1ـ میزان فهم وحى

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
رهبران بزرگ و مسوولیت های بزرگتر
وحى چیست؟ تصاویر سایه روشن

نخستین سئوالى که در بحث وحى مطرح مى شود اینست که: آیا وحى یعنى ارتباط مسقیم تعلیمى با مبدأ جهان هستى و با هر کیفیت ممکن؟

هنگامى که این سوال مطرح مى شود، گروهى از میل دارند تا پاسخ عجولانه اى به آن داده و بگویند: نه، اینها همان طرفداران مغرور و افراطى علوم طبیعى هستند.

 

 
 

اگر بپرسید: چرا نه؟

با یک لحن قاطع و غرورآمیز مى گویند: زیرا چنین موضوعى بر خلاف علم است.

اگر سئوال کنید: در کدام علم، کدام مبحث و به وسیله کدام یک از دانشمندان ثابت شده که چنین ارتباطى با مبدأ جهان هستى و دریافت چنین علومى از آن مبدأ بزرگ ممکن نیست؟

در جواب خواهند گفت: «همین اندازه که علم (علوم طبیعى امروز) چیزى را ثابت نکرد، کافى است که ما نیز آن را انکار کنیم! به طور کلى مطالبى براى ما قابل پذیرش اتس که علم آن را تأیید کرده باشد و از طریق علمى به اثبات برسد باید هر موضوعى بدون استثناء از طریق علمى (علوم طبیعى امروز) حل شود.

علم امروز پرده از روى اسرار وجود انسان برداشته و تمام خصوصیات جسمى و روانى بشر را مورد بررسى دقیق قرار داده است، متأسفانه در این پژوهش ها، حسى را که بتوان به کمک آن با جهان اسرارآمیز دگرى مربوط شد و حقایق فوق العاده اى را که عقل بشر از طریق عادى از درک آن عاجز است، از این راه دریاف، نیافته است. اگر چنین موضوعى امکان پذیر بود هرگز از نظر تیز بین و موشکاف علم مخفى نمى ماند!

از این گذشته اصلا چنین رابطه اى براى ما قابل تصور نیست، زیرا ما چاونه مى توانیم چیزى را که قابل تصور نیست تصدیق کنیم آیا تصدیق بدون تصور ممکن است؟!

علازه بر اینها ما هر چه در وجود خود جست و جو مى کنیم و در حواس ظاهر و باطن خود مى نگریم، چنین قدذرتى را نیم بینیم! با این حال چگونه مى توان باور کرد که پیامبران ـ که از جنس ما بوده اند ـ احساس یا ادراکى ماواء ما داشته اند؟»

این بود قضاوت عجولانه اى که گروهى در مورد وحى و حتى بیشتر مسائل ماوراء الطبیعه مى کنند.

حربه رنگ زده دیگر!

ما بارها در بحث هاى خود پاسخ این سفسطه ها و اشتباه کارى ها را گفته ایم، اما در اینجا نیز باید این چند جمله را اضافه کنیم که: این آقایانى که خود را طرفدار با وفاى علم معرفى مى کنند، در حقیقت سوء استفاده کنندگانى بیش نیشتند و از دو حال خارج نیست:

الف) اطلاعات آنها درباره علوم بسیار سطحى است.

ب) در برابر سیر تکاملى علوم به گونه اى گرفتار حالت خود باختگى شده اند که نمى توانند قلمرو حکومت علوم و وسعت دیدگاه علم را آنچنان که هست، دریابند. اینها در حقیقت نه فیلسوف هستند و نه عالم. فیلسوف نیستند، زیرا در ماوراء علوم حسى و تجربى، به چیز دیگرى نیم اندیشند، عالم نیستند، زیرا درباره علوم طبیعى چیزى را ادعا مى کنند که خود علم هم آن را قبول ندارد.

تمام گفتگوهاى این افراد را در مسائلى از این قبیل مى توان در یک جمله خلاصه کرد و آن این که: «تا چیزى از طریف علوم تجربى اثبات نشود به هیچ وجه قابل قبول نیست،»

ما هم با این گفتار موافقت مى کنیم، اما به دو شرط:

1ـ موضوع مورد بحث مربوط به ماده و جهان طبیعت باشد، زیرا چشم هاى علم هر قدر هم تیز بین و مجهز باشد، قدرت دید آن از این اندازه تجاوز نمى کند.

علوم طبیعى بر پایه هاى حس، آزمایش و مشاهده بنا شده و ابزارش تلسکوپ ها و میکروسکوپ ها، آزمایشگاه ها، سالن هاى تشریح و...است، با این حال چگونه مى تواند ـ جز درباره مسائلى که مربوط به ماده و طبیعت است، به نفى و اثبات بپردازد؟ مسائل ماوراء طبیعت نه با تلسکوپ و میکروسکوپ قابل مشاهده است و نه روى میز آزمایشگاه و سالن تشریحقرار مى گیرد.

2ـ علوم به آخرین سیر تکاملى خود برسد و متوقف شود! یعنى هیچ راز پوشیده، گره ناگشوده و سنگر فتح نشده اى در برابر علوم وجود نداشته باشد، اما تا این سیر تکاملى ادامه دارد و دانشمندان بزرگ دنیا در آزمایشگاه ها و کتابخانه ها مشغول به مطالعه و آزمایش هشتند، این سخن بى معنا است.

روشن تر اینکه: اگر اکنون کسى بگوید: «آنچه را علوم اثبات نکرده انکار مى کنم» مفهومش این است که: تمام دانشمندان و مکتشفین بیهوده تلاش مى کنند، زیرا همه آنها به دنبال چیزى میگردند که هرگز علم آن را ثابت نکرده!

جالب توجه اینکه، هر زمان که علوم در سیر تکاملى خود ما را به حقیقت تازه اى آشنا مى کنند، به موازات آن مجهولات فراوان تازه اى هم پیش پاى ما مى گذارند. مثلا: ما قبل از کشف جهان جانداران ذره بینى به وسیله پاستور، تنها یک مجهول در این زمینه داشتیم، ولى پس از کشف آن، صدها مجهول از رابطه با انواع و اقسام میکرب ها، باکتریها، ویروس ها چگونگى ساختمان آنها، طرز تغذیه، شیوه تولى مثل و سرانجام شرایط پرورش و راه از بین بردن آنها دراطراف ما خودنمایى کرد.

به این ترتیب باید گفت: در حال حاضر با پیشرفت علوم، مجهولات ما سیر تصاعدى خود را مى پیمایند، ولى معلوم نیست چرا عده اى نمى خواهند این حقایق را درک کنند و درباره معلومات فعلى بشر و ارزیابى موفقیت آن در برابر مسائلى که براى علوم طبیعى حل نشده، این مقدار مبالغه، اغراق و گزافه گویى مى کنند، شاید پیش خود چنین مى پندارند که: به علم خدمت مى کنند، در حالى که با این عمل ارزش علوم را پایین مى آورند.

اگر در قرن 17 و 18 میلادى ـ که افکار بعضى از دانشمندان علوم طبیعى مانع ارزیابى صحیح علوم بود ـ استفاده از حربه علم براى کوبیدن تمام مسائل ماوراء طبیعى فایده اى داشت، ولى امروز دیگر بیهوده است و باید بهاینگ نه افرادى که مى خواهند از این راه سخنان خود را ـ اگر چه خالى از منطق باشد ـ به کرسى بنشانند و گناه آن را به گردن علم بیاندازد گفت: «متأسفانه این حربه، مدتى است که زنگ زده و اگر در گذشته آب و رنگى داشته، اما امروز دیگر آن آب و رنگ از بین رفته به اصطلاح از مد افتاده است!

نکته قابل توجه اینکه: یک روز حامیان کلیسا و روحانى نمایان مسیحى، هر گونه جنبش علمى را با حربه کتب مقدسه مى کوبیدند! و دانشمندان علوم طبیعى را به نام مخالف با آیات این کتب، زجر و شکنجه مى دادند و یا نابود مى کردند و امروز هم گروهى از علماى طبیعى بى میل نیستند تا هر گونه تفکر غیر مادى را با سلاح علم بکوبند و به عنوان مخالف با علوم مثبته تکفیر علمى کنند! شاید مى خواهند از کلیسا انتقام بگیرند!

اما مسلماً سرنوشت و پایان این مبارزه بهتر از سرنوشت آن مبارزه نخواهد بود. هر دو محکوم بشکستند، زیرا هر دو بر خلاف حقیقتند!

 

وحى چیست؟ تصاویر سایه روشن
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma