کشور سویس داراى یک موقعیت خاص جغرافیایى و یک سلسله شرایط استثنایى است که به طور کلى با هیچ یک از ممالک دنیا قابل مقایسه نیست، زیرا از طرفى موقعیت جغرافیایى و سیاسى این کشور به گونه اى است که توانسته است بى طرفى واقعى و کامل خود را در میان قطب هاى متضاد سیاست جهان حفظ کند و به همین جهت این کشور در جنگ هاى جهانى گذشته، طعمه فاتحین زورمند نشد و گر نه وضعش به گونه اى دیگر بود.
از طرف دیگر، این کشور کوهستانى ترین کشور اروپا با بهترین مناظر طبیعى است و از نظر منابع طبیعى یک کشور غنى محسوب مى شود. بدیهى است که مجموع این مسائل در سلامت روح و پاکى نسبى مردم این مملکت تأثیر دارد، ولى آیا مجموع این شرایط در سایر کشورهاى جهان، دست به دست هم مى دهند؟ آیا همه کشورها مى توانند در شرایط و اوضاع کنونى بى طرف تمانند؟ آیا تضادهاى سیاسى اختلافات مرزى و تصادم هاى قهرى، بى طرفى را به هم نمى زند؟ و آیا تمام ملت ها به اندازه ملت سویس از شرایط اولیه زندگى بهره مند مى باشند؟!
مسلماً پاسخ تمام یا اکثر این سئوالات منفى است، زیرا از یک طرف اکثریت مردم جهان در انواع محرومیت ها به سر مى برند و از طرف دیگر دامه کشمکش هاىسیاسى دول زورمند به اکثر کشورها گسترش پیدا کرده و دود آن به چشم همه مى رود! آرى همین مسائل است که زمینه را براى در هم کوبیدن وجدان و خاموش ساختن نداى آن فراهم مى سازد. گذشته از تمام این مسائل، سویس به دلایل جوانى کوچک بودن کمى جمعیت و... در دوران استعمار، مستعمراتى پیدا نکرد.
اگر این کشور ازنظر وسعت، جمعیت، سوابق سیاسى و احتیاجات اقتصادى وضعش به گونه اى دیگر بود مسلماً دامانش به استعمار آلوده شده بود و طبعاً براى حفظ مستعمرات خود مجبور بود در اتحادیه هاى دفاعى و پیمانهاى مشابه آن وارد شود و همین مسائل کافى بود که به مبارزات سیاسى، رقابتهاى ناسالم اقتصادى و هزار و یک بدبختى دیگر ـ که سرچشمه انحرافات اخلاقى است ـ کشیده شود.
همچنین کشور سویس بر اثر رعایت مقررات بى طرفى کامل، به مقدار قابل توجهى از شرّ تحریکات بیگانگان ما، دسیسه بازیها و خرابکارى هاى جاسوسان آنها ـ که عامل مهم انحرافات و آلودگى هاى اجتماعى هستند ـ در امان است. بنابراین باید تصدیق کنیم که وضع کنونى سویس مرهون یک سلسله شرایط خاص تاریخى، جغرافیایى، طبیعى و سیاسى است که کاملا جنبه استثنایى دارد.
