یک اشتباه بزرگ در معنى تقیه

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
رهبران بزرگ و مسوولیت های بزرگتر
مصونیت از خطا ج) شواهد خلاف

باید در پاسخ این ایراد، قبل از هر چیز، تقیه را از نظر شیعه، معنى کنیم، زیرا عدم اطلاع از معنى آن، سرچشمه اشتباهات فراوانى شده، در حالى که تقیه، یک موضوع ساده، عادى و همگانى است و در این قسمت، شیعه با دیران هیچ تفاوتى ندارد. در واقع شیعه در این باره چیز تازه اى نگفته و همان را مى گوید که سایر فرق و تمام دنیا مى گویند، ولى ممکن است اسمى را که بر آن گذاشته، تازگى داشته باشد.

قبلا لازم مى دانیم این نکته را یاد آور شویم که آنچه را ما در اینجا درباره معنى تقیه مى گوییم، مطلبى است که دانشمندان و بزرگان شیعه در آن اتفاق نظر دارند و چیزى نیست که از خودمان یا نظر افراد معدودى باشد.

تقیه چیست؟، مگر فرار از یک ضرر بزرگ تر و استقبال از ضرر کوچک تر در هنگامى که امر میان دو، دایر شود.

توضیح اینکه: به طور کلى کارهایى را که انسان انجام مى دهد، از سه حالت خارج نیست.

الف) صد در صد خوب (خیر محض) است.

ب) صد در صد بد (شر محض) است.

ج) هم خوبى و هم بدى (خیر آمیخته به شر) دارد.

تکلیف الف و ب روشن است عقل هر کس قضاوت مى کند که باید به سراغ الف رفت و از ب دورى کرد، اما در مورد ج چه باید کرد؟

 

در اینجا نیز عقل هر کس یم گوید: باید صلاح و فسادکار را سنجید، اگر صلاح و فایده آن بیشتر باشد، باید آن را انجام داد (ضرر کمتر را تحمل نمود.) و اگر ضرر و فسادش بیشتر است، باید از آن صرف نظر کرد (باید از منافع کم تر چشم پوشید.) و اگر هر دو مساوى بودند، هم مى توان آنن را انحام داد و هم مى توان ترک کرد. این یک تقسیم روشن و غیر قابل تردید است که هر کس پیرو هر عقیده اى باشد، نمى تواند این موضوع را انکار کند.

هر کس در زندگى روزانه خود از این اصل پیروى مى کند، یعنى هر گاه سود و زیان او از نظر او اهمیت بیشترى دارد، یعنى براى کسب منافع بیشتر، ضررهاى کم تر را استقبال مى کند، همان طور که به خاطر دفع ضررهاى مهم تر از منافع کم تر چشم مى پوشد.

اگر کسى مبتلا به بیمارى آپاندیست بشود(1) و جان خود را در معرض خطر ببیند، پس از مطالعه در اطراف و جوانب کار، خود را بر سر دو راهى مى بیند.

الف) تحمل درد و رنج طاقت فرسا و سپس چشم از جهان فرو بستن.

ب) تحمل درد و ناراحتى هاى موقت عمل جراحى و سر انجام بهبودى یافتن.

بدیهى است هر آدم با شعورى، راه دوم را ـ که راه عاقلانه اى است ـ انتخاب مى کند.

امثال این پیش آمد در زندگى روزانه ما فراوان است و همان طور که گفته شد، بیشتر فعالیت هاى اجتماعى، جنبه هاى منفى و مثبت آمیخته به هم دارد و سود و زیان در آن یافت مى شود و ما باید همیشه سود بیشتر و ضرر کم تر را انتخاب کنیم.

تقیه هم با آن همه هیاهویى که افراد بى خبر، در اطراف آن به راه انداخته اند، چیزى جز انتخاب ضرر کم تر نیست و همان طور که گفتیم: این یک قانون کلى و عمومى مى باشد.

بنابراین هر گاه کسى در میان گروهى متعصب و لجوج از پیروان مذاهب دیگر گرفتار شود و ببیند که اظهار عقیده واقهى خود یا سرانجام مراسم مذهبى با تمام آداب و شرایط و به طور کامل و آشکار، نه تنها اثرى در ارشاد و راهنمایى آنها ندارد، بلکه ممکن و یا قطعى است که آن افراد متعصب، دردسرهاى فراوان براى او تولیدمایند و یا جان او را به خطر اندازند; آیا صرف نظر از اظهار عقیدها صریح خود و دستورهاى مذهبى به طور کامل و حفظ جان خود و دیگران عمل خلافى است؟ مسلماً که خیر.

این شجاعت و رشادت نیست که کسى بدون جهت، در این گونه موارد، بى حساب به آب بزند و حیثیت یا جان خود را به خطر بیندازد; این حماقت است!

آرى اگر صراحت در اظهار عقیده در برابر گروهى متعصب، فوایدش از ضررهایش بیشتر و مهم تر باشد، مسلماً تقیه صحیح نیست.

 

حتى گاهى تأثیر اظهار عقیده صریح، ممکن است به قدرى اهمیت داشته باشد که هر گونه فداکارى در راه آن، نه تنها عیب نباشد، بلکه افتخار و فضیلت محسوب شد و این به اوضاع و احوال و شرایط و امکانات افراد بستگى دارد.

امروزه نیز در سازمان ملل و جوامع دیگر در هنگام رأى گیرى، گروهى رأى ممتنع مى دهند و چنان نیست که همیشه این رأى هاى ممتنع، ناشى از بى تفاوت بودن رأى دهنده، نسبت به موضوع باشد، بلکه بسیرا مى شود که رأى دهنده، پس از مطالعه کافى در اطراف مناسبات خود با کشورهاى دیگرى که در آن مسئله ذینفع هستند، صلاح کشور خویش را در این مى بینند که از اظهار نظر صریح خود دارى کند، آیا این عمل چیزى جز تقیه است؟!

بنابراین اگر پیامبر یا امام در مواردى که اظهار واقع، هیچ گونه اثرى در ارشاد و هدایت شنوندگان ندارد ـ و بلکه ممکن است جان گروهى را به خطر بیندازد ـ سخنى بگوید که ظاهر آن خلاف واقع باشد، (با اینکه به گونه اى قصد کرده که خلاف نیست.) آیا این گناه محسوب نمى شود و با مقام عصمت منافات ندارد؟ مسلماً خیر و بلکه عین انجام وظیفه و ترک آن گناه و منافى عصمت است!

 


1-آپاندیس نام دنباله کوتاهى است که در انتهاى روده کور قرار دارد و آپاندیسیت نام مرضى است که بر اثر التهاب آن به وجود مى آید.

 

مصونیت از خطا ج) شواهد خلاف
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma