منظور از تقسیم کار این است که کارهاى مختلفى که براى تأمین نیازمندى هاى یک جامعه ضرورت دارد به صورت صحیحى در میان افراد تقسیم گردد و براى هر قسمت مسئولیتى در نظر گرفته شود.
خوشبختانه قسمت اعظم این مشکل در اجتماعات به طور خودکار حل شده، زیرا از یک طرف بر اثر اختلاف استعدادها و ذوق ها ـ که هر فردى را براى یک نوع کار آماده مى کند ـ و از طرف دیگر به واسطه اصل عرضه و تقاضا ـ که هر کارى براى اجتماع بیشتر ضرورت پیدا کند طالبان زیادترى پیدا خواهد کرد و به واسطه درآمد بیشترى که از آن به دست مى آید، خواه و نا خواه افراد را به سوى خود جلب خواهد نمود ـ تقسیم کار به خودى خود و به مقدار قابل توجهى در اجتماعات صورت مى گیرد.
ول در عین حال در اجتماعات مترقى براى جلوگیرى از بحرانهاى اقتصادى ـ که از عدم تقسیم صحیح کار به وجود مى آید ـ و هم براى اینکه استعدادهاى شایسته به هدر نرود، مسئله تقسیم کار را تحت کنترل و نظارت دقیق قرار مى دهند. مؤسسات استعدادیابى سعى مى کنند تا استعدادهاى نهانى افراد را آزموده و آنها را به کارهایى تشویق نمایند که از نظر روحى و جسمى آمادگى انجام آن را دارند و با در نظر گرفتن میزان نیازمندى هاى اجتماع و تطبیق آن با میزان تولید هر کالا، از تولیدهاى اضافى و بى مصرف و در نتیجه از به هم خوردن موازنه و تعادل اقتصادى جلوگیرى به عمل آورند.