ج) بى نتیجه ماندن اهداف بعثت پیامبر در صورت معصوم نبودن

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
رهبران بزرگ و مسوولیت های بزرگتر
پاسخ ارزیابى دلائل عصمت

تربیت بیش از آنچه جنبه علمى دارد، جنبه عملى دارد، یعنى آن قدر که طرز عمل و حالات و صفات مربى در افرادى که تحت تربیت او قرار دارند مؤثر است، تذکرات و بیانات او اثر ندارد.

باید مربى از راه عواطف و احساسات در درون قلب افراد نفوذ و در داخل وجود آنها تحول و انقلابى بر پا کند. نه تنها قانع کردن عقل با بیانات اخلاقى و استدلالات علمى کافى نیست، زیرا آنها تنها مى توانند زمینه مساعدى براى انقلاب روحى فراهم سازند و تنها عوامل اصیل انقلاب، نفوذ در درون وحود افراد از طریق عواطف و احساسات آنهاست.

این اخلاق، صفات و رفتار مربى است که پایه اصلى تربیت را تشکیل مى دهد، نه گفته هاى و سخنرانى هاى پر آب و تاب او! گر چه آن هم به نوبه خود مؤثر است.

یکى از دلایلى که خداوند، پیامبران را از میان قوم و ملت خود انتخاب مى کرده،همین است که آنها بهتر مى توانند از راه عمل، در اعماق دل وحان ملت خویش نفوذ کنند، زیرا وقتى که مردم وقتى که مردم، خود را در شرایطى مشابه شرایط زندگى پیامبران دیدند، سبب مى شود که طبق اصل محاکمات(1) ـ که یکى از اصولمسلّم روانى است ـ خود را به سرعت با وضع اخلاقى و عملى پیامبران تطبیق دهند.

اگر بنا بود پیامبران تنها از راه گفتار، منطق و استدلال در مردم نفوذ کنند، دیگر چه ازومى داشت کهاز میان قوم و ملت خویش انتخاب شوند؟ بیگانگان هم مى توانستند چنین مأموریتى را به خوبى انحام دهند.

حال بیندیشید که: اگر این منصب بزرگ ـ که عالى ترین مناصب روحانى، معنوى و اجتماعى است ـ یه عهده فردى گذارده شود که او خود نیز آلوده به گناه است، در پرتگاه هاى اخلاقى قدم هایش مى لرزد، بر نفس خویش تسلط ندارد و هنوز اسر چنگال هوى و هوس است ; آیا هرگز چنین کسى مى تواند نقش رهبرى اخلاقى و مربى نفوس انسان ها را داشته باشند؟!

آیا گفتار و سخنان چنین کسى ـ هر قدر هم حکیمانه و آسمانى باشد ـ مى تواند اثر عمیق و ریشه دارى در دل ها بگذارد؟ البته که خیر.

چگونه ممکن است یک فرد ستمگر، مردم را به عدالت دعوت نماید؟ و چگونه مى تواند آلوده قه گناه، مردم آلوده را از گناه پاک کند؟ آیا مردم نخواهند گفت: اگر این شخص راست مى گوید که فرستاده خداست، از ما بهخ خدا نزدیک تر است، فرشته وحى را مى بیند و اسراى که بر ما پوشیده است بر او آشکار است و این سخنان، دستورهاى الهى است ; پس چرا خودش عمل نمى کند؟ آیا با این حال باور کردنى است که او از طرف خدا باشد؟

خلاصه انحام یک گناه، نه تنها هدف مهم بعثت را ـ که تربیت و تکامل نفوس انسان هاست ـ بى نتیجه مى گذارد، بلکه مردم را در اصل دعوت پیامبران مردد مى سازد.

براى بر طرف شدن این اشکالات، راهى جز این نیست که خداوند، فرستادگانش در برابر تمام گناهان بیمه کند، یعنى به قدرى به آنها قدرت ایمان، عقل و تسلط بر نفس و علم و دانش ببخشد که در برابر همه گناهان مصونیت پیدا کنند.

این مطلب را مى توانیم در قالب یک استدلال فلسفى بریزیم و بگوییم: «هر فعلى، شعاعى از وجود و هستى فاعل است و به همین جهت هرگز نمى تواند از فاعل قوى تر باشد، روى این حساب، کسى که خودش ازتمام جهات اخلاقى، روحى و عملى کامل نیست، محال است انسان کامل تربیت کند.» (دقت کنید)

 


1-درباره اصل محاکمات به توضیحات شماره 13 بخض اول مراجعه شود.

 

پاسخ ارزیابى دلائل عصمت
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma