جاى انکار نیست که وجدان براى بشر، یک نیروى مراقبت درونى محسوب مى شود. از این جهت مى توان نام آن را پیامبر باطنى گذارد!
و یکى از آثار مهم ایمان به خدا و تعلیمات مذهبى، به وجود آوردن چنین حالتى است.
ولى اگر وجدان به اساس ایمان و تعلیمات مذهبى متکى نباشد، این وظیفه را به طور ناقص و نارسا انجام مى دهد، در حالى که اعتقادات مذهبى آن را به صورت کامل ترى انجام خواهند داد.
توضیح اینکه: اگر چه ممکن است که در پاره اى از موارد نظارت و مراقبت دائمى وجدان انسان را از انجام کارهاى خلاف و تجاوز به حقوق دگران باز دارد، ولى هنگامى که آن را با مراقبت و نظارت اعتقادات مذهبى و تعلیمات پیامبران مقایسه کنیم، متوجه خواهیم شد که به دلایل زیر بسیار ناچیز است: