پایان کار است یا آغاز آن

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
خطوط اصلی اقتصاد اسلامی
انگیزه ها ... استعمار مرتباً چهره عوض مى کند

با تمام هیاهوئى که سازمانهاى جهانى در رابطه با «پایان گرفتن دوران استعمار» و «آزاد شدن مستعمرات» براه انداخته اند هنوز جاى پاى استعمار در سراسر جهان دیده مى شود که روشنگر حضور افکار استعمارى در فرهنگ، برنامه هاى استعمارى در اقتصاد، و سیاستهاى استعمارى در مسائل نظامى و اجتماعى در سراسر دنیاست، گوئى نه پایان است، که آغاز کار است.

کدام حرکت نظامى را در گوشه و کنار دنیا مى بینید که نوعى رابطه با مسائل استعمارى نداشته باشد؟

کدام برنامه اقتصادى در شرق و غرب مشاهده مى کنید که رنگ استعمار کشورهاى ضعیف در آن دیده نشود؟

و کدام طرح سیاسى است که رگه هاى استعمارى در آن به چشم نخورد؟

یک روز چشم باز مى کنیم و مى بینیم سفارت بزرگترین کشورهاى صنعتى جهان که سر و صداى دفاع از حقوق بشرش گوش فلک را کر نموده، لانه خطرناک جاسوسى براى استعمار مستضعفان گشته، و دیپلماتهاى مؤدب و فهمیده و عالیقدرش اعضاى سازمان جاسوسى «سیا» از آب در آمدند!

روز دیگر، کشور «شوراها» را در حالى که پرچم آزادى و استقلال و مبارزه با امپریالیسم را در سازمان ملل در برابر امریکاى جهانخوار، و در فلسطین در برابر اسرائیل متجاوز در دست دارد، مشاهده مى کنیم که بى سروصدا، و بدن «حیاى سیاسى»! بلکه با شهامت و پور روئى کامل! سیل ارتش سرخ خود را سرازیر سرزمین افغانستان کرده، و به سادگى این مملکت را بر خلاف خواسته مردمش اشغال نظامى نموده است.

مگر اشغال نظامى در عصر فضا هم ممکن است؟ این که مروبط به دوران مغولها بود؟ مگر در برابر چشمهاى باز مردم دنیا مى توان دست به چنین کارى زد؟ بلکه ممکن است.

قبلا یکى از «نوکران خاص» را از جلو مى فرستند، که برو بنام مردم افغانستان از ما دعوت کن، تا به کمکشان بشتابیم، و با رعایت قوانین بین الملى و احترام کامل بحقوق بشر و اجراى همه مقررات انسانى، کشورشان را اشغال کنیم!!

از طرف کدام مردم؟ همان مردمى که سالهاست در کوهها و دره ها، در شهرها و روستاها، براى آزادى مى جنگند، و مى گویند: نه بیگانه و نه سرسپردگان آنها، و این شعار را با خون خود بر دیوار زندآنها، بر خاک بیابانها و سطح آسفالت خیابانها نوشته اند.

آرى از سوى این مردم دعوت شده اند که خون این مردم را بریزند.

و این نشان مى دهد تمام شعارهاى ضد استعمارى تا آنجا محترم است که در مسیر منافع ابرقدرتها باشد و آنروز که از منافعشان جدا شد به پشیزى نمى ارزد.

به همین دلیل درست در یک زمان، در یک سوى جهان، استعمارگران را در کنار هم مى بینیم و بر سر یک سفره، امّا در سوى دیگر در مقابل هم و در حال جنگ!

فى المثل در خاور میانه غربى، «چین» و «امریکا» را در برابر هم مى بینیم که اولى از آزادى سرزمینهاى اشغال شده مسلمانان حمایت مى کند و دومى از اسرائیل غاصب، امّا کمى آن طرف تر، در افغانستان، در برابر اشغال نظامى روسها، در دوى آنها یعنى چین و آمریکا را کاملا در کنار هم و دست در دست هم مشاهده مى کنیم که سنگ آزادى افغانها را به سینه مى زنند، در حالى که هرگز دلشان براى افغانها نسوخته، تنها از این مى ترسند که روسها به آبهاى گرم خلیج فارس و اقیانوس هند راه یابند و به شاهرگ حیاتى عبور نفت و چاههاى آن چشم طمع بدوزند.

جالبتر این که خود شوروى در آن واحد هم در برابر زمزمه اشغال نظامى کشور ایران توسط آمریکا (پندار موهومى که ساخته مغز ناتوان سیاستمداران کاخ سفید است)، شاخ و شانه مى کشد، که ما هرگز اجازه چنین کار ضد انسانى را نمى دهیم، و هم خودش چند قدم آن طرف تر، و به وقیح ترین اشغالهاى نظامى دست زده است.

ممکن است این کارها در نظر بعضى ضد و نقیض باشد، ولى در عرف سیاست هاى استعمارى «ابدا» و «مطلقا» متناقض نیست، چرا که اصل و اساس همه چیز نزد آنها حفظ منافع خصوصى شان است، بهرنام و بهر شکل، و تحت هر هنوان که باشد!

انگیزه ها ... استعمار مرتباً چهره عوض مى کند
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma