اقسام مراء و جدال

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
اخلاق در قرآن جلد ۳
انگیزه هاى جدال و مراءطرق درمان این رذیله اخلاقى

جدال و مراء را عمدتاً مى توان به دو بخش تقسیم کرد، جدال و مراء مثبت یعنى بحث هاى منطقى و گفتگو براى تبیین مسایل و توضیح حقایق و آگاهى از نقطه نظرهاى یکدیگر و رسیدن به واقعیات از این طریق.

و مراء و جدال منفى یعنى بحث هاى پرخاشگرانه و ستیزه جویانه اى که هدف صحیحى را دنبال نمى کند، و در مسیر روشن شدن حقایق نیست بلکه هدف از آن اعمال خصومت یا تعصب و لجاج و برترى جویى و خودنمایى و اظهار فضل در برابر دیگران است.

این تقسیم بندى در آیات قرآن نیز منعکس است آنجا که مى فرماید: «و لا تُجادِلُوا اَهْلَ الْکِتابِ اِلاّ بِالَّتى هِىَ اَحْسَنُ; با اهل کتاب (یهود و انصارى) جز به طریقى که نیکوتر است مجادله نکنید». (عنکبوت ـ 48).

و در جاى دیگر مى فرماید: «وَ جادِلْهُمْ بِالَّتى هِىَ اَحْسَنُ; و با روشى نیکوتر با آنها مجادله و مناظره کن». (نحل ـ 125).

و در جاى دیگر در نکوهش جمعى از کافران مى فرماید: «یُجادِلُونَکَ فِى الْحَقِ بَعْدَما تَبَیَّنَ; با این که حق براى آنها روشن شده باز با تو مجادله مى کنند». (انفال ـ 6).

و در مورد مراء مثبت در داستان «اصحاب کهف» و تعداد آنها مى فرماید: «فَلا تُمارِ فیهِمْ اِلاّ مِراءً ظاهِراً; پس درباره تعداد آنها جز مبارزه منطقى توأم با استدلال نداشته باش». (کهف ـ 22).

و در مورد مراء منفى مى فرماید: «اَلا اِنَّ الَّذِینَ یُمارُونَ فِى السّاعَةِ لَفى ضَلال بَعید; آگاه باشید آنها که در قیامت تردید مى کنند و با لجاج و عناد به محاجّه مى پردازند در گمراهى عمیقى هستند». (شورى ـ 18).

و تقسیمات دیگرى نیز بر حسب افرادى که در طرف مقابل قرار دارند و مسایلى که در آن جدال و مراء مى شود دارند.

از جمله طرف مناظره انسان باید انسان فهمیده و عاقلى باشد که بتوان از طریق مناظره منطقى بر علوم او دست یافت، همان گونه که در وصیت امیرمؤمنان على(علیه السلام)آمده است: «دَعِ الْمُماراتِ وَ مُجاراتِ مَنْ لا عَقْلَ لَهُ وَ لا عِلْمَ; گفتگو و مناظره را با کسى که نه عقل دارد و نه علم رها کن».(1)

و شخص مناظره کننده باید انسان آگاهى باشد، چرا که اگر افراد ناآگاه به عنوان دفاع از حق به میدان بیایند و بر اثر ضعف معلومات شکست بخورند، آیین حق ضایع مى شود، لذا در حدیثى مى خوانیم که محمد بن عبدالله معروف به طیّار به امام صادق(علیه السلام) عرض کرد: «بَلَغَنى اَنَّکَ کَرِهْتَ مُناظَرَةَ النّاسِ; به من گفته اند که شما از مناظره (شیعیان) با مخالفان کراهت دارید؟ امام فرمود: اَمّا کَلامُ مِثْلِکَ فَلا یَکْرَهُ، مَنْ اَذا طارَ یَحْسُنُ اَنْ یَقَعَ وَ اِنْ وَقَعَ یَحْسُنُ اَنْ یَطیرَ فَمَنْ کانَ هکَذا لا نَکْرَهُهُ; از گفتگوهاى شخصى مانند تو کراهت نداریم کسى که هنگامى که به پرواز در مى آید مى تواند در جاى خود به خوبى بنشیند، و هنگامى که مى نشیند مى تواند به پرواز در آید (با مهارت وارد بحث مى شود و با مهارت از آن خارج مى گردد) ما از گفتگو و مناظره چنین کسى ناراحت نیستیم».(2)انتخاب لقب طیّار براى این صحابى معروف امام صادق(علیه السلام) نیز اشاره به همین معنى است زیرا که در مباحثه و جدل، بسیار قوى و نیرومند بود و با قدرت و مهارت مى توانست از حق دفاع کند.

اینجاست که به تمام کسانى که اطلاع کافى از مسائل دین ندارند، و نمى توانند با قدرت از او دفاع کنند. هشدار مى دهیم که وارد بحث و مناظره با مخالفان نشوند، چرا که شکست مى خورند و شکست آنان موجب سرافکندگى و ضعف مبانى مذهب در نظر دیگران است.

از آنجا که افراط و تفریط غالباً در امور مختلف در میان افراد نادان وجود دارد کسانى هستند که ناآگاهانه راه افراط را مى پویند و مى گویند چون جدال و مراء در اسلام شدیداً تحریم شده اصلا با کسى نباید بحث کرد، هر چند بحثى مستدل و روشنگر و در مسیر حق باشد، سکوت را باید بر هر گونه بحث و استدلال یا به گفته بعضى قیل و قال ترجیح داد.

این هم به یقین یک انحراف بزرگ است چرا که تبیین حقایق جز در سایه منطق و استدلال میسر نیست، و بستن این راه به روى مردم به معنى محروم ساختن گروه عظیمى از وصول به حقایق و واقعیت ها است.

این سخن را با حدیث جالبى پایان مى دهیم.

امام حسن عسکرى از جدش امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند که در محضر مبارک آن امام سخن از جدال در دین شد و این که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و ائمه معصومین(علیهم السلام) از آن نهى کردند، امام صادق(علیه السلام) فرمودند این مسأله به طور کامل نهى نشده است، بلکه نهى از جدال به غیر طریقه صحیح شده است سپس فرمود: آیا نمى شنوید که خداوند مى گوید: «وَ لا تَجادِلُوا اَهْلَ الْکِتابِ اِلاّ بِالَّتى هِىَ اَحْسَنُ»(3) و نیز مى فرماید: «اُدْعُ اِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمُوعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتى هِىَ اَحْسَنُ»(4).

در این دو آیه خداوند دستور داده که جدال به احسن کنند (بحث و گفتگوى منطقى و مستدل با بهترین روشها، آنچه حرام است جدال غیر احسن است، چگونه ممکن است خداوند جدال احسن را تحریم کند در حالى که به پیامبرش دستور مى دهد در برابر یهود و نصارى که مى گفتند بهشت تنها از آن ما است بگوید: «هاتُوا بُرْهانَکُمْ اِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ; اگر راست مى گویید دلیل خود را بیاورید»(5) به این ترتیب صدق و ایمان را با برهان قرین ساخته، و برهان و دلیل همان چیزى است که در جدال به احسن آورده مى شود. و هنگامى که بعضى از آن حضرت پرسیدند جدال به غیر احسن چیست؟ حضرت فرمود: آن است که با کسى که اهل باطل است مجادله کنى، او دلیل نادرستى اقامه کند ولى تو قادر نباشى با منطق صحیح به او پاسخ بگویى و تنها به این قناعت کنى که من گفته تو را قبول ندارم (بدون اقامه دلیل) یا این که آن شخص که اهل باطل است سخن حقى را بگوید که بخواهد از آن براى مقصد نادرست خود کمک بگیرد و تو از ترس نداشتن جواب صحیح سخن حق را انکار کنى. این کار بر شیعیان من حرام است که سبب فتنه و انحراف برادران ضعیف الایمان شوند و اهل باطل از ناتوانى این گونه اشخاص در استدلال گواه و شاهدى بر حقانیت خود دست و پا نمایند.

سپس امام صادق(علیه السلام) نمونه هاى متعددى از استدلالاتى که قرآن در امر معاد در برابر مشرکان داشته، ذکر مى فرماید و آنها را به عنوان مصادیق جدال احسن مى شمرد که باعث اتمام حجت بر کفار و ازاله شبهات آنها مى شده است.(6)


1. بحارالانوار، جلد 2، صفحه 129، حدیث 14.

2.بحارالانوار، جلد 2، صفحه 136، حدیث 39.

3. عنکبوت،آیه 46.

4. نحل، آیه 125.

5. بقره، آیه 111.

6. بحارالانوار، جلد 2، صفحه 125، حدیث 2 (با تلخیص).

انگیزه هاى جدال و مراءطرق درمان این رذیله اخلاقى
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma