دورنماى سوسیالیسم

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
خطوط اصلی اقتصاد اسلامی
در اختیار گرفتن قیمت ها بهشت خیالى کمونیسم

در کشورهاى کمونیستى همه قدرتهاى اقتصادى و سیاسى در دست گروه کوچکى متمرکز مى شود و هیچگونه تضمینى براى جلوگیرى از خودکامگى و جاه طلبى آنها به زیان ملتها وجود ندارد!

دومین مکتب اقتصادى که در جهان امروز، پیروان فراوان دارد «سوسیالیسم» یا «سیستم اشتراکى» است که در تمام کشورهاى باصطلاح کمونیستى حکومت مى کند; زیرا چنانکه بعداً هم خواهیم گفت کمونیسم واقعى که مالکیّت فردى را در همه ابعاد الغا مى کند و دولت را نیز منحل مى نماید تا کنون در هیچ نقطه اى از دنیا پیاده نشده است آنچه در این کشورها وجود دارد فقط سوسیالیسم است.

به هر حال این کلمه از ماده «سوسیال» که تقریباً مترادف «اجتماع» است، گرفته شده و اشاره به مالکیّت اجتماعى مى کند.

سوسیالیسم بر پایه چهار اصل استوار است که دو اصل آن اساس سوسیالیسم را تشکیل مى دهد و دو اصل دیگر جنبه هاى اجرائى آنرا مشخص مى کند.

1ـ محو کامل طبقات به وجود آوردن جامعه اى که در آن اثرى از دو گروه «استثمار کننده» و «استثمار شونده» وجود نداشته باشد (دقّت کنید منظور از طبقات چیست).

2ـ توزیع ثروت بر اساس اصل «هر کس به اندازه استعدادش باید کار کند و به هر کس به اندازه کارش باید اجرت داده شود».

3ـ ملى کردن تمام تولید اعم از کارخانه ها، زمینها، آبها و معدنا و مانند آن.

به وجود آوردن رژیم دیکتاتورى پرولتاریا و به تعبیر دیگر «حکومت کارگرى».

 

حال که این اصول چهارگانه را اجمالا شناختیم لازم است هر یک را جداگانه بررسى کنیم:

بدون شک اصل اول و دوم نه تنها چهره جالبى دارد، بلکه واقعیتى است که هر فرد حق طلبى خواهان اجراى آن مى باشد.

 

چه از این بهتر که راه و رسم استثمار و بهره کشى انسانها از جامعه بشرى برچیده شود، و جامعه اى بدون طبقه، جامعه توحیدى و انسانى بمعنى واقعى کلمه، جاى جامعه هاى طبقاتى و استثمارى و پر ظلم و ستم را بگیرد.

و نیز چه از این بهتر که رابطه اى میان «استعدادها و فعالیتها و تلاشها» با «درآمد» وجود داشته باشد.

این دو اصل همان چیزى است که ما هم در اسلام تحت عنوان جامعه توحیدى و اصل قرآنى لیس للانسان الاماسعى خواهان آن هستیم.

ولى مهم آن که ببینیم هدف اصلى طراحان آن چیست؟ و زیر این ماسک زیبا چه چهره اى پنهان است؟ و مهمتر این که ببینیم اصل سوم و چهارم که پیاده کننده این دو اصل است آیا توانائى بر تحقق بخشیدن آنها دارد؟ و یا بعکس سبب مى شود که نابسامانیهاى کاپیتالیسم در شکل بدتر و وسیعترى خودنمائى کند؟!.

توضیح این که: طبق طرح سوسیالیسم، ما براى رسیدن به جامعه بى طبقه تما منابع تولید را به هر شکل و بهر صورت از دست افراد گرفته و بدست جامعه و گروه مى سپاریم.

امّا این گروه کیست؟ مسلماً مجموع جامعه نمى تواند منابع تولید را در اختیار بگیرد، بلکه باید نمایندگانى از خود بنام دولت انتخاب کنند، تا تمامى این منابع طبیعى و صنعتى را در اختیار بگیرد.

شک نیست که این دولت از حزب سوسیالیسم مبعوث مى شود، یعنى تنها حزبى که در این کشورها وجود دارد و اقلیت کمى از مردم مى توانند عضو آن شوند و خود را با شرائط سنگینش وفق دهند!.

ولى بهر حال این دولت عبارت از عده انگشت شمارى است که سلطه کامل بر همه این منابع دارند.

در این موقع چشم ما باز مى شود و خود را در برابر یک غول سرمایه دارى عظیم مى بینیم، در برابر چشم خود افرادى را تماشا مى کنیم که مالکان بزرگ افسانه اى و ثروتمندان عظیم تاریخ را بخاطر مى آورد، چرا که گردانندگان دولت دیکتاتورى پرولتاریا، همه منابع تولید را در اختیار دارند و عملا مالک همه چیزند!

حتماً خواهید گفت دولت مالک این اموال نیست او از نظر بهره گیرى از اموال همانند سایر حقوق بگیران و مزدبگیران است، این اموال از نظر حقوقى مال عموم است نه مال یک فرد و یا یک گروه کوچک یا بزرگ، دولت فقط نماینده توده هاى مردم است.

ما هم تمام این حرفها را مى دانیم و از نظر تئورى مى پذیریم ولى یک واقعیت است که نباید از نظر دور داشت و آن این که خاصیت سوسیالیسم و رژیم حکومتى ناشى از آن که بر اساس دیکتاتورى پرولتاریا و سیستم تک حزبى بنا شده چیزى جز تمرکز غیر منطقى و خطرناک قدرت اقتصادى و سیاسى در دست افراد معینى نیست.

مگر مالکیّت چیست؟ مالکیّت آن نیست که در دفتر اسناد چیزى بنام من یا شما ثبت شود، مالکیّت آن است که من صاحب اختیار چیزى باشم و هر گونه بخواهم در آن تصرّف کنم.

فى المثل آقاى استالین که نبض تمام اقتصاد روسیه را در دست داشت و مبالغ هنگفتى از آن را صرف جاه طلبیهاى بى حساب خود، و کوبیدن رقبا و تلیغات وسیع به نفع خویش در وسائل ارتباط جمعى مى کرد مگر عملا از مالکان بسیار بزرگ نبود؟!

این گردانندگان حزب، این سران دولت در این سیستم که خاصیت آن برقرارى شدیدترین سانسورها و تمرکز فوق العاده قدرت اقتصادى و سیاسى و نظامى در دست عده معدودى است، اینها چه چیز از مالکان بزرگ کم دارند؟ و چه تضمینى وجو دارد که اموال عمومى را در مسیر خودکامگیها و جاه طلبیهاى خویش مصرف نکنند؟!

خوب ملاحظه مى کنید آمدیم سرمایه داریهاى پراکنده را از میان بردیم امّا ناگهان با یک سرمایه دارى عظیم و خشن و مترمکز خود را روبرو دیدیم!.

در سیستم سرمایه دارى ظاهراً قدرت سیاسى از قدرت اقتصادى و نظامى جدا است، هر چند در باطن با هم پیوند نزدیکى دارند، ولى در سیستم سوسیالیستى این سه قدرت هم در باطن و هم در ظاهر در یکى متمرکز مى شوند و محصول آن چیزى جز یک نوع کاپیتالیسم دولتى خشن نخواهد بود.

در اختیار گرفتن قیمت ها بهشت خیالى کمونیسم
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma