که فلسفه آن وجود دارد دنبال شود و حتى یک قدم فراتر از آن رفتن جایز نیست.

در آیات قرآن و تاریخ زندگى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و روایات اسلامى اشارات روشنى به این مسأله دیده مى شود.

در آیه 47 توبه قرآن تصریح مى کند که در میان شما جاسوسان دشمن وجود دارند (وَ فیکُمْ سَمّاعُونَ لَهُمْ)، یعنى باید مراقب آنها باشید.

داستان تفتیش زنى که اخبار مدینه را در آستانه جریان فتح مکه براى ابوسفیان مى برد، به وسیله على(علیه السلام) از طریق تهدید او با شمشیر تا آنجا که مجبور شد نامه منافقان را که در لابلاى گیسوى خود پنهان کرده بود بیرون بیاورد و تحویل دهد(1) و ماجراى استخبار حذیفه در جنگ احزاب از وضع دشمن و نفوذ در قلب لشکر آنها و آوردن اخبار آنها براى رسول اللّه در تاریخ اسلام معروف است.(2)

از آیات قرآن مجید استفاده مى شود که این مسأله در عصر انبیاى گذشته نیز وجود داشته است و گاه به صورت اعجازآمیز حتى از پرندگان براى آگاهى از اوضاع مناطق دور دست مانند آنچه در داستان سلیمان و هدهد آمده استفاده مى کردند.

در حدیثى از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) مى خوانیم: «کانَ رَسُولُ اللّهُ(صلى الله علیه وآله) اِذا بَعَثَ جَیْشَاً فَاتَّهَمَ اَمیراً ـ یا فَاَتَّهم امیراً ـ بَعَثَ مَعَهُمُ مِنْ ثِقاتِهِ مَنْ یَتَجَسَّسُ لَهُ خَبَرهُ; پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) هنگامى که لشکرى را مى فرستاد و امیرى بر آنها مى گماشت (که ممکن بود گاهى مورد اتّهام واقع شود) همراه او یکى از افراد مورد اعتماد را مى فرستاد تا اخبار او را جستجو کرده و به رسول اللّه گزارش دهد».(3)

در نهج البلاغه در نامه 33 نهج البلاغه مى خوانیم که امام امیرمؤمنان(علیه السلام) به قُشَمِ بنِ عباس فرماندار مکه چنین مى نویسد: «اَمّا بَعْدُ فَاِنَّ عَینى بِالْمَغْرِبَ کَتَبَ اِلَىَّ یُعْلِمُنى اِنَّهَ وُجِّهَ اِلَى الْمُوسِمَ اُناسٌ مِنْ اهلِ الشّامِ، اَلْعَمْىِ الْقُلُوبِ ... اَلَّذِینَ یَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالباطِلِ وَ یُطیعُونَ الَْمخْلُوقَ فِى مَعْصِیَةِ الخالِقِ...فَاَقِمْ عَلى ما فِى یَدَیْکَ قِیامَ الْحازِمِ الصَّلِیب; اما بعد مأمور اطلاعات من در مغرب (شام) برایم نوشته و مرا آگاه ساخته که گروهى از مردم شام به سوى حج گسیل داده شده اند، گروهى کوردل...که حق را با باطل مى آمیزند، و از مخلوق در طریق نافرمانى خالق اطاعت مى کنند...بنابراین مراقب منطقه خویش باش مراقبت شخصى دوراندیش و نیرومند».

در حدیث دیگرى از انس بن مالک نقل شده است که پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) دیده شود بَسْبُسه(4) (شخصى از یارانش) را به عنوان مأمور اطلاعاتى فرستاد تا خبرهایى از قافله ابوسفیان براى او بیاورد.(5)

در نامه مالک اشتر نیز اشاره روشنى به این مطلب دیده مى شود که امیرمؤمنان على(علیه السلام) به او دستور مى دهد که مأموران اطلاعاتى خود را براى بررسى حال کارمندان و کارکنان مخفیانه بفرستد به گونه اى که آنان احساس کنند که دائماً چشم هایى از نقطه نامعلوم مراقب کار آنها است مى فرماید: «ثُمَّ تَفَقَّدْ اَعْمالَهُمْ وَابْعَثِ الْعُیُونَ مِنْ اَهْلِ الصِّدْقِ وَالْوَفاءِ عَلَیْهِمُ، فَاِنَّ تَعاهُدَکَ فِى السِّرِّ لاُِمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمُ َعَلى اِسْتِعْمالِ الاَْمانَةِ وَالرِّفْقِ بِالرَّعِیّةِ; با فرستادن مأموران مخفى از افراد راستگو و باوفا، اعمال کارمندان و کارکنانت را زیر نظر بگیر، زیرا جستجوى مداوم پنهانى نسبت به کارهاى آنها سبب مى شود که به امانت دارى و مدارا کردن نسبت به زیردستان تعقیب شود».(6)

در حدیث معروف امام حسین(علیه السلام) در مورد ماندن محمد حنفیه برادر آن حضرت چنین مى خوانیم: هنگامى که حضرت آماده حرکت از مدینه به مکه و از آنجا به سوى کربلا شد، برادرش محمد(علیه السلام) از آن حضرت خواست تا همراه وى باشد، امام(علیه السلام)فرمود: «اَمّا اَنْتَ فَلا، عَلَیْکَ اَنْ تُقِیمَ بَالْمَدِینَةِ وَ تَکُونُ لِى عَیْناً لا تَخْفَ عَنّى شَیْئاً مِنْ اُمَورِهِمْ; اما تو همراه من نیا، در مدینه بمان و چشم من در آنجا باش تا چیزى از اخبار آنها (دشمنان) بر من مخفى نماند».(7)


1. براى توضیح بیشتر به جلد 10 پیام قرآن، صفحه 403 به بعد مراجعه فرمائید.

2. براى توضیح بیشتر به جلد 10 پیام قرآن، صفحه 403 به بعد مراجعه فرمائید.

3. وسائل الشیعه، جلد 11، صفحه 44، حدیث 4.

4. در بعضى از کتب بَسْبَسْ نقل شده، او بسبس بن عمرو است. (سیره ابن هشام، جلد 2، صفحه 265).

5. سنن ابى داود، حدیث 2618.

6. نهج البلاغه، نامه 53.

7. حیاة الحسین، جلد 2، صفحه 263.

استثنائات2ـ سازمان هاى بازرسى
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma