با توجه به این حقایق ـ که غالباً شواهد زنده آن را در دوران زندگى خود دیده و آزموده ایم ـ تصدیق مى فرماید که مشکل تربیت و تهذیب اخلاق، تنها مسئله جهل و ندانستن خوب و بد نیست، بلکه مشکل اساسى همان تعدیل غرایز و بهره بردارى صحیح از آنها در راههاى مفید و سودمند است.
به عبارت دیگر: تربیت صحیح آن است که علاوه بر راهنمایى عقل و درک صحیح عوامل سعادت و فضیلت، امیال و غرایز را آن چنان پرورش دهیم که با نداى عقل و وجدان هماهنگ شود و از این منابع بزرگ وجودمان (امیال و غرایز) در راه هدف هاى عالى عقلانى به صورت صحیحى بهره بردارى کنیم. 12
به عبارت ساده تر: باید این قوه اجرایى، صد در صد مطیع، با انضباط و از نظر تشکیلات، هماهنگ و همصدا با قوه قانونگزارى عقل باشد و این مسیر نیست مگر از طریق به کار بستن اصول دقیق روانى.