1ـ تأثیر راست گویى در زندگى انسان ها

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
اخلاق در قرآن جلد ۳
صدق و راستى در روایات اسلامىانگیزه هاى صدق

گرچه تأثیر راستى و صدق در زندگى بشر به طور اجمال بر کسى پوشیده نیست، بحث پیرامون آن ـ از یک نظر ـ توضیح واضح است، ولى هنگامى که وارد تفاصیل آن شویم به آثار معجزآسایى برخورد مى کنیم که صدق و راستى در تمام بخش هاى زندگى بشر دارد، و توجه به آن مى تواند انگیزه نیرومندى براى گرایش به این فضیلت بزرگ اخلاقى گردد.

نخستین تأثیرى که صدق و راستى از خود به یادگار مى گذارد مسأله جلب اطمینان و اعتماد در همکارى هاى دسته جمعى است.

مى دانیم اساس زندگى انسان را کار گروهى و دسته جمعى تشکیل مى دهد و بدون آن هیچ کار مهمى پیش نمى رود. ولى کار گروهى هنگامى امکان پذیر است که افراد گروه نسبت به یکدیگر اطمینان کامل داشته باشند، و اعتماد و اطمینان در صورتى حاصل مى شود که صداقت و امانت در میان آنها حاکم باشد.

آرى مؤثرترین وسیله جلب اعتماد همان صدق و راستى است، و خطرناک ترین دشمن آن، دروغ است، و تفاوتى در میان فعالیت هاى علمى، فرهنگى اقتصادى و سیاسى نیست.

یک سیاستمدار پر نفوذ اگر یک یا چند بار به مردم دروغ بگوید به سرعت نفوذ خود را از دست مى دهد.

یک دانشمند اگر تحقیقات خود را به دروغ آلوده کند، اعتماد تمام محافل علمى از ابتکارات و تحقیقات او سلب مى شود، و دیگر به گفته هاى او اعتمادى نیست.

یک مؤسسه اقتصادى اگر فقط در معرفى یک نوع از کالاهایش دروغ بگوید مردم نسبت به تمام فرآورده هاى او بدبین مى شوند، و طرفداران و مشتریان خود را به زودى از دست مى دهند.

در مدیریت ها اگر مدیر در گفتار و رفتار خود صادق نباشد، نظام و انضباط مدیریت او از هم متلاشى مى شود.

به این ترتیب به اینجا مى رسیم که پایه و اساس هر گونه پیشرفت معنوى و مادى در اجتماع اعتماد متقابل برخاسته از صدق و راستى است.

لذا در روایتى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى خوانیم: «اَلصِّدْقُ صَلاحُ کُلِّ شَىء اَلکِذْبُ فَسادُ کُلِّ شَىء; راست گویى سبب اصلاح هر چیز و دروغ سبب فساد همه چیز مى شود».(1)

و در حدیث دیگرى از همان بزرگوار آمده است که فرمود: «اَلْکَذّابُ وَ الْمَیِّتُ سَواءٌ فَاِنَّ فَضِیلَةَ الْحَىِّ عَلَى الْمَیِّتِ اَلثِّقَةُ بِهِ، فَاِذا لَمْ یُوثَقُ بَکَلامِهِ فَقَدْ بَطَلَتْ حَیاتُهُ; دروغ گو ومرده یکسان است، زیرا برترى انسان زنده بر مرده همان اعتماد به او است، هنگامى که به گفتار او اعتمادى نباشد زنده بودن او بى اثر است».(2)

دیگر این که صداقت و راستى به انسان آبرو و شخصیت مى دهد، در حالى که دروغ مایه رسوایى و بى آبرویى است. صادقان همیشه سربلند و آبرومندند، و دروغ گویان سر به زیر و بى آبرو هستند.

به همین دلیل در حدیثى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) آمده است که فرمود: «عَلَیْکَ بِالصِّدْقِ، فَمَنْ صَدَقَ فِى اَقْوالِهِ جَلَّ قَدْرُهُ; همیشه راست گویى را پیشه کن چرا که آن کس که در سخنان خود راست گو باشد، قدر و مقام او در جامعه بالا مى رود».(3)

از سوى سوم صدق و راستى و امانت به انسان شجاعت و شهامت مى بخشد، درحالى که دروغ و خیانت همیشه انسان را در هاله اى از خوف و ترس فرو مى برد، مبادا خلاف گویى و خیانت او ظاهر گردد، و تمام نقشه هاى او نقش بر آب شود.

از سوى چهارم راست گوى انسان را از بسیارى از گناهان نجات مى دهد، چرا که مى داند اگر خلافى کند و از او سؤال کنند، نمى تواند اعتراف به گناه خویش نماید، پس بهتر که گرد گناه نگردد.

در حدیث معروفى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) آمده است که مردى خدمتش آمد و عرض کرد من گرفتار چهار گناه پنهانى هستم: زنا، شرب خمر، سرقت و دروغ; هر یک از اینها را بفرمایید به خاطر شما ترک مى کنم. پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: دروغ را رها کن.

آن مرد از خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) بازگشت. هنگامى که تصمیم به عمل منافى عفت گرفت به خود گفت فردا پیامبر(صلى الله علیه وآله) از من سؤال مى کند اگر دروغ بگویم پیمان خود را شکستم و اگر راست بگویم حد شرعى بر من جارى مى شود، و هنگامى که تصمیم به سرقت و نوشیدن شراب گرفت باز همین فکر براى او پیدا شد به خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمد عرض کرد: «یا رسول اللّه! تمام راه هاى گناه را بر من بستى، و من همه آنها را ترک نمودم.(4)

از سوى پنجم صداقت و راستى بسیارى از مشکلات را در جامعه حل مى کند، راه وصول به مقصد را آسان مى سازد، از هزینه هاى کمر شکن بازرسى ها مى کاهد، حجم پرونده هاى حقوقى را به حداقل مى رساند و آرامش خاطر به مردم مى بخشد و نگرانى هایى را که به خاطر احتمال دروغ گویى براى افراد مختلف پیدا مى شود از میان بر مى دارد، و رشته هاى محبت و دوستى را در میان افراد محکم مى کند و به انسان شخصیت و ابهّت مى بخشد.

و اگر در روایات اسلامى از امام صادق(علیه السلام) آمده است: «اَحْسَنُ مِنَ الصِّدْقِ قائِلُهُ وَ خَیْرٌ مِنَ الْخَیْرِ فاعِلُهُ; بهتر از راست گویى گوینده آن است، و بهتر از نیکى ها انجام دهنده آن است»(5) (اشاره به این که شخصیت ذاتى و والاى انسان سبب صدق و راست گویى و انگیزه کارهاى خیر است.)

این سخن را با حدیثى که شاهد صادق این مطلب است به پایان مى بریم، امیرمؤمنان على(علیه السلام) فرمود: «یَکْتَسِبُ الصّادِقُ بِصِدْقِهِ ثَلاثاً، حُسْنُ الثِّقَةِ وَ الَْمحَبَّةُ لَهُ وَالْمَهابَةُ مِنْهُ; شخص راست گو به خاطر صداقتش سه چیز را به دست مى آورد: حسن اعتماد مردم، و جلب محبت و دوستى، و ابهت و شخصیت».(6)


1. همان، جلد 1، صفحه 281.

2. همان، جلد 2، صفحه 139.

3.شرح غرر، جلد 4، صفحه 296.

4.شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، جلد 6، صفحه 357.

5.بحارالانوار، جلد 68، صفحه 9.

6.غرر الحکم، جلد 2، صفحه 876.

صدق و راستى در روایات اسلامىانگیزه هاى صدق
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma