الف) محکومیت عوامل گناه در وجود پیامبران

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
رهبران بزرگ و مسوولیت های بزرگتر
دلائل عصمت مصونیت همه جانبه

هر گناهى که از انسان سر مى زند، سرچشمه اش در وجود خود اوست.

این سرچشمه بر دو نوع است:

1ـ عدم تشخیص زشتى عمل.

2ـ غلبه شهوت ها و هوس ها بر نیروى عقل و ادراک.

کسى که دست به دزدى، قتل، شراب خوارى و یا قمار مى زند، یا به مفاسد این اعمال، آشنایى کامل ندارد و یا مى داند، اما عقل و درک او در چنگال هوس هاى سرکش او مغلوب است.

بنابراین علم به تنهایى براى ترک یک عمل نا پسند، زشت کافى نیست، بلکه علاوه بر این، باید انسان مسلط بر نفس، اعصاب و هوى و هوس هاى خود نیز باشد.

از این بیان یک نتیجه روشن گرفته مى شود و آن اینکه: اگر کسى از مفاسد و زشتى تمام گناهان اطلاع کامل داشته باشد، به طور عادى محال است که گناهى از او سر بزند.

شاید بپرسید: چطور ممکن است که انسان نه تنها هیچ گناهى نکند، بلکه فکر گناه را هم در مغز خود راه ندهد و ارتکاب گناه در باره او محال عادى باشد؟ (احتمال انجام چنین عملى در مورد او صفر باشد) آیا چنین چیزى امکان دارد؟

اگر تعجب نکنید خواهیم گفت که، خود شما هم در برابر پاره اى از کارهاى ناپسند، معصوم هستید، یعنى احتمال ارتکاب آن در مورد شما صفر است.

آرى شما هم معصوم هستید، اما در موارد خاص و محدود! نه تنها شما، بلکه مردم بسیار دیگرى نیز در این قسمت با شما شریکند، اگر باور ندارید، به چند مثال زیر با دقت توجه فرمایید.

1ـ آیا هیچ آدم عاقلى حاضر مى شود خاکروبه و کثافات را بخورد؟! و یا قطعات آتش را با دست خود بردارد و در میان دهان بگذارد؟! و یا اینکه در روز روشن لخت مادر زاد در کوچه و بازار ظاهر گردد؟

البته خواهید گفت: نه و مسلماً اگر این گونه کارها از انسان سر بزند، حتماً مبتلا به یک بیمارى روحى و اختلال مغزى شده است و گر نه هرگز آدم عاقل، دست به چنین اعمالى نمى زند.

از این گذشته آیا مى توان باور کرد کا انسان عاقلى حتى به فکر خوردن آتش، خاکروبه، کثافات و مانند آن بیفتد؟

پاسخ این س*وال نیز منفى است، زیرا نه تنها این اعمال از انسان با شعورى سر نمى زند، بلکه حتى فکر آن را هم در مغز خود نمى پروراند و اگر به عنوان مثال ببینیم که یکى از دوستان ما ـ خداى نکرده ـ به فکر انجام چنین کارهایى افتاده و یا درباره آن گفت و گو مى کند ـ اگر چه هنوز عملى انجام نداده است ـ مى گوییم: بیچاره حالش خراب است و حتماً باید او را نزد روان پزشک برد.

اینجاست که مى توانیم این حقیقت را مجسم کرده و بگوییم: تمام افراد عاقل و سالم در برابر این بگونه کارها یک نوغ مصونیت (عصمت) دارند! زیرا «عصمت» چیزى نیست که انسان داراى یک حالت درونى باشد که او را از انجام آنچنان عملى باز دارد که ارتکاب آن، صورت محال عادى به خود بگیرد.

آیا خوردن آتش، خاکروبه و کثافات براى یک آدم با شعور و سالم محال عادى نیست؟

اما فراموش نکنید که در تمام این مثال ها، عصمت و مصونیت، در یک دایره بسیار کوچکى است، (این در مورد افراد عادى.)

2ـ یک پزشک هر قدر هم که در امور مربوط به زندگى خود بى اعتنا باشد، عادتاً محال است از آبى بنوشد که تمام لباس هاى بیماران گوناگون بیمارستان را در آن شسته اند و کانون انواع میکروب هاست، در حالى که ممکن است یک انسان او همه جا بى خبر، از آن آب بیاشامد. یک شخصیّت معروف اجتماع، (وزیر، وکیل، تاجرو...) بر فرض اینکه منحرف هم باشد، عادتاً محال است به خاطر سرقت یک آفتابه، شبانه از دیوار خانه مردم بالا برود! اگر آنها افراد ناپاکى باشند، دست به کارهاى دیگرى مى زنند.

بر فرض اگر یک روحانى معروف و یا یک واعظ برجسته، انحرافى پیدا کند، عادتاً محال است که وسط محراب یا بالاى منبر شراب خوارى و یا بد مستى کند.

به عبارت ساده: این اشخاص در برابر این کارها مصونیت دارند، در حالى که همه مردم چنین نیستند، زیرا افرادى هم هستند که تن به آفتابه دزدى، شراب خوارى علنى و یا بد مستى مى دهند!

قبلا دانستیم که هر گاه احتمال انجام کارى در مورد کسى صفر باشد و صدور آن عمل از او صورت محال عادى به خود بگیرد مى توانیم نام آن را یک نوع عصمت بگذاریم.

جلوه مى کند، در حالى که امکان دارد دیگران به آن آلوده شوند؟ پس از یک مطالعه دقیق به این نتیجه مى رسیم که: سه عالمل سبب مى شود که انسان به کلى از ارتکاب عملى چشم بپوشد و نسبت به آن یک نوع مصونیت پیدا کند و حتى فکر آن را نیز در مغز خود راه ندهد. آن سه عامل عبارتند از:

1ـ توجه به زشتى و مفاسد یک عمل.

2ـ بى ارزش بودن نتیجه آن عمل در برابر ضررهاى آن.

3ـ غلبه نیروى عقل بر شهوت ها و هوس ها.

 

دلائل عصمت مصونیت همه جانبه
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma