اسباب و انگیزه هاى ناسپاسى و راه درمان آن

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
اخلاق در قرآن جلد ۳
2ـ پیامدهاى کفرانشکر راه وصول به نعمت هاى پروردگار

تقصیر در شکر گزارى و گرایش به ناسپاسى گاه از اینجا سرچشمه مى گیرد که انسان معرفت کامل نسبت به نعمت ها ندارد، و اصولا به نعمت هاى الهى نمى اندیشد، اگر ما کمى در آفرینش بدن خویش و دستگاه عجیب و بسیار دقیقى که خداوند در آن آفریده بیندیشیم به اهمیت نعمتهاى او در این بخش از وجودمان آگاه مى شویم، و حس شکرگزارى که جزء وجود انسان است، تحریک مى شود.

دستگاه هایى در وجود انسان است (مانند قلب و کبد و کلیه ها و شش ها) که اگر بشر بتواند معادل مصنوعى آنها را بسازد که قطعاً کارایى بسیار پایینى خواهد داشت گاه دهها میلیون یا صدها میلیون هزینه دارد و به این ترتیب اگر بخواهیم قیمتى بر یک یک اعضاء خود بگذاریم خواهیم دید صاحب سرمایه بسیار عظیمى هستیم.

در نعمت هاى بیرونى گاه یک جرعه آب به اندازه یک دنیا ارزش دارد، چنان که از بعضى از علماء نقل کرده اند که روزى بر یکى از شاهان وارد شد در حالى که ظرف آبى در دست او بود و مى خواست بنوشد، شاه به آن عالم بزرگ گفت: مرا پندى ده، آن مرد عالم گفت اگر فوق العاده تشنه باشى و این آب را از تو باز گیرند، مگر این که تمام ملک و حکومت خود را بدهى چه خواهى کرد؟ گفت چاره اى ندارم، تمام ملک خود را مى دهم، مرد عالم گفت: چگونه دل بستگى به حکومتى دارى که بهاى آن جرعه آبى بیش نیست.

گاه انسان بیمارانى را مى بیند که از شدّت درد و رنج به خود مى پیچند و مرگ را یک عطیّه آسمانى براى خود مى شمرند، در آن حال انسان فکر مى کند اگر تمام عالم را به او بدهند همراه با این بیمارى ارزشى ندارد و اگر همه جهان را از او بگیرند و عافیت و تندرستى به او بدهند ارزش دارد.

نعمت هاى به ظاهر کوچک و بسیار کم اهمیت در وجود انسان است که وقتى سلب شود، حیات انسان به خطر مى افتد، چشمه هاى آبى در دهان انسان به طور دائم کار مى کند که غدّه هاى بزاق نام دارد و دائماً زبان و دهان و لب ها و گلو را نرم نگه مى دارد، و به هنگام خوردن غذا جوشش فوق العاده مى کند، و غذا را نرم و آماده براى فرو بردن مى نماید، و در عین حال به هضم آن نیز کمک مى کند.

اگر روزى این چشمه ها به کلّى بخشکد، لب ها و زبان و گلوى انسان مثل چوب مى شود، حالت خفگى به او دست مى دهد، و قدرت بر سخن گفتن ندارد، و یک لقمه طعام ممکن است گلوگیر شود و به حیات او خاتمه دهد، به یقین همین چشمه هاى کوچک ناپیدا و به ظاهر بى اهمیّت براى انسان از تمام ثروت هاى جهان برتر و بالاتر است.

بگذریم از نعمت آفتاب عالمتاب، و هواى روح پرور و انواع مواهب زمین و گیاهان و مرکب ها و مواهب عظیم دیگر که به تعبیر قرآن «وَ اِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللّهِ لاتُحْصُوها; اگر نعمت هاى خدا را شمارش کنید هرگز به شمارش آن قادر نمى یابید».(1)

قابل توجه این که بسیارى از نعمت هاى الهى است که چون هرگز از آدمى سلب نمى شود، هیچگاه شناخته نخواهد شد، نعمت هایى بود که در گذشته براى انسان دائمى بود، با گذشت زمان انسان سلب شدن آن را در بعضى از موارد دیده و به عظمت آن نعمت پى برده در حالى که ممکن است نعمت هاى بى شمار دیگرى باشد که هنوز مکتوم است.

تا مسأله سفرهاى فضایى و تأثیر حالت بىوزنى بر محیط زندگى پیش نیامده بود انسان نمى دانست نیروى جاذبه چه نعمت بزرگى است و امروز مى فهمیم که اگر جاذبه نبود خانه ها و کاخ ها و زراعت ها و درخت ها همه با اندک چیزى به هوا پرتاب مى شد و انسان با اندک حرکتى به سقف و دیوار مى خورد، سفره غذا با مختصر حرکتى به اطراف پراکنده مى شد و حتى فرو بردن لقمه غذا و جرعه آب براى انسان مشکل بود، اگر همین یک نعمت را روزى خداوند از انسان بگیرد حرکت دورانى زمین سبب مى شود که آب دریاها در فضا پخش شود و زمین به بیابانى خشک و سوزان تبدیل گردد، فکر کنید اگر تمام عمر را به شکر همین نعمت بپردازیم قادر خواهیم بود؟

و اگر نعمت هاى معنوى یعنى هدایت انبیاء و رهنمودهاى معصومین(علیهم السلام) و نزول کتب آسمانى را که از نعمت هاى مادى بسیار برتر است بر آن بیفزاییم آنگاه خواهیم دانست که تا چه حد مواهب الهى بر ما عظیم است و توان ما بر شکر و سپاس او ناچیز.

توجّه به این امور ریشه هاى ناسپاسى را مى سوزاند، و روح شکرگزارى را در انسان زنده مى کند.

و از اینجا مى توانیم راه درمان ناسپاسى را به خوبى پیدا کنیم. و از این رو گفته اند: نخستین راه تحصیل شکرگزارى معرفت و تفکّر در صنایع الهیّه و انواع نعمت هاى ظاهرى و باطنى او است.(2)

راه دیگر نگاه کردن به افرادى است که زندگى پست ترى از انسان دارند. هر قدر در زندگى آنها دقیق تر شود، روح شکرگزارى در او زنده تر مى گردد، در حالى که اگر به بالا دست خود بنگرد وسوسه هاى شیطانى ناسپاسى در او آشکار مى شود.

از سوى سوم به این مسأله بیندیشید که هر مصیبت و بلایى از بلاهاى دنیا بر او فرود آید بدتر از آن هم تصوّر مى شود، شکر کند که گرفتار بدتر از آن نشود.

نقل شده است کسى به یکى از بزرگان شکایت برد و گفت: دزد به خانه من آمده و همه چیز را با خود برده است، به او گفت: برو شکر خدا کن که اگر به جاى آن دزد شیطان به خانه تو مى آمد و ایمان تو را مى برد چه مى کردى؟(3)

امام صادق(علیه السلام) در کتاب توحید معروف مفضّل که از حقایق توحید، عبارات گویا و دلایل روشن و تحلیل هاى شگفت انگیز، سخنان فراوانى بیان فرموده گاه به ذکر نعمت هاى بزرگ الهى مى پردازد، تا از این طریق انسان ها را به شناخت منعم حقیقى آشنا سازد.

از جمله در بخشى از سخنان خود به نعمت سخن گفتن و نوشتن که دو پایه اصلى تمدّن انسانى است اشاره مى فرماید و بعد از بیان مشروحى مى فرماید: اگر خداوند ابزار این دو کار را در اختیار او نگذاشته بود، نه توان بر سخن گفتن داشت نه نوشتن، آرى خداوند زبان و ذهنى در اختیار بشر گذارده که به کمک آن دو مى تواند سخن بگوید، و دست و انگشتانى به او بخشیده که قلم به دست بگیرد و امور مختلف را بنویسد، اگر این دو نبود انسان همچون چهار پایان بود که نه سخن مى گویند و نه چیزى مى نویسند (نه علم و دانشى دارند و نه تمدّن درخشانى) هر کس شکر این نعمت را بجا آورد، پاداش الهى در انتظار او است، و هر کس کفران کند (به خدا زیان نمى رساند بلکه به خودش زیان مى رساند) زیرا خداوند از جهانیان بى نیاز است.(4)


1. نحل، آیه 18.

2. معراج السعاده، صفحه 810.

3. المحجّة البیضاء، جلد 7، صفحه 227.

4. بحارالانوار، جلد 3، صفحه 82 (با تلخیص).

2ـ پیامدهاى کفرانشکر راه وصول به نعمت هاى پروردگار
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma