فلسفه شکرگزارى

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
اخلاق در قرآن جلد ۳
شکر راه وصول به نعمت هاى پروردگارشکرگزارى در منابع حدیث

ممکن است انسان ها در برابر نعمت هایى که به دیگرى مى بخشند انتظار شکرگزارى داشته باشند، و یا حتّى در بعضى از شرایط به آن نیازمند باشند، خواه نیاز روحى باشد، و یا نیاز به خاطر موقعیت هاى اجتماعى.

ولى بى شک خداوندى که از همگان بى نیاز است و اگر تمام جهانیان کفران کنند، یا کافر شوند گردى بر دامان کبریائیش نمى نشیند، نیازى به شکرگزارى بندگان ندارد، بنابراین این همه تأکید در مسأله شکرگزارى کرده است ـ همانند سایر عبادات ـ نتیجه اش به خود انسان ها بازگشت مى کند، و اگر کمى دقّت کنیم فلسفه آن روشن مى شود.

کسى که از نعمت هاى پروردگار قدردانى مى کند، خواه در دل باشد یا با زبان یا عمل، نشان مى دهد که لایق نعمت است، خداوند حکیم نیز کارش همه جا از روى حکمت است، نه بدون دلیل نعمتى را از کسى مى گیرد نه بى دلیل نعمتى را به کسى مى بخشد، بنابراین هنگامى که انسان در برابر نعمت هاى او شکرگزارى مى کند به زبان حال مى گوید من لایق شکر بیشترم و حکمت پروردگار ایجاب مى کند نه تنها آن نعمت را بر او پایدار کند بلکه افزون نماید.

ولى فرد ناسپاس با زبان حال بى لیاقتى خود را عرضه مى دارد و حکمت پروردگار ایجاب مى کند که نعمت را از او بگیرد و اگر انسان روزى در صف شاکران بود، و روز دیگر به صف کفران کنندگان پیوست خداوند مطابق این تغییر روش با او رفتار مى کند. «ذلِکَ بأَنَّ اللّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَةً اَنْعَمَها عَلى قَوم حَتّى یُغَیِّرُوا ما بِاَنْفُسِهِمْ وَ اَنَّ اللّهَ سَمِیعُ عَلِیمٌ(1); و این به خاطر آن است که خداوند هیچ نعمتى را که به گروهى داده تغییر نمى دهد جز آنکه آنها خودشان را تغییر دهند، و خداوند شنوا و دانا است».

و اگر در آیات و روایات اسلامى شکر سبب دوام نعمت یا افزایش آن شمرده شده دلیلش همین است. در حدیثى امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید: «بِالشُّکْرِ تَدُومُ النِّعَمُ; شکر سبب دوام نعمت است».(2) و در حدیث دیگر مى فرماید: «ثَمَرَةُ الشُّکْرِ زِیادَةُ النِّعَمِ; ثمره شکر فزونى نعمت است».(3)

اضافه بر این هنگامى که روح شکرگزارى در انسان پرورش یابد، از شکر خالق به شکر مخلوق مى رسد، و تشکر و سپاسگزارى در برابر خدمات و زحمات مخلوق انگیزه مؤثّرى مى شود براى حرکت بیشتر در جامعه انسانى و شکوفا شدن استعدادهاى خلاّق و ظرفیت هاى وجودى اشخاص، و در نتیجه جامعه به پیش حرکت مى کند.

شکرگزارى از خالق راهى به سوى معرفت او مى گشاید و پیوند انسان را با آفریدگار محکم تر مى کند، و همان گونه که سابقاً نیز اشاره شد در نخستین بحث علم کلام که مسأله وجوب معرفة اللّه مطرح مى شود، مهمترین دلیل همان مسأله شکر منعم است که از مسایل وجدانى است و به اصطلاح «قیاساتها معها; دلیلش با خود آن است».

شکرگزارى علاوه بر این که معرفت بخشنده نعمت ها را به دنبال دارد، معرفت نعمت را نیز همراه خواهد داشت، چرا که هر قدر نعمت از نظر کیفیّت و کمیّت بالاتر و بیشتر باشد، شکرى افزونتر مى طلبد، و براى اداى حق شکر منعم، معرفت نعمت ضرورى است، و همین معرفت نعمت روز به روز پیوند بندگان را با خدا محکم تر مى سازد و آتش عشقش را در دل ها شعلهورتر مى کند، و اى بسا این مواهب مادّى آن چنان مواهب معنوى به دنبال داشته باشد که از آن به مراتب برتر و والاتر باشد.

جهان در چشم هشیاران عالم بود آیینه حسن رخ یار

به هشیارى نگر در نرگس مست که گردد مست او هم چشم هشیار

به عالم جز رخ زیباى دلبر نمى بینم به چشم دل پدیدار


1. انفال، آیه 53.

2. شرح فارسى غررالحکم، جلد 3، صفحه 198.

3. همان مدرک، صفحه 328.

شکر راه وصول به نعمت هاى پروردگارشکرگزارى در منابع حدیث
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma