3ـ رباخوارى دشمن بزرگ ارزشهاى اخلاقى

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
خطوط اصلی اقتصاد اسلامی
2ـ ربا گنج بى رنج و درد بى درمان! 4ـ تضاد ربا با پیوندهاى عاطفى

 

کاربرد مکتبهاى اقتصادى شرق و غرب چون صرفاً بر پایه ارزشهاى مادّى قرار دارد محدود است، ولى اصول اقتصادى اسلام که بعد مادى و معنوى را توأماً بکار گرفته کارساز و راه گشاست.

آنچه تاکنون در زمینه رباخوارى بحث کرده ایم بیشتر روى مسائل اقتصادى دور زده است، در حالى که نظام رباخوارى اثر بسیار نامطلوبى در زمینه اخلاق اجتماعى دارد.

اجازه دهید قبلا با ذکر دو حدیث از ششمین پیشواى اسلام امام صادق(علیه السلام) بحث را شروع کنم:

1ـ هشام بن حکم آن فیلسوف و متکلّم و دانشمند برجسته اسلامى مى گوید از امام صادق(علیه السلام) درباره فلسفه تحریم ربا سؤال کردم امام(علیه السلام) در جمله هاى کوتاهى چنین فرمود:

انه لو کان الربا حلالا لترک الناس التجارات و ما یحتاجون الیه فحرم الله الربا لتنفر الناس من الرام الى الحلال، و الى التجارات من البیع و الشراء، یبقى ذلک بینهم فى القرض:

«اگر رباخوارى حلال باشد مردم تجارت و فعالیتهاى تولیدى را که مورد نیاز جامعه آنها است ترک مى گویند، و به رباخوارى روى مى آورند، لذا خداوند ربا را حرام کرده تا مردم از حرام به حلال روى آورند، و به سراغ کسب و کار و خرید و فروش و تولید بروند، و مسأله قرض بصورت قرض الحسنه (و خالى هز ار هگونه سود و صرفاً متّکى به اصول اخلاقى) در میان آنها باقى بماند».(1)

«سماعه» یکى دیگر از یاران دانشمند امام صادق(علیه السلام) مى گوید: از امام پرسیدم که من در قرآن در آیات متعدّدى به مسأله ربا برخورد کردم، و مى بینم خداوند کراراً تحریم آن را بیان کرده است.

امام فرمود مى دانى دلیل آن چیست؟ عرض کردم، نه فرمود:

لئلا یمتنع الناس من اصطناع المعروف: «براى اینکه مردم از کار نیک خوددارى نکنند».(2)

با توجّه به روایات بالا و مانند آن، و با توجّه به اصول جهان بینى اسلام این نتیجه اصولى را مى توان گرفت که:

در اقتصاد اسلامى «مسائل مادّى» با «ارزشهاى معنوى و اخلاقى» چنان گره خورده است که همانند «تار» و «پود» یک پارچه دست در گردن هم دارند، بر خلاف اقتصاد در مکتبهاى غرب و شرق که صرفاًاز دیدگاه مادى بررسى مى شود، و اتفاقاً یکى از علل مهمّ بى نتیجه ماندن و گرفتار بن بست شدن این مکتبهاى اقتصادى نیز همین است.

اقتصاد از شئون زندگى انسانهاست و ابعادش باید همچنان ابعاد وجود انسان باشد، ما چگونه مى توانیم انسانى را که وجودش هم بعد مادى دارد و هم بعد معنوى در یک مکتب اقتصادى محصور کنیم که تنها ارزشهاى مادى در آن مطرح است، یقیناً این قبا براى آن قامت نارسا است، و دیر یا زود، اثرات منفى خود را آشکار مى سازد.

به تعبیر دیگر محال است مشکلات اقتصادى جامعه را بر اساس یک مکتب اقتصادى صد در صد مادّى حل کرد، حتماً باید دست به دامان ارزشهاى معنوى زد و از آن کمک گرفت، زیرا:

روزهائى براى جوامع پیش مى اید که در آنجا کاربرد ارزشهاى مادى به صفر مى رسد، و تنها ارزشهاى معنوى مى تواند حاکم باشد.

روشنتر بگوئیم: در زندگى هر قوم و جمعیتى روزهائى است که تنها ایثار و فداکارى مى تواند حل مشکل کند، بدیهى است کمکهاى متقابل مادّى در چنین حالتى بى اثر است، بى اثر!

و نیز در روابط اجتماعى مردم روزهائى پیش مى آید که براى حفظ قشرهاى مختلف یا افراد مختلف باید سخاوتمندانه به آنها کمک کرد، و بدون هر گونه شم داشت زیر بازویشان را گرفت، خواه از طریق قرض الحسنه یا کمکهاى بلاعوض و مانند آن.

فى المثل الان که این سطور را مى نویسیم، جنگ ویرانگر تحمیل شده ابرقدرتها میلیونها نفر از مردم کشور ما را از هستى ساقط کرده و از خانه و کاشانه خود آواره ساخته است و از سوى دیگر خزانه دولت هم بر اثر حالت جنگ و محاصره اقتصادى و مانند آن، قدرت زیادى ندارد، چگونه مى توان به مقابله با این مشکل بزرگ اقتصادى و اجتماعى شتافت آیا جز استفاده از نیروى ایمان و اخلاق، کلیدى براى حل این مشکل پیدا مى شود؟!

ارزشهاى مادّى که بر اساس نفع متقابل است ناتوانتر از آنست که در چنین مواقعى راهگشا باد، تنها حکومت ایمان و اخلاق است که به آن پیرزن روستائى مى گوید: «تنها گوسفند خانه اش» را براى جبهه جنگ بفرستد، و به آن کودک دبستانى فرمان مى دهد که «قلّک کوچکش» را بشکند و پولهاى خردى را که ماهها جمع کرده است یک جا به جنگ زدگان تقدیم دارد، آن هم با اشتیاق و علاقه فراوان و افتخار و مباهات!

با این حال تصدیق مى کنید رباخوارى که تنها با حاکمیّت ارزشهاى خشک مادى سازگار است، و قرض الحسنه را که یک ارزش فوق العاده اخلاقى محسوب مى شود به نابودى مى کشاند، تا چه حد ضد اخلاقى محسوب مى شود.

اگر رباخوارى برچیده شود مسلماً در روابط اقتصادى، قرض الحسنه جایگزین آن خواهد شد، همان قرض الحسنه اى که پیوندهاى دوستى را محکم تر و فاصله ها را کمتر مى سازد و روح برادرى و ایثار و فداکارى و گذشت را زنده مى نماید، بعکس رباخوارى که دشمنى مى آفریند، کینه ها را در سینه ها راسخ مى کند، و بذر نفاق و تفرقه را در جامعه مى پاشد.

 

 

 

 


1. وسائل الشیعه، ج 12، ص 427.

2. همان مدرک.

 

 

2ـ ربا گنج بى رنج و درد بى درمان! 4ـ تضاد ربا با پیوندهاى عاطفى
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma