توضیحات

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
رهبران بزرگ و مسوولیت های بزرگتر
4ـ آیا وحى همان نبوغ فکرى است؟ بخش پنجم امتیازات پیامبران

1ـ وحى در لغت به مهنى صداى آهسته و یا چیزى را آهسته به کسى گفتن است و گاهى نیز به معنى اشاره مى آید. امیر مؤمنان على ((علیه السلام))در پاسخ مشخصى که از لفظ وحى سؤال نمود، آن را به هفت قسم تفسیم نمود:

الف) وحى رسالت و نبوت

«انّا أوحینا الیک کما أوحینا الى نوح و النّبییّن من بعده و أوحینا الى ابراهیم و اسمعیل و اسحق و یعقوب و الأسباط و عیسى و أیّوب و یونس و هرون و سلیمان و آتینا داود زبوراً» (نساء/ 163)

ب) وحى به معنى الهام

«و أوحى ربّک الى النّحل أن اتّخذى من الجبال بیوتاً و من الشجر و مما یعرشون» (نحل/ 68)

ج) وحى به معنى اشاره

«فخرج على قومه من المحراب فأوحى الیهم أن سبّحوا بکرة و عیسیا» (مریم/11)

 

د) وحى به معنى تقدیر

«...و أوحى فى کلّ سماء أمرها...» (فصلت/ 12)

هـ) وحى به معنى امر

«و اذا أوحیت الى الحوارییّن أن آمنوا بى و برسولى قالوا آمنّا و اشهد بأننّا مسلمون» (مائده/111)

و) وحى به معنى کذب

«و کذالک جعلنا لکلّ نبیّى عدوّاً شیاطین الأنس و الجنّ یوحى بعضهم الى بعض زخرف القول غروراً...» (انعام/ 112)

ز) «جعلنا هم أئمّة یهدون بأمرنا و أوحینا الیهم فعل الخیثرات و اقام الصّلواة و ایتاء الزّکواة و کانوا لنا عابدین» (انبیا/73)(بحار الانوار; ج 19، باب 128، ص 98.)

از مجموع موارد استعمال کلمه وحى، مى توان گفت، وحى پروردگار به دو صورت انجام مى گیرد:

الف) وحى تکوینى

وحى تکوینى در حقیقت همان صفات، غرایز و استعدادهاى درونى است که خداوند در نهاد موجودات قرار داده. وحى فرستادن به زنبور عسل، همان تکوین غرایز درونى او است. البته به کار بردن کلمه وحى در این موارد، یک نوغ تشبیه و مجاز است، زیرا خلقت مرموز و اسرار درونى موجودات به صداى آرام تشبیه شده است.

ب) وحى تشریعى

وحى تشریعى همان است که بر پیغمبران فرستاده مى شده و رابطه خاصى پیغمبران با مبدأ آفرینش بوده و به وسیله آن حقایق را دریافت مى داشتند.

امکان حصول این نوع وحى ـ که مورد بحث ما مى باشد ـ براى کسى که خداوند او را مورد عنایت قرار داده چیزى نیست که ادراک آن براى عقل مشکل باشد. بعضى از دانشمندان علوم جدید که خیال مى کنند تمام حقایق جهان را مى توان با معلومات تجربى تفسیر نزد، وحى را یک نوغ تجلى شعور باطن و یا وجدان نا آگاه پنداشته اند! ولى حقیقت این است که اسرار جهان منحصر به کشفیات امروز نیست.بسیارى از مسائل وجود دارد که هنوز علم نتوانسته است به آنها پاسخ صریح و روشن بدهد و مسئله وحى نیز یکى از آنها است.

توجیه وحى از راه شعور نا آگاه با اظهارات پیامبران و کتاب هاى آسمانى سازگار نیست، زیرا نتیجه آن توجیه این مى شود که: درک پیغمبران نیست به مسائلى که به آنان وحى مى شده با درک ما نسبت به مسائلى که از طریق تجلى شعور باطن سرچشمه مى گیرد، مغایرتى ندارد، به غیر از آنکه آنان در اینجهت نیرومندتر بوده اند! حال آنکه پیغمبران، وحى را به صورت یک رابطه مخصوص با مبدأ هستى و مغایر با روابط فکرى و علمى دیگر، معرفى کرده اند. (در داخل متن اصلى شرح مفصل این مطلب آمده است.)

2ـ در اینجا براى اطلاع بیشتر به چند نمونه از عجائب شعور و حواس حیوانات اشاره مى کنیم:

الف) یک نوع از عنکبوت هاى آبى، لانه کروى شبیه توپ از تارهاى خود مى سازند و آن را به جسمى بسته و در زیر آب مى اندازند; سپس خود بر سطح آب آمده، موهاى زیر شکم خود را پر از هوا مى کنند و دوباره به زیر لانه رفته، هوا را در آن مى دمند (در واقع آن را باد مى کنند) و آنقدر این عمل تکرار مى شود تا لانها او مثل توپ باد کرده مى شود، آن وقت در این لانه تخم مى گذارند و بچه هاى خود را بزرگ مى کنند به این وسیله آنها را از خطرات هوایى محفوظ مى دارند، لازمه این عمل عنکبوت، یک سلسله اقدامات دقیق علمى ـ از نساجى و مهندسى گرفته تا ساختمان و عملیات دریایى ـ مى باشد!

ب) ماهى آزاد سال ها در دریا زیست مى کند و سپس به رود خانه اى که از آنجا به دریا آمده بر مى گردد، عجیب تر آنکه از حاشیه رودخانه بالا رفته و به نهرى مى رود که در آن متولد شده است، ماهى آزاد فقط به تبعیت از شعور باطنى خود به محل نشو نماى خود مى رود. به نظر شما چه حسى سبب مى شود که این حیوانات این طور دقیق و قطعى به وطن خود برگردند؟!

عجیب تر از ماهى آزاد قضیه مار ماهى است. این حیوانات عجیب همین که به مرحله رشد رسیدند، در هر گوشه عالم که باشند، به طرف جنوب جزایر برمودا حرکت مى کنند و در ژرفاى اقیانوس، تخم مى گذارند و در همانجا مى میرند. مار ماهى ها که از اروپا مى آیند مى باید هزاران کیلومتر را در دریا بپیمایند تا به این نقطه برسند.

بچه مار ماهى ها که هنگام تولد از هیچ کجاى عالم، خبرى ندارند و فقط خود را در اقیانوس بى کران دیده اند، مراجعن به وطن اصلى خود را آغاز مى کنند و پس از عبور از دریاهاى گوناگون، غلبه بر طوفان ها، امواج و جزر و مدها دوباره به همان رودخانه یا برکه اى که والدین آنها از آنجا آمده اند بر مى گردند. ما راهى هاى جوان پس از رسیدن به وطن اصلى، در آنجا رشد مى کنند و چون به رشد کامل رسیدند، بر طبق همان قوانین مرموز و لاینحل به نزدیکى جزایر برمودا بر مى گردند و این گردش را از سر مى گیرند. این حس جهت یابى و بازگشت به وطن از کجا سرچشمه گرفته است؟ تا کنون هیچ مار ماهى اروپایى هم در سواحل آمریکا شکار نشده است، بلکه هر نژادى به وطن خود بازگشته است! ج) اگر پروانه ماده اى را در کنار پنجره اتاقتان بگذارید، علایم خفیفى از خود پخش مى کند; پروانه نر از مسافتى بسیار دور ـ که انسان مشکل مى تواند باور کند ـ این علایم را مى گیرد و جواب آن را یم فرستد و شما هم هر چه بیشتر سعى کنید تا اختلافى در این خبر گزارى ایجاد کنید، محال است موفق شوید! آیا این موجود ضعیف دستگاه فرستنده با خود دارد یا پروانه نر در کنار شاخک هاى خود دستگاه گیرنده دارد؟

3ـ شب پره یا خفاش از لحاظ اینکه داراى پستا است، بچه خود را در شکم حمل مى کند و از پستانش شیر مى دهد، جزء طبقه پستانداران است و از جهت اینکه با بالهاى مخصوص خود پرواز مى کند، به پرندگان شبیه است.

یکى از عجایب خلقت این حیوان آنست که در برابر نور خورشید، سخت ناتوان مى باشد و به همین جهت شب ها به فعالیت و تحصیل روزى مى پردازد و روزها در گوشه لانه خود خزیده و در انتظار فرا رسیدن شب مى ماند.

دانشمندان با تجربه هاى دقیقى پى برده اند که دیدن خفاش به وسیله چشم نیست بلکه در گوش این حیوان دستگاهى است که به وسیله آن اشیاء را تشخیص مى دهد. یکى از جانور شناسان، چشم چند خفاش را در آورد و آنها در محل هایى که داراى دیوارهاى زیادى بود رها کرد، دید آنها نزدیک هر مانعى که مى رسند ناگهان مانند خفاش سالم بر مى گردند و از برخورد به مانع خوددارى مى کنند!

خفاش هر بار یک یا دو بچه مى زاید و شب ها که به شکار حشرات مى رود، بچه هاى خود را نیز همراه خود مى برد. به این ترتیب که بچه زیر شکم او مى چسبد و خفاش در عین حال که آن را نگاه داشته به پرواز در مى آید.

4ـ در فیزیک سخن از امواجى به میان مى آید به نام امواج ماوراء صوت. این امواج همان امواجى هستند که تناوب و طول آنها به قدرى زیاد است که گوش انسان قادر به درک آن نیست و به همین جهت آن را ماوراء صوت مى نامند.

هنگامى که چنین امواجى را به وسیله یک فرستنده قوى، در فضا ایجاد مى کنند، این امواج همچنان به پیش مى رود تا به مانعى برخورد کند، سپس منعکس مى شود و به سوى مبدأ خود باز مى گردد، به این ترتیب با محاسبه زمان بازگشت این امواج و کیفیت آن، مى توان محل و فاصله آن مانع را نیز حساب کرد.

هواپیماهاى بدون خلبان نیز به وسیله دستگاه رادار هدایت مى شوند تا به هر مقصدى که بخواهند بفرستند و نیز در پیدا کردن هواپیماهاى دشمن از آنها استفاده مى کنند. کشتى ها نیز در هنگام حرکت شبانه براى آگاهى از نزدیک شدن ساحل یا کشتى دیگر از رادار استفاده مى کنند.

5ـ کرسى موریس در کتاب خود تحت عنوان قوه تخیل یکى از مهم ترین مواهبى است که به انسان اعطا شده است. انسان با این قوه مى تواند فورى به هر کجا که دوست داشته باشد سفر کند. خطیبى زبردست مى تواند مستمعین خود را در عالم تخیل، همراه خود ببرد.... قوه تخیل در اطفال، سر منشاء بسیارى از خوشى ها و مسرات آنها است و کودکان در مواقع بازى، تخیل خود را آزادانه به کار مى اندازند....

قوه تخیل با قوه روحانى نزدیکى و مشابهت کامل دارد و اگر روح ما جاودانى و سرمدى است، قوه تخیل ما نیز همچنان ازلى و ابدى خواهد بود...»

(راز آفرینش انسان، ترجمه محمد سعیدى، ص 138)

6ـ نام افلاک نه گانه به ترتیب چنین است: فلک قمر، فلک عطارد، فلک زهره، فلک آفتاب، فلک مریخ، فلک مشترى، فلک زحد، فلک ثوابت و فلک اطلس یا فلک الافلاک!

7ـ به قول یمى از دانشمندان معاصر، علت اساسى این اصرار بى مورد این است که: اروپایى ها مى خواهند مسئله وحى را از طریقگ مسائل عمومى زندگى عادى بشرى حل کنند. آنها به طور عمد، خصزصیات الهى بودن وحى را انکار مى کنند، در حالى که مى بینند که افکار و آیین هاى بشرى، مظهر تنازع و تفرقه و مشمول تأثیر و تحولى بر حسب زمان و مکان است، اما انبیا، مظهر وحدت و منادى لا نفرق بین احد من رسله هستند و بنابراین باید آنها را مرتبط وناشى از مبدأ مشترک واحدى دانست که مستقل از قید زمان و مکان است.

8ـ کرسى موریس تحت عنوان شعور حیوانى پس از ذکر مثال هایى در مورد حیوانات مختفل مى نویسد: «راجع به عجایب حواس و شعور حیوانى ـ که ماوراء اطلاعات کنونى ماست ـ صفحات بسیارى مى توان نگاشت، اما از همین چند مثال به خوبى آشکار مى شود که، ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم و بسیارى مسائل نداشته هست که باید در آینده آنها را بیاموزیم....

هر قدرتى که حیوانات دارند و ما فاقد آن هستیم، وسیله اى است که نبوغ و قوّه خلاّقه ما را بر انگیزد و تا زمانى که چنان قدرتى براى خویش تحصیل نکرده ایم و معلوم است که هنوز اطلاعات ما درباره آن ناقص مى باشد، ما هنوز کیفیت شعور حیوانى را نمى دانیم و تا اطلاعات ناقصى که در دست داریم نمى توانیم اظهار نظر جامعى درباره آن بکنیم و تا زمانى که از حواس تمام مخلوقات زمین بى بهره ایم نخواهیم توانست در خصوص مناسبات حقیقى قوانین طبیعت یا درباره حیات ازلى، عقیده جامع و کاملى داشته باشیم...»

سپس بحث خود را با جملات زیر خاتمه مى دهد: «وقتى درباره فضاى نامتناهى، زمان بى سر و ته، نیروى شگرفى که در درون هسته اتم ذخیره شده، عوالم نا محدودى که منظومه هاى بى شمار و سیارات و ثوابت بى حساب در آن شناوند، قدرت تشعشع سیارات، قوه جاذبه زمین و قوانین دیگرى که نظام عالم بسته به وجود آنست مى اندیشیم، آن وقت در حقارت وجود خود و نقصان دانش خویش پى مى بریم. باید بشریت چه راه هاى طولانى دیگرى را بپیماید تا به وجود عقل کل و حمت بالغه پى ببرد و در طریق عالى ترین قواعد و قوانین معنوى سالک شود. (راز آفرینش انسان، ص 88)

 

 

4ـ آیا وحى همان نبوغ فکرى است؟ بخش پنجم امتیازات پیامبران
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma