ایرادات نظریه فلاسفه جدید

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
رهبران بزرگ و مسوولیت های بزرگتر
وجود اختراق نظرات فلاسفه 4ـ آیا وحى همان نبوغ فکرى است؟

1ـ فقدان دلیل

1ـ نمى توان انکار کرد که عقیده به وحجود یک شخصیّت دوم براى انسان به نام شعور نا آگاه، گر چه هنوز از نظر علمى دوران کودکى خود را سپرى مى کند و نقاط مبهم و نا شناخته فراوانى دارد، ولى امروزه اصل وجود چنین شخصیتى جزا مسلمات علمى شمرده مى شود و قرائن مختلفى نیز آن را تأیید مى کند. بنابراین ما در اصل وجود این شخصیّت نامرئى بحثى نداریم. بحث ما در این است که هیچ گونه دلیلى مبنى بر تطبیق مسئله وحى بر موضوع شعور ناآگاه، وجود ندارد. شاید کسانى که مسئله وحى را به کمک این نظریه، تفسیر کرد و گفت: «وحى همان تجلى شخصیّت نامرئى و ظهور شعور نا آگاه پیامبران است.»

به عبارت دیگر: دانشمندان علوم طبیعى سعى دارند تمام محتویات فکر انسانى را با کشفیات علوم طبیعى تطبیق دهند و همه را از طریق اکتشافات علمى توجیه کنند، حتى رابطه پیامبران را با مبدأ جهان هستى مى خواهند طورى تفسیر نمایند که با کشفیات علمى امروز بسازد، یعنى از تظر مسلمات علمى روز، امرى ممکن و بلا مانع باشد.

در حقیقت آنها مى خواهند بگویند: اگر یک عالم طبیعى هم بخواهد غیر معلومات خود را نادیده بگرید و تنها از دریچه علوم طبیعى و تجربى به مسئله وحى بنگرد، باز هم مى تواند آن را بپذیرد، زیرا در علم امروز موضوعى به نام شعور نا آگاه دیده مى شود که ممکن است با مسئله وحى تطبیق کند، ولى آیا حتماً وحى، همان تجلى شعور نا آگاه است و غیر از آن نیست؟ این موضوع ـ هیچ گونه دلیلى ندارد و احتمالى بیش نیست.

بنابراین به فرض اینکه نظریه دانشمندان جدید درباره وحى هیچ اشکال دیگرى نداشته باشد; این ایراد را دارد که فقط امکان و احتمال مطلب را ثابت مى کند.

2ـ اصرار بى مورد!3ـ سازگار نبودن با سخنان پیامبران

این چه اصرارى است که باید تمام حقایق جهان و محتویات فکر انسانى را تنها با همین معلومات تجربى فعلى تفسیر کنیم؟وقتى ما مى دانیم که حقایق اسرار این جهان، منحصر به همین کشفیات علمى امروز نست 7 و آنچه را که مى دانیم در برابر آنچه را که نمى دانیم، به منزله قطره کوچکى در برابر یک اقیانوس عظیم یا همچون یک برگ از کتاب فوق العاده قطورى است; این اصرار و پافشارى، بسیار بى مورد است.

این عمل درست به آن مى ماند که زنبور عسل بخواهد با همان معلومات محدود خود، حرکت موشک هاى کیهان پیماى بشر را توجیه و تفسیر کند! آیا چنین حقى به او مى دهد؟

در گذشته هم گفتیم که ما در همین مطالعات ساده روزانه خود، درک ها و احساساتى در جهان حیوانات مشاهده مى کنیم که به راستى با اصول علمى امروز، قابل فهم نیست و با صراحت باید گفت که: ما از تفسیر آن عاجز هستیم. به عنوان نمونه: الف) چرا و چگونه حیوانات مدتى قبل از وقوع زلزله و پیش از ثبت علائم متوسط زلزله سهج هاى دقیق ما با خبر مى شوند و عکس العمل هاى عجیبى از خود نشان مى دهند؟!

ب) چرا پرندگان مهاجر در مسافرت هاى سالیانه خود ـ که شاید هفته ها و ماه ها به طول مى انجامد و از قاره اى به قاره دیگر مهاجرت مى کنند ـ در پیدا کردن جهات و خط سیر واقعى خود دچار اشتباه نمى شوند و راه را کاملا درست طى مى کنند، در حالى که ما انسان هاى با هوش، بدون راهنما، قطب نما و یا وسایل جهات یابى راه را گم مى کنیم؟!

ج) چرا هنگامى که بسیارى از حیوانات چشم بسته را به نقطه دور دستى ـ که هرگز به آنجا نرفته اند ـ مى بریم و رها مى کنیم، به منزل اصلى خود باز مى گردند؟

اینها و مانند اینها، سؤالاتى است که هنوز علم پاسخ صریح و روشنى براى آن نیافته است، وقتى براى یافتن تفسیر علمى این گونه درک ها و احساسات، در جهان حیوانات 8 دچار اشکال شویم، نباید اصرار داشته باشیم که مسئله پیچیده وحى ـ که یک رابطه مرموز با جهان ماوراء طبیعت است ـ با کشفیاتى که تا امروز در علوم تجربى شده است تطبیق کند.

3ـ سازگار نبودن با سخنان پیامبران

علاوه بر مه اینها، توجیه وحى از طریق شعور نا آگاه با اظهارات پیامبران و کتاب هاى آسمانى سازگار نیست و هرگز پیروان ادیان را قانع نمى کند; زیرا نخستین نتیجه این توجیه این است که: وحى رابطه خاصى با مبأ جهان هستى نیست، و درک پیامبران نسبت به مسائلى که به آنها وحى مى شده، مغایرتى با طرز درک ما ـ نسبت به مسائلى که از ضمیر مخفى و شعور نا آگاه ما سرچشمه مى گیرد ـ ندارد، جز اینکه آنها در این جهت قوى تر و نیرومندتر از ما بوده اند.

هر کسى که کم ترین آشنایى با سخنان، تعلیمات پیامبران و کتب آسمانى آنها داشته باشد، مى داند که آنها وحى را به صورت یک نوغ رابطه مخصوص با مبدأ جهان هستى و مغایر با روابط فکرى و عقلى دیگر معرفى نموده اند. بنابراین میان اظهارات آنها و فلاسفه جدید مناسبتى وجود ندارد.

دیگر اینکه: در مسائلى که از طریق شعور نا آگاه به انسان القاء مى شود، امکان هر گونه اشتباهى وجود دارد، زیرا شعور نا آگاه مانند شعور ظاهر مصونیت از اشتباه و خطا ندارد. تنها تفاوت میان این دو، در محدودیت، توسعه منطقه نفوذ و فعالیت آنهاست، در حالى که خطا ندارد، تنها تفاوت میان این دو، در محدودیت، توسعه منطقه نفوذ و فعالیت آنهاست، در حالى که خطا و اشتباه در مسائلى که از طریق وحى به پیامبران القاء مى شده وجود ندارد(1) نتیجه اینکه: توجیه مزبور براى حقیقت وحى نه تنها دلیل ندارد بلکه با گفته خود (انبیا نیز سازگار نیست). پس چه بهتر که این مسئله را نیز در ردیف مسائل بى شمارى قرار دهیم که علم هنوز نتوانسته پرده از روى آن بردارد و تنها از وحى به عنوان یک رابطه مرموز یاد کنیم.

 

 


1-توضیح بیشتر این سخن در بحث معصوم بودن پیامبران خواهد آمد.

 

وجود اختراق نظرات فلاسفه 4ـ آیا وحى همان نبوغ فکرى است؟
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma