ویژگى دیگرى که از یک نظر محصول و ثمره دو ویژگى گذشته است و از یک نظر استقلال و اصالت دارد، این است که هر یک فرد مؤمن به مبانى مکتب اسلام خود را در هر گونه تولید و یا هر کیفیت از مصرف آزاد نمى بیند. براى او یک سلسله از دستورات حلال و حرام ـ بى آنکه در انتظار یک اصل قانونى توام با جریمه مادى بنشیند ـ مطرح است، و خود را ملزم به رعایت آنها مى بیند بدون آنکه حتماً مقید باشد یک فلسفه مادى براى آن بیاید: او مى گوید: ـ من موظفم رباخوارى نکنم که جنگ با خداست! ـ من کسب حلال را بزرگترین عبادت مى دانم که «الکاسب حبیب الله» و «الکاد لعیاله کالمجاهد فى سبیل الله». ـ من هر گونه معامله اى که ضرر و زیانى به دیگرى یا به جامعه اسلامى برساند بحکم شرع حرام مى دانم، فروختن مواد مخدر، مشروبات الکلى، فروختن اسلحه به دشمنان خدا و دشمنان خلق خدا ـ هر چند معاملات پرسودى باشد ـ و مانند اینها همه بر من حرام است. ـ از این گذشته در زمینه مصرفه، هر گونه «اسراف» و «تبذیر» بر من حرام است،همانگونه که اسرافکارى و تبذیر در تولید و سرمایه گذارى هاى جنون آمیز و هوس آلود نیز تحریم شده. این حلال و حرامها نقش مؤثرى در روند اقتصادى جامعه دارد و کاربرد آن بمراتب از مواد قانونى و مجازاتهاى متخلفان بیشتر است و اصولا یک شکل خودکار به جریان اقتصادى مى دهد.