سرمایه دارى به اتکارى اصل آزادى دروغین در تمام زمینه ها، جهان را به ویرانى، و خلقهاى جهان را به اسارت مى کشاند.
هر چند تعداد مکتبهاى اقتصادى در گذشته و امروز بسیار زیاد بوده و هست، ولى صرف دقّت دربررسى همه آنها تنها در خور یک بحث کلاسیک گسترده است که ما در صدد آن نیستیم و به تاریخ علم اقتصاد مربوط مى شود.
به همین دلیل از میان آنها سه مکتب معروف را که امروز بیش از همه در جهان طرفدار و پیرو و مدافع دارد، مورد تحقیق و بررسى قرار مى دهیم، زیرا امروز هر کجا برویم غالباً با پیروان یکى از این مکاتب روبرو مى شویم.
ذکر این نکته نیز لازم است که بدون این تحقق و بررسى، بحث پیرامون مکتب اقتصادى اسلام فاقد ویژگیهاى یک بحث تطبیقى و مقارن، و طبعاً فاقد روشنگرى کافى خواهد بود.
این سه مکتب عبارتند از:
«کاپیتالیسم» (سرمایه دارى)
«سوسیالیسم» (ملى کردن منابع بزرگ تولید)
«کمونیسم» (اشتراکیت کامل)
از این سه مکتب دو مکتب وجود عینى دارد یعنى «کاپیتالیسم» و «سوسیالیسم و سومى یعنى «کمونیسم» به شکل ذهنى باقیمانده، و طرفدارانش مدعى هستند که در حال تکوین و پیدایش است. ولى ظاهراً و به گواهى قرائن موجود امیدى به تحقق آن نیست!
به هر حال ترتیب تاریخى این سه مکتب ایجاب مى کند که نخست به سراغ کاپیتالیسم و سپس به بحث درباره سوسیالیسم و سرانجام کمونیسم بپردازیم: